به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، گوش کن!! … صدای پای بهار میآید، پلکهای بهار باز شده و شاخه ها جوانه زده اند! سبز روشن! دلبری هستند برای خودشان این جوانه های سبز و تازه!آسمان از دیدن این همه شگفتی بازیگوش شده است، ناگهان میبارد و ناگهان تمام میشود و بعد بلند بلند، آفتاب می خندد!
زمین، آرام آرام از خواب بیدار میشود و با انرژی فوق العاده بی همتایی، قاصدک ها را روی خود میغلتاند! یکسال شد که زمین دارد نفس میکشد.قرن به پایان رسید و هزار و چهارصد سال به وقت ما، گذشت!
طبیعت دوباره به نقطه آغاز باز گشته است.بهار،فصل تسبیح آفرینش است و قنوت درختان به تمنای آسمان؛ و نوروز، پیامآور مهر و محبت و شعری است که پایان رؤیاهای ناتمام را تفسیر میکند. سال نو میشود، زمین نفسی دوباره میکشد، برگها به رنگ در میآیند و گلها لبخند میزنند. گلهای زرد آفتاب گردان، شکوفه های صورتی و آسمان خیلی آبی!
زندگی دوباره آغاز شده است؛ آغازی گرم و نشاط انگیز، پس از پایان سرد زمستان، بی کینه های زمستانی و با حرف های جدید، دور از گذشته های تکراری و روزهای تلخ و غم انگیز، اکنون فرصت تجربه یک زندگی دوباره به تو داده شده است، پس بهار را از دست مده… برخیز.لحظات از آن توست ؛ آبی ، سبز ، سرخ ، سیاه ، سفید …رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن ،همگام با طبیعت در این رستاخیز باشکوه عاشقانه برقص، تمام احساس های پوچ را مچاله کن و منتظر شکوفه های اجابت شو. عقربه های قلبت را با دقیقه به دقیقه ذکر نامش و ثانیه به ثانیه یاد بزرگ اش کوک کن و ایمان داشته باش که آغوش خدا همیشه برایت باز است و بدان گل پوش ترین بهار نیز روزی از راه می رسد و طنین سبز قدم هایش، صحن دل ها را آیینه کاری می کند و جان های خزان زده را، خرم و سبز در سبز. کرامت و لطف بهاران با اوست که بهار حقیقی، با آمدنش آغاز می شود و «او» حقیقت بهار است:«السَّلامُ عَلی رَبیع الانام وَ نَضَرَهِ الایّام».
نفیسه ترابنده
انتهای پیام/*