14:24 - 1403/11/14

فیلم «موسی کلیم‌الله» در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛

موسی کلیم‌ الله به وقت طلوع؛ روایت جسورانه حاتمی‌ کیا میان سنگ واقعیت و شیشه باور

همانطور که از نام اثر مشخص است، این نسخه سینمایی تنها روایتی از تولد و به آب انداختن موسی است. شنیده ها حاکی از اینست که حاتمی کیا می خواهد علاوه بر سریال موسی برای تلویزیون، سه روایت از کودکی، میانسالی و پیری موسی را نیز برای سینما آماده...

موسی کلیم‌ الله به وقت طلوع؛ روایت جسورانه حاتمی‌ کیا میان سنگ واقعیت و شیشه باور

به گزارش اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر از چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، روایت با وفات حضرت یوسف و به نیل انداختن تابوت او شروع می شود. دویست و هفتاد سال پیش از تولد حضرت موسی. بردگان مصری که همه از عبریان یکتاپرست هستند، از ظلم فرعون به تنگ آمده اند و راه چاره ندارند و منجی را طلب می کنند.

گر نگه دار من آنست که من می دانم

شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

 

موسی کلیم الله به وقت طلوع نسخه سینمایی یک پروژه بلند تلویزیونی درباره حضرت موسی است که کارگردان نام آشنایی چون ابراهیم حاتمی کیا آن را کارگردانی کرده است. حاتمی کیا حدود چهار دهه است که خاطرات قابل توجهی را با فیلم هایش در اذهان به جا گذاشته ؛ دیده بان، مهاجر، از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف، آژانس شیشه ای، به رنگ ارغوان، چ و… از آثار پر مخاطب و تاثیرگذار او هستند. حاتمی کیا با هر فیلمش ثابت کرده که اهل ریسک است و از سرزنش منتقدان نمی ترسد. او اینبار هم ریسک کرده و پروژه تاریخی مذهبی موسی را پذیرفته است. پیش از این قرار بود موسی به دست مرحوم فرج الله سلحشور و جمال شورجه ساخته شود ولی با فوت سلحشور قرعه به نام حاتمی کیا افتاد و او ترجیح داد تا فیلمنامه را طبق سلیقه خود بازنویسی کند.

 

سید محمود رضوی تهیه کننده موفق سینما، تهیه کنندگی موسی را به عهده دارد.محمود رضوی پس از همکاری اش با محمدحسین مهدویان در رد خون، چندسالی در جشنواره فیلم فجر حاضر نبود و امسال با موسی کلیم الله به وقت طلوع و دست در دست ابراهیم حاتمی کیا به میدان آمده است. او تاکنون آثار پرمخاطبی را تهیه کرده و این پروژه عظیم تاریخی می تواند نقطه مهمی از کارنامه کاری او باشد.

 

معمولا موسیقی در پروژه های عظیم و تاریخی نقش مهم و تاثیرگذاری ایفا می کند، در حدی که حتی می تواند سطح اثر را تا چند مرتبه ارتقا دهد. به عنوان مثال موسیقی متن سریال بازی تاج و تخت که رامین جوادی، آهنگساز ایرانی الاصل ، آن را ساخته بسیار معروف و محبوب است و یا موسیقی سینمایی محمد ص . موسیقی متن موسی کلیم الله، از نقاط قوت فیلم است. کارن همایونفر که پیش تر تجربه همکاری با حاتمی کیا را در فیلم های گزارش یک جشن، بادیگارد و به وقت شام داشته و حتی برای به وقت شام سیمرغ هم گرفته، آهنگسازی این فیلم را بر عهده داشته است.

 

پرداختن به موسی کلیم الله به عنوان یکی از پیامبران بنی اسرائیل، که هم یهودیان و هم مسیحیان و هم مسلمانان او را به پیامبری قبول دارند و در کتاب هایشان بارها از او نام برده شده، مثل شمشیر دولبه است. هم مبنای اشتراکی دارد  و می تواند مورد وفاق عده زیادی باشد و هم به دلیل وجود قرائات مختلف از زندگی او، می تواند به مبنایی برای بحث و جدل تبدیل شود. تاکنون چندین نمونه آمریکایی از زندگی موسی ساخته شده که ده فرمان از معروف ترین آنهاست. حال اینکه ایرانیان مسلمان نیز بتوانند در برهه حساس کنونی موسی و بنی اسرائیلی مطابق اعتقاد و باور قرآنی خودشان بسازند، بسیار مهم و حساس است، معمولا داستان های تاریخی که مذهبی هم هستند، به خودی خود کشش و جذابیت زیادی برای مخاطب داشته و چه خوب اگر راوی با شگردهای روایتگری داستان را زیباتر کند. قصه هایی چون مریم مقدس، ملک سلیمان، اصحاب کهف، یوسف پیامبر و…  تصمیم برای ساختن اثری تصویری بر اساس این داستان ها جسارتی می طلبد که هرکسی از عهده آن برنمی آید.

 

همانطور که از نام اثر مشخص است، این نسخه سینمایی تنها روایتی از تولد و به آب انداختن موسی است. شنیده ها حاکی از اینست که حاتمی کیا می خواهد علاوه بر سریال موسی برای تلویزیون، سه روایت از کودکی، میانسالی و پیری موسی را نیز برای سینما آماده کند.

 

روایت با وفات حضرت یوسف و به نیل انداختن تابوت او شروع می شود. دویست و هفتاد سال پیش از تولد حضرت موسی. بردگان مصری که همه از عبریان یکتاپرست هستند، از ظلم فرعون به تنگ آمده اند و راه چاره ندارند و منجی را طلب می کنند.

 

فرعون کابوس می بیند که فرد ویرانگری بساط سلطنتش را جمع می کند و آنوبیس ، خواب گزار شیطان پرست خبر می دهد که قرار است نوزادی متولد شود و باید جلوی تولد نوزاد را گرفت. و خداوند هرلحظه از این نوزاد محافظت می کند و ما شاهد این هستیم که موسی چگونه در  آن حجم از نظارت فرعونیان، به سلامت به دنیا می آید و به سلامت به آب سپرده می شود و از گزند حوادث دور می ماند.

 

مریلا زارعی با بازی خوب و گرم همیشگی اش، به خوبی توانسته التهاب مادری را نشان دهد که هر لحظه بیم دارد فرزندش را از او جدا کنند و در نهایت با وحی و الهام پروردگار قلبش آرام می گیرد و پسرش را در آغوش خداوند به آب می سپارد.

 

بهاره کیان افشار نیز با گریمی باورپذیر و بازی ای معتدل و متناسب، توانسته یک آسیه مومن، مهربان و وفادار به همسر را به تصویر بکشد. اما در مقابل شخصیت فرعون به خوبی شکل نگرفته است با اینکه بهنام تشکر با سابقه درخشان تئاتری بازیگر باتجربه ایست نتوانسته آن فرعون مقتدر و مستبد را نشان دهد که خود را رب و خدا می داند. فرعون به روایت حاتمی کیا، مردی ضعیف است که همسر خود را بسیار دوست می دارد و خیلی زود مستاصل می شود.

 

حاتمی کیا تلاش کرده تا روایت منسجمی داشته باشد اما دکور و فضاسازی بسیار مصنوعی و بازی های اغراق شده مانع از شکل گیری یک انسجام و وحدت در ذهن مخاطب می شود. دکور که در استودیو و با هوش مصنوعی ایجاد شده، گاهی آنقدر تصنعی است که شبیه طنز می شود؛ به عنوان مثال به سکانسی که فرعون و آسیه پشت میز نشسته اند و فرعون با حال خاصی مشغول نوشیدن و خوردن غذاست توجه کنید. گویی بهنام تشکر و بهاره کیان افشار در رستوران یا کافی شاپی مثلا در کیش نشسته اند و خوش و بش می کنند.

 

یا بازی شکیب شجره در نقش فرمانده راموس آنقدر بزرگنمایی شده است که گاهی خنده دار می شود و بیشتر شبیه کاراکتر جوان معتادی است که به قرص های روانگردان اعتیاد دارد.

 

فرهاد آئیش هم با اینکه تلاش کرده  با تغییر صدا نقش متفاوتی خلق کند، چندان موفق عمل نکرده و شبیه کاریکاتور شده است. نقش آفرینی او در دو نقش کاملا متفاوت و مقابل یکدیگر از نکات قابل تامل فیلم است. آئیش در دربار فرعون خواب گزار و معبر شیطان پرستی است که اربابان از ما بهتر به او الهام می کنند و از آنطرف در کوه گوشن که محل زندگی عبریان است، پیر و روحانی عبریان بنی اسرائیل است و منجی را صدا می زند

 

به نظر می رسد قرار بوده روح و اتمسفر بعضی سکانس ها چیز دیگری باشد اما به دلیل  استودیویی بودن دکور و خام بودن تصاویر چیز دیگری از کار در آمده است. سکانس عزاداری ساختگی برای مرگ منجی شبیه یک هیئت عزاداری برای امام حسین در زمان حال و در وسط شهر تهران است و با ترجیع بند عزا عزاست امروز روز عزاست امروز بیننده را متعجب کرده و حتی به خنده می اندازد. هرجا قاب ها بسته تر و دکورها واقعی و طبیعی است باورپذیری بالاتر رفته و هرجا پای استودیو و هوش مصنوعی به وسط میاید سکانس ها مصنوعی می شوند. حاتمی کیا پیش از این در فیلم چ به خوبی از جلوه های ویژه استفاده کرده بود ولی تکنولوژی های جدید در این فیلم ضربه بزرگی به کار زده است قلم زیبایی که با آن نوشته شده موسی کلیم الله ، اشارات و نمادپردازی ها مثلا جاری شدن آب در چشمه خشکیده یوسف نبی، پنج نور پاک، موسیقی و معدود سکانس های دلپذیر از نقاط قوت فیلم هستند..

 

ابراهیم حاتمی کیا در موسی می خواهد چه روایت کند و آنچه می خواهد روایت کند را چگونه روایت می کند؟  سوالی که ذهن بیننده را درگیر می کند و شاید در نهایت هم پاسخ این سوال چندان شفاف نباشد. به نظر می رسد او می خواهد مادر موسی را بزرگ و محترم نشان دهد و کفه تاثیرگزاری و منطق زنان در فیلم او سنگینی می کند. چنانکه در ادامه نیز مادر موسی و آسیه نقش مهمی در سرنوشت موسی دارند. این نکته از مولفه های فیلمسازی حاتمی کیاست. در آثار او زنان همواره تاثیرگزار هستند، حتی اگر نقش کم و کوتاهی داشته باشند. تاکید بر خواست و اراده خداونو و قادر مطلق بودن او نیز در فیلم بسیار به چشم می خورد، وقتی موسی چون شیشه در کنار فرعون چون سنگ زنده می ماند.

 

در هرحال موسی در نیل روان است و باید دید چه زمانی آسیه او را از آب می گیرد و به قصر فرعون می برد.

 

در پایان  ماجرای به آب انداختن موسی را از زبان پروین اعتصامی بخوانیم:

مادر موسی، چو موسی را به نیل

در فکند، از گفتهٔ رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه

گفت کای فرزند خرد بی‌گناه

گر فراموشت کند لطف خدای

چون رهی زین کشتی بی ناخدای

گر نیارد ایزد پاکت بیاد

آب خاکت را دهد ناگه بباد

وحی آمد کاین چه فکر باطل است

رهرو ما اینک اندر منزل است

پرده شک را برانداز از میان

تا ببینی سود کردی یا زیان

ما گرفتیم آنچه را انداختی

دست حق را دیدی و نشناختی ؟

در تو، تنها عشق و مهر مادری است

شیوه ما، عدل و بنده پروری است

نیست بازی کار حق، خود را مباز

آنچه بردیم از تو، باز آریم باز

. . .

*مریم معیری/ کارشناس ارشد ادبیات و فعال فرهنگی

پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

نویسنده : مریم معیری

مطالب مرتبط