هوش مصنوعی

هوش مصنوعی | آیا می‌ توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌ تر شد؟ / تفاوت داشتن هوش با هوشمندتر شدن

شاید وقت آن رسیده که "داشتن هوش" را با "هوشمندتر شدن" اشتباه نگیریم.

هوش مصنوعی | آیا می‌ توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌ تر شد؟ / تفاوت داشتن هوش با هوشمندتر شدن

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، جواد آل حبیب- هوش مصنوعی چه افتراقی با هوش انسانی دارد؟  آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟ شاید وقت آن رسیده که “داشتن هوش” را با “هوشمندتر شدن” اشتباه نگیریم.

آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟

فکر می‌کنم این پرسش، نمونه‌ای تمام‌عیار از دغدغه‌های انسانی در عصر هوش مصنوعی است. و راستش همین سؤال دوباره من را وادار کرده تا روی تریبون ذهنی‌ام بایستم و حرف بزنم.

این سؤال یک شعار تکنولوژیک جذاب نیست، بلکه هشداری فناورانه است که در فضای امروز، به‌ویژه با گسترش پدیده‌هایی چون برون‌سپاری شناختی (cognitive off-loading) و واگذاری فرآیند فکر کردن به ماشین‌ها، اهمیت یافته است. این نگرانی روزبه‌روز بیشتر مطرح می‌شود؛ به‌ویژه حالا که مدل‌های زبانی بزرگ (LLM) دارند شکل کار کردن، یادگیری، و حتی اندیشیدن ما درباره خودِ فکر کردن را دگرگون می‌کنند.

هوش مصنوعی سریع است، روان صحبت می‌کند و همه‌جا حضور دارد. خود من هم از آن استفاده می‌کنم و به آن تکیه دارم. هوش مصنوعی نحوه فعالیت فکری‌ام را عوض کرده است.

آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟

آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟

اما هم‌زمان، متوجه چیز دیگری هم شده‌ام: نوعی فرسایش عجیب—not در داده یا اطلاعات، بلکه در تلاش فکری. همان بخشی از تفکر که در کارنامه درسی ما دیده نمی‌شود. تقلا، تردید و حتی دست‌وپنجه نرم کردن با ندانستن. همان لحظه‌هایی که می‌گوییم: «نمی‌دونم، ولی بذار امتحان کنم.» جایی که بینش و کشف اغلب در آن متولد می‌شود. نه فقط در خودِ پاسخ، بلکه در اصطکاکی که برای رسیدن به آن تجربه می‌کنیم.

برای من، هنگام کار با مدل‌های زبانی مثل یک «حقه‌ی ذهنی» رخ می‌دهد. چون این مدل‌ها بسیار خوب و مطمئن حرف می‌زنند، کم‌کم نمایش فهم را با خود فهم اشتباه می‌گیریم. اما، همان‌طور که بارها گفته‌ام، روانی در کلام به معنای شناخت نیست. اگر خودت بخشی از بار فکری را به دوش نکشی—اگر ذهن تو فقط ناظر منفعل باشد—چیزی نمی‌سازی. داری از قدرتی قرض می‌گیری که اگر ماشین نباشد، دیگر در اختیار تو نخواهد بود.

البته من مخالف هوش مصنوعی نیستم، برعکس. سال‌هاست استدلال کرده‌ام که این سیستم‌ها می‌توانند یادگیری را به شیوه‌هایی شگفت‌انگیز تقویت کنند. آن‌ها به ما کمک می‌کنند الگوهایی را ببینیم که بدون آن‌ها از چشم‌مان پنهان می‌ماند. می‌توانند تفکر ما را «پایه‌ریزی» کنند، کنجکاوی‌مان را تحریک کنند، و مسیر اکتشاف را سرعت ببخشند. اگر درست استفاده شوند، میان‌بر نیستند، بلکه تقویت‌کننده شناخت‌اند؛ مثل چرخ‌دنده‌ای که مزیت مکانیکی ایجاد می‌کند. من حتی پا را فراتر گذاشته‌ام و گفته‌ام این ماشین‌ها می‌توانند ابزارهایی برای شعله‌ور کردن نبوغ باشند.

بنابراین، بیایید دقیق باشیم: همه میان‌برهای شناختی بد نیستند. بعضی شکل‌های کارآمدی، به‌ویژه آن‌هایی که حواس‌پرتی را کم کرده یا کارهای تکراری را برون‌سپاری می‌کنند، در واقع می‌توانند تفکر ما را تیزتر کنند. اما یک فرق مهم هست بین اینکه از ابزار استفاده کنی تا مسیرت را هموار کنی، یا اینکه اجازه بدهی ابزار به‌جای تو مسیر را طی کند.

هوش مصنوعی چه افتراقی با هوش انسانی دارد؟  آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟ شاید وقت آن رسیده که "داشتن هوش" را با "هوشمندتر شدن" اشتباه نگیریم.

هوش مصنوعی چه افتراقی با هوش انسانی دارد؟  آیا می‌توان با کمتر فکر کردن، باهوش‌تر شد؟ شاید وقت آن رسیده که “داشتن هوش” را با “هوشمندتر شدن” اشتباه نگیریم.

سؤال اصلی این است:

آیا هر مقدار آسایش ذهنی، یک هزینه پنهان دارد؟

وقتی دیگر مجبور نیستی برای به یاد آوردن، ترکیب کردن یا حتی شگفت‌زدگی تلاش کنی، چه اتفاقی برای آن بخش‌هایی از وجودت می‌افتد که قبلاً این کارها را انجام می‌دادند؟ ما فقط وظایف را برون‌سپاری نمی‌کنیم — بلکه داریم خودِ رنج شناختی را برون‌سپاری می‌کنیم. و در جهان ذهن، رشد دقیقاً در دل رنج‌ها و کشمکش‌ها رخ می‌دهد.

این حرف، نوستالژی برای روزهای کندتر گذشته نیست؛ بلکه دعوتی است برای فعال ماندن در فرآیند تفکر.

فرق است بین همکاری با هوش و وابستگی به آن به‌گونه‌ای که ذهن خودت، تابع و دست‌دوم شود. حس من این است که این تمایز اهمیت زیادی دارد. به‌بیان ساده: تفکر یک مهارت است. و مثل هر مهارت دیگری، بسته به میزان استفاده، یا رشد می‌کند یا زوال می‌یابد.

پس بله، از ابزار استفاده کن. به آن فرمان بده، با آن کاوش کن، بگذار ذهن‌ات را تحریک کند. اما آسانی خروجی را با سختی و ارزش خودِ اندیشیدن اشتباه نگیر. تصور نکن فقط چون در نزدیکی درخشندگی ایستاده‌ای، پس خودت هم داری می‌درخشی. چون در نهایت—همان‌طور که خردمندان انسانی به ما آموخته‌اند—

همان‌گونه که می‌اندیشیم، عمل می‌کنیم؛ و همان‌گونه که عمل می‌کنیم، تبدیل می‌شویم.

 پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

نویسنده : جواد آل حبیب

مطالب مرتبط