۱۸:۴۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۴

روانشناختی

چگونه آسیب های ترومای رابطه‌ای سازگار می‌شوند؟

آسیب‌ های رابطه‌ای در دوران کودکی می‌تواند باورها در مورد ارزش خود و ایمنی را تحریف کند. هماهنگی عاطفی و تعاملات مثبت کلید رشد سالم هستند.

چگونه آسیب های ترومای رابطه‌ای سازگار می‌شوند؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،آسیب‌ های رابطه‌ای در دوران کودکی می‌تواند باورها در مورد ارزش خود و ایمنی را تحریف کند.هماهنگی عاطفی و تعاملات مثبت کلید رشد سالم هستند.برای اطلاعات بیشتر با اندیشه معاصر همراه باشید.

ترومای رابطه چیست؟

همانطور که من در کار خود تعریف می کنم، آسیب رابطه، به ویژه آسیب رابطه ای دوران کودکی، نوعی آسیب است که در طول زمان در زمینه یک رابطه قدرت نامتعادل و ناکارآمد (اغلب بین کودک و مراقب) که منجر به انبوهی از تأثیرات پیچیده و ماندگار زیستی-روانی اجتماعی برای فردی که این ضربه را تحمل کرده است.این مجموعه‌ای از تجربیات است که در رابطه – معمولاً با والدین یا مراقبان – اتفاق می‌افتد و می‌تواند الگوی آگاهانه و ناخودآگاهی از آنچه در زندگی‌مان انتظار داریم را تعیین کند.و در تجارب آسیب رابطه‌ای، این الگو اغلب ناسالم، ناکارآمد یا ناسازگار است.

چگونه آسیب های ترومای رابطه‌ای سازگار می‌شوند؟

چه قالب هایی را می توان تشکیل داد؟

باور ما در مورد اینکه چقدر شایسته و دوست داشتنی هستیم ممکن است تحریف شود.احساس ما از مرزها ممکن است منحرف شود.توانایی ما برای احساس نظم و امنیت ممکن است مختل شود.دیدگاه های ما در مورد اینکه دیگران چقدر قابل اعتماد و سازگار هستند ممکن است منحرف باشد.باور ما در مورد نیازها و خواسته‌هایمان و آنچه ممکن است از نظر برآورده شدن این نیازها و خواسته‌ها ممکن است تغییر کند…و این، به طور خاص، چیزی است که امروز می‌خواهم درباره آن صحبت کنم: باورهای ما در مورد نیازها و خواسته‌هایمان و آنچه ممکن است از نظر برآورده شدن آنها وقتی که از پس‌زمینه‌های آسیب‌های رابطه‌ای می‌آییم.همه ما، از لحظه ای که به دنیا می آییم، نیاز داریم که با خیال راحت به دیگران وابسته باشیم.بقای واقعی ما به عنوان نوزادان و کودکان به آن بستگی دارد.اما فراتر از غذا و سرپناه و عدم وجود خطر، نوزادان و کودکان نیاز به هماهنگی، آینه کاری و تعاملات مثبت بین فردی برای کمک به شکل گیری و شکل گیری مغز و سیستم عصبی ما دارند.

منظور من از این چیست؟

همسویی، فرآیند آگاهی و پاسخگویی به نیازهای کودک، برای دلبستگی عاطفی و ایجاد روابط ایمن بسیار مهم است.با برآوردن نیازهای اساسی شروع می شود، اما همچنین شامل پاسخ دادن به حالات عاطفی کودک به گونه ای است که باعث می شود آنها احساس درک و امنیت کنند.این ارتباط عاطفی پایه ای برای رشد کلی کودک است و به آنها کمک می کند تا احساس امنیت کنند و پایه ای قوی برای رشد عاطفی و روانی آنها ایجاد می کند.تحقیقات تأثیر این فعل و انفعالات بر رشد مغز را برجسته می کند.به عنوان مثال، تغییرات در تعاملات مادر و نوزاد با تفاوت در حجم مغز نوزاد، به ویژه در زمینه های مربوط به تنظیم هیجانی و عملکرد اجتماعی-عاطفی مرتبط است.مطالعات نشان می‌دهد که حساسیت کمتر مادر با حجم‌های کوچک‌تر ماده خاکستری زیر قشری مرتبط است و حساسیت مادر با اتصال بهتر بین هیپوکامپ و مناطق مهم برای تنظیم هیجانی مرتبط است.علاوه بر این، مفهوم تعاملات “خدمت و بازگشت”، که در آن مراقبان به صورت حمایتی و پرورش دهنده به سیگنال های کودکان پاسخ می دهند، برای معماری مغز بسیار مهم است.این تعاملات به ایجاد مهارت‌های حیاتی برای مشارکت اجتماعی، از جمله تنظیم احساسات و تحمل ناامیدی کمک می‌کند.

عادت می کنیم.

به زبان عامیانه، ما عادت کرده‌ایم که از ما خرده‌های نان محبت، گرما، امنیت از آسیب‌ ، هماهنگی، حمایت عاطفی، تفریح و بازی سرو شود.ما معتقدیم که آرد سوخاری ها “عادی” هستند و آنچه را که می توانیم بدست آوریم می گیریم.اما نکته اینجاست: ممکن است پودر سوخاری را بپذیریم، ممکن است به آنها عادت کنیم، اما گرسنگی بزرگتر از بین نمی رود.عادت به کمی ممکن است اتفاق بیفتد. اما گرسنگی پابرجاستحتی وقتی به خرده نان عادت می کنیم و به تکه های سیری عاطفی والدین و مراقبانمان عادت می کنیم، نیاز بیشتر، گرسنگی برای بیشتر از بین نمی رود.

و این گرسنگی ضرب المثلی چیست؟

گرسنگی برای اینکه بتوانید احساس دلبستگی ایمن به دیگران داشته باشید.گرسنگی برای تجربه ی هماهنگ شدن.گرسنگی برای تجربه مراقبت مداوم.تشنگی برای دیده شدن و ارزش گذاری.گرسنگی لحظاتی برای احترام، تأیید و پذیرش احساساتمان.همه این گرسنگی ها هنوز در حال بازی هستند – برای کودکان، برای نوجوانان، برای بزرگسالان.ما از احساس گرسنگی برای این چیزها دست نمی کشیم، حتی زمانی که به خرده نان هایی که ممکن است از سوی مراقبان ما در دسترس باشد یا نباشد، عادت می کنیم.پس چه اتفاقی می‌افتد وقتی گرسنگی‌هایمان را به‌طور کامل با ضایعات و خرده نان‌های اولین روابط دلبستگی‌مان برطرف نکنیم؟ما راه های دیگری برای رفع این گرسنگی ها پیدا می کنیم.در بخش دوم این مقاله دو قسمتی، بررسی خواهیم کرد که پاسخگویی به این آسیب‌ گرسنگی ها در مواجهه با برآورده نشدن نیازهای ما چگونه می تواند باشد، عواقب آن چیست و چگونه شروع به بهبودی می کنیم.

 

پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

مطالب مرتبط