۰۷:۲۸ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

نوار زرد؛ شرلوک هلمز ایرانی

به گزارش تحریریه پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، ژانر پلیسی و ماجراجویی، طرفداران بسیاری دارد. از سال های دور سریال های ایرانی و خارجی بسیاری از شبکه های صدا و سیما در این نوع پخش می شده است. سریال هایی مانند کارآگاه درک، کمیسر و رکس، کا...

نوار زرد

به گزارش تحریریه پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، ژانر پلیسی و ماجراجویی، طرفداران بسیاری دارد. از سال های دور سریال های ایرانی و خارجی بسیاری از شبکه های صدا و سیما در این نوع پخش می شده است. سریال هایی مانند کارآگاه درک، کمیسر و رکس، کارآگاه علوی، ناوارو، مزد ترس، شلیک نهایی، پلیس جوان، دایره تردید، سرنخ، خواب و بیدار و…که بعضی از آنها در ذهن مخاطبان ماندگار شدند.

از دهه هشتاد با پیشرفت تکنولوژی، سریال های پلیسی به سمت دیگری رفت. پلیس ها با رایانه و سامانه اطلاعاتی گسترده، مجرمان را شناسایی می کردند. خلافکاران باهوش تر شدند و پلیس ها هم هوشیارتر. مجموعه هوش سیاه از اولین ها و جذاب ترین ها در این زمینه بود که تصویری از یک پلیس باهوش و توانا را با بازی حسین یاری در ذهن ها ماندگار کرد.

در سال های بعد، نیروی ویژه پلیس و ماموران مخفی و ماموران اطلاعاتی هم به سریال های پلیسی اضافه شدند. سریال هایی مثل تا رهایی، خانه امن، گاندو و سرجوخه در این دسته جای می گیرند.

مجموعه نوار زرد که فصل دوم آن به تازگی تمام شده، یادآور سریال های پلیسی و کارآگاهی دهه های هفتاد و هشتاد است که کم و بیش از چاشنی اطلاعات رایانه ای هم بهره می برد.

فصل اول این سریال با مجموعه ای دیگر از بازیگران و کارگردانی پوریا آذربایجانی بسیار مورد استقبال قرار گرفت. امیر آقایی سرگرد کاوه کیهان بود و مرحوم سیروس گرجستانی نقش پدر او را بازی می کرد. اما فصل دوم با تغییر تمام بازیگران و و کارگردان و البته ثبات تهیه کننده(محمدرضا شفیعی) و نویسنده(کریم لک زاده) ساخته شده است. در این فصل بانیپال شومون نقش سرگرد کیهان را بازی می کند و محمود پاک نیت در نقش پدر اوست.  سروش محمدزاده کارگردانی نوار زرد را بر عهده داشته است که پیش تر سریال همبازی را از او دیده بودیم.

کاوه کیهان سرگرد دقیق، جدی و باهوشی است که با دستیارش کار می کند. از میان تمام سریال های کارآگاهی و پلیسی ایرانی، نزدیکترین شخصیت به شرلوک هلمز است. او در صحنه جرم همان ریزبینی ها و نکته سنجی های شرلوک را دارد که هیچ کسی جز او قادر به دیدنشان نیست و مانند شرلوک راه حل هایی خلاقانه و گاهی متهورانه برای حل پرونده ها دارد. رابطه سرگرد کیهان و همکارش سروان محسن مرزبان(حسام محمودی) هم بسیار شبیه به رابطه شرلوک و دکتر واتسون است. سرگرد کیهان همیشه چند قدم از محسن جلوتر است و محسن مانند دکتر واتسون گیج او را نگاه می کند، ولی در جای خود بسیار عملگرا و کارآمد است.

مهم ترین تفاوت شخصیت کاوه کیهان با شرلوک هلمز احساسات است؛ هلمز راه ورود عشق و احساس را به روی خود بسته و مثل یک ابر رایانه روابط و نشانه ها را تحلیل می کند تا پرونده ها حل شود. اما کاوه کیهان سال ها عاشق بوده و حالا هم مدتی است با خیال و خاطرات عشق بی وصال و از دست رفته اش زندگی می کند. می خواهد دوباره دل ببندد اما نمی تواند. هر چیز و هرکسی که به رعنا مرتبط باشد، نقطه ضعف اوست.

او احساس را به خوبی می فهمد و به خانواده اش عشق می ورزد و با پدر و خواهر و همسر پدرش وقت می گذراند. در مقابل شرلوک از خانواده گریزان است و اصلا عشق را (جز در یک مورد) نمی فهمد.

فیلمنامه درست و شخصیت های باورپذیر

بانیپال شومون به جای امیر آقایی در نقش سرگرد کیهان بسیار خوش نشسته است. او توانسته تا بهترین بهره را از صورت و چهره خود در راستای القای هوشیاری و جدیت یک پلیس موفق ببرد. مخاطب ایمان دارد که سرگرد کیهان با آن چهره مصمم و چشمان تیزبین از پس تمام پرونده ها بر خواهد آمد.

خلق شخصیت درست و جذاب سرگرد و همکارش و کارگردانی خوب و ایجاد و القای روابط دلنشین و گرم آدم های قصه با یکدیگر، موسیقی متن و تیتراژ خاص و پیش رو و بازی خوب بازیگران و تدوین مناسب از عوامل تاثیرگذار در پر مخاطب بودن این مجموعه هستند. بدون شک یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت نوار زرد فیلمنامه درست و قصه پرکشش و حادثه ای آن است.کریم لک زاده هم در فصل اول و هم در فصل دوم سعی کرده، علاوه بر پرداختن به خط اصلی داستان که ماجرای سرگرد کیهان و عشقش به رعنا (فصل اول) و سرنوشت فربد،پسر رعنا،(فصل دوم) است؛ هر دو سه قسمت یکبار پرونده جدیدی باز کرده و کاوه و همکارش آن را حل می کنند. این مسئله انتظار مخاطب نسبت به تعقیب و گریز را در فیلم های پلیسی برطرف می کند.

جنگیدن با دشمن قوی، اعتبار و احترام بیشتری برای قهرمان پدید می آورد. حسام(سهیل مستجابیان)در نوار زرد هم ارز موریارتی در شرلوک است. دشمنی باهوش و زیرک که بیمار روانی است و با انگیزه های شخصی خودش، مرتکب جرم می شود. با اینکه حسام در فصل یک نبوده؛ اما در داستان فصل دوم بسیار خوب جاگیر شده و پیشینه اش روشن و باورپذیر است. او با هوش و ذکاوتش باعث می شود که هوشیاری و دقت کاوه بیشتر به چشم بیاید.  این دو ضد یعنی حسام و کاوه در مقابل هم بهتر تعریف می شوند.

بدون ایراد و اشکال بودن مجموعه های پلیسی و اکشن، بسیار سخت است؛ هم باید صحنه به دقت بررسی شود تا مبادا زاویه گلوله یا حجم خون ریخته شده روی لباس اشتباه باشد و هم باید دقت داشت که گره گشایی بر چه مبنایی انجام می شود و مسئله چگونه حل می شود. با اینکه عنصر اتفاق پای ثابت در ژانر پلیسی است اما زیاده روی در استفاده از آن در روند حل مسئله، کیفیت کار را کم خواهد کرد. نوار زرد تقریبا کمترین استفاده را از اتفاق کرده و اغلب مسائل بر مبنای دلیل منطقی و با رابطه علت و معلولی پیش می رود.

امید به آینده و ساخت فصل سوم نوار زرد

داستان طوری پیش می رود که در پایان فصل دوم انتظار می رود حتما فصل سوم هم ساخته شود. با اینکه پرونده تقریبا بسته شده و قرار است حسام اعدام شود، با پیامک محسن به گوشی کاوه، همه چیز قابل تغییر و ادامه است و حسام می تواند مثل شخصیت موریارتی حتی پس از مرگ هم تاثیرگذار باشد و یا اصلا اعدام نشود.

سرگرد کاوه کیهان، تولد یک کارآگاه جدید در تاریخ فیلم ها و سریال های پلیسی ایرانی است. کارآگاهی که اگر همینطور و با همین شیب پیش برود می تواند سال های سال باشد و پرونده ها را حل کند و نوار زرد می تواند نمونه خوبی برای سریال های چند فصلی و دنباله دار باشد که در همه فصل ها کیفیت خود را حفظ کرده اند.

در نوار زرد تمام نیروی پلیس با یک هدف و در یک راستا به هم کمک می کنند و بخشی برای بخش دیگر یا رئیس و سرهنگ برای زیردستان مشکل آفرینی نمی کنند و این یعنی موفقیت نیروی انتظامی در نگاه مخاطب و چه چیز بهتر از القای حس اقتدار و امنیت واقعی به مردم با ابزار رسانه ملی؟!

*مریم معیری

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار