به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،اگر پدربزرگها و مادربزرگها فکر میکنند نوههایشان لوس شده است، باید صحبت کنند؟ مارسیا کستر دویل نویسنده کتاب چه کسی اسپندکس من را دزدید است؟ Life in the Hot Flash Lane و صدای پشت وبلاگ میانسالی مادر یائسگی. او به طور منظم با مجله AARP همکاری می کند، و نوشته های او همچنین در نیویورک تایمز، واشنگتن پست، هاف پست، جهان وطن، خانه داری خوب، روز زن و بسیاری دیگر منتشر شده است. او با همسر، چهار فرزند بالغ، چهار نوه و دو پاگ پر جنب و جوش در فلوریدا جنوبی آفتابی زندگی می کند.
به عنوان یک پدربزرگ و مادربزرگ، یکی از سختترین کارها این است که ساکت و آرام کنار زمین بنشینید و در عین حال تماشا کنید که فرزندان بزرگسالتان اشتباهاتی را که به نظر شما در تربیت با نوهها انجام میدهند، انجام میدهند. وسوسه ارائه مشاوره بسیار زیاد است، اما زمان و مکانی وجود دارد که میتوانید نگرانیهای خود را بدون شرمساری فرزندانتان در میان بگذارید. متأسفانه، بسیاری از پدربزرگها و مادربزرگها مشتاق هستند با توصیههای ناخواسته وارد عمل شوند، که میتواند روابط خانوادگی را تیره کند.
من در دهه ۱۹۶۰ توسط والدینی بزرگ شدم که به تنبیه بدنی متوسل شدند، مانند بسیاری از خانواده های آن دوران. زمانی که من و شوهرم در دهه ۸۰ صاحب فرزند شدیم، از روش “تایم اوت” برای تنبیه فرزندانمان استفاده کردیم و این کار به خوبی جواب داد. خوشبختانه، پدر و مادرم هر زمان که بچهها را بچهدار میکردند، به قوانین ما احترام میگذاشتند و هرگز برای آنها دست بلند نکردند. آنها همچنین هرگز مشاوره والدین را ارائه نکردند، مگر اینکه ما نظر آنها را بپرسیم. این نشان دادن احترام، اعتماد آنها را به ما به عنوان والدین ثابت کرد.
با این حال، اگر نوهای اغلب بیاحترام و بیاحترامی است و والدینی دارد که چشمانشان را روی رفتار بد میبندند، آیا پدربزرگ و مادربزرگ باید صحبت کنند؟ کاترین، یک مادربزرگ دو فرزند در تنسی، سعی کرد رفتار پرخاشگرانه نوهاش را با دخترش در میان بگذارد اما بلافاصله تعطیل شد. او به من می گوید: «دخترم به نوه ۸ ساله ام اجازه می دهد هر کاری می خواهد انجام دهد. “هیچ قانونی وجود ندارد – [او] پشت سر هم حرف میزند و حتی مادرش را میزند. او سر او فریاد میزند، اما او هرگز گوش نمیدهد، و سپس پیشانی او را میبوسد. یا بعداً او را به فروشگاه میبرد تا برایش چیزی بخرد. ما سعی کردم در مورد رفتار بدش با او صحبت کنم، اما او حالت تدافعی می گیرد و می گوید: “به من نگو با بچه ام چه کنم.” بنابراین ما تسلیم شدیم و حالا نوه من مثل همیشه خراب است.”
بسیاری از پدربزرگها و مادربزرگها علت شکست به اصطلاح فرزندپروری صحیح را به گردن نسلی از والدین جدید میاندازند که احساس میکنند کودکان را زیادهروی میکنند.
پل، پدربزرگ چهار فرزند اهل کانزاس، میگوید: «بعضی از این بچهها با حق رفتار میکنند، فاقد ارزش و احترام هستند. “اما دوستان من از رویارویی با فرزندان بزرگسال خود در این مورد می ترسند زیرا ممکن است در صورت توهین والدین از دیدن نوه ها منع شوند. این واقعاً ناراحت کننده است.”
از نظر پل، «این والدین تسلیم عصبانیتهای فرزندانشان میشوند، زیرا آنها بیش از حد مشغول هستند یا حواسشان پرت است و نمیتوانند آنها را تادیب کنند». او می افزاید: “آنها نسبت به نظم و انضباط بسیار نرم هستند و به فرزندانشان اجازه می دهند با رفتارهای زشت – و بدون عواقب – کنار بیایند. قطب نماهای اخلاقی ما را تقویت کرد و پوست سخت تری به ما داد.”
همانطور که تجربه کاترین نشان میدهد، اشاره به این نقصهای درک شده والدین (حتی زمانی که از محل عشق ناشی میشود) اغلب نتیجه معکوس دارد و بین والدین و پدربزرگ و مادربزرگ فاصله ایجاد میکند. هرچقدر هم که ممکن است دشوار به نظر برسد، بهترین کار برای کودک و خانواده است که والدین اجازه داشته باشند خودشان بدون دخالت پدربزرگ و مادربزرگ، تربیت فرزند را انجام دهند، مگر اینکه امنیت کودک در خطر باشد.
به گفته مارگارت رادرفورد، روانشناس بالینی و مجری پادکست SelfWork، برخی از این تعارضات والدین می تواند نسلی باشد. او میگوید: «بسیاری از چیزهایی که والدین امروزی در معرض آن هستند – آنچه حرفه پزشکی در مورد مراقبت از کودکان میگویند، روند فعلی فرزندپروری و آنچه دوستانشان انجام میدهند – بر تربیت آنها تأثیر میگذارد. “این به طور مداوم در حال تغییر است، و سبک های فرزندپروری نیز همراه با آن تغییر خواهد کرد. و آنچه برای یک کودک موثر است ممکن است برای دیگری موثر نباشد.”
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها قبل از تصمیم گیری در مورد اینکه آیا به فرزندان بزرگسال خود در مورد مسائل رفتاری نوه نزدیک می شوند یا خیر، باید این عوامل را در نظر بگیرند. رادرفورد پیشنهاد می کند که از همان ابتدا یک رابطه سالم و محترمانه با کودک بزرگسال و شریک یا هم والدینش برقرار کنید.
او توضیح می دهد: «وقتی نوه ها آمدند، پیوند خانوادگی قبلاً شکل گرفته است. “ابتدا از فرزند بالغ بیولوژیکی خود بپرسید که تفاوت بین روشی که شما آنها را تربیت کرده اید و روشی که آنها برای فرزندان خود تربیت می کنند، چیست. اگر رابطه کاری خوبی با آنها دارید، امیدواریم این یک گفتگو باشد، نه یک بحث. ”
اما هر نسلی از والدین با چالش های جدیدی از نسل قبل مواجه می شود. من با والدین امروزی همدردی میکنم، زیرا آنها بچهها را در دنیای متفاوتی بزرگ میکنند – دنیایی که زمان نمایش و رسانههای اجتماعی تأثیرات قدرتمندی در آن دارند. و بیایید تأثیر این همهگیری را فراموش نکنیم، که در آن والدین بیشماری موظف شدند کار از راه دور و مراقبت از کودک را انجام دهند.
بسیاری هنوز با اثرات آن بر سلامت روانی، اجتماعی شدن، یادگیری و موارد دیگر فرزندانشان دست و پنجه نرم می کنند. سخت است که کسی را به خاطر تکیه دادن به صفحه نمایش یا خرید یک اسباب بازی جدید برای سرگرم کردن کودکی که در خانه گیر کرده است سرزنش کنید.
دوستم رونا، مادربزرگ هشت سالهام، میگوید: «مطمئناً، کودکان امروز با مقدار زیادی اسباببازی لوس شدهاند، اما من کووید را مقصر آن میدانم. زمانی که والدین به سر کار برگشتند، احساس بدی نسبت به فرزندانشان داشتند و با خریدن چیزهای بیشتری جبران میکردند تا سازگاری را آسانتر کنند. بنابراین بله، این نسل از نوهها ممکن است وقتی صحبت از داشتن اسباببازیهای زیاد به میان میآید، خراب شوند، اما من فکر میکنم والدین آنها این کار را انجام میدهند. یک کار فوق العاده تحت این شرایط غیرعادی.”
هر نسلی معتقد است که فرزندان خود را بهتر از نسل قبلی بزرگ می کند. ما از فرزندپروری مستبدانه به فرزندپروری با هلیکوپتر به مشغله فعلی با فرزندپروری ملایم رسیده ایم. پدربزرگها و مادربزرگهای همسن من که با قوانین سختگیرانه بزرگ شدهاند، ممکن است وقتی متوجه رفتار نادرست نوهای میشوند، ساکت بمانند، و ممکن است از تغییرات اخیر در شیوههای فرزندپروری ناراحت شوند.
رادرفورد میگوید: «مطمئنم که پدربزرگها و مادربزرگها اگر فکر میکنند که یک ضربتنگ ممکن است اوضاع را حل کند، تماشای این موضوع برایشان سخت است، اما بهترین راهحل آنها این است که قبل از آمدن نوهها، رابطهای با اعتماد و خانوادگی برقرار کنند. سپس. پیشنهادات آنها ممکن است کمی آرامتر جریان داشته باشد. با این حال، اگر توصیهها از محل کنترل یا تحقیر باشد، اوضاع برای پدربزرگ و مادربزرگ خوب پیش نمیرود.»
مهمتر از همه، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هرگز نباید در مقابل نوه ها والدین را مورد انتقاد قرار دهند، زیرا این امر اقتدار فرزند بزرگسال آنها را تضعیف می کند. به یاد داشته باشید که آنها مسئول هستند و نباید مرزهایی را که تعیین کرده اند نادیده گرفت (مگر اینکه خطری برای کودک وجود داشته باشد).
خبر خوب این است که هزاره ها عصر جدیدی از ارتباطات باز را معرفی می کنند که بر تربیت کودکان باهوش عاطفی تأکید دارد. آنها توجه بیشتری به مسائل مربوط به سلامت روان دارند و با تمرکز بر نکات مثبت تشویق بیشتری می کنند. به عنوان پدربزرگ و مادربزرگ، ما باید از کتاب بازی والدین آنها درس بگیریم و به آنها اجازه دهیم که بدون دخالت ما انتخاب کنند.
پایان/*
اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.