۱۲:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶

نگاهی به سریال نمایش خانگی«ملکه گدایان»؛ملغمه ای از«آوای باران»و«مانکن»

نام «حسین سهیلی زاده»برای مخاطبان تلویزیون یادآور سریال های موفق و پربیننده ای چون«ترانه مادری»،«دلنوازان»،«فاصله ها» و«اوای باران»است. این فیلمساز در اولین تجربه نمایش خانگی با سریال«مانکن» با پیروی از همان متدهای عامه پسند سریال سازی و ...

نگاهی به سریال نمایش خانگی«ملکه گدایان»؛ملغمه ای از«آوای باران»و«مانکن»

نام «حسین سهیلی زاده»برای مخاطبان تلویزیون یادآور سریال های موفق و پربیننده ای چون«ترانه مادری»،«دلنوازان»،«فاصله ها» و«اوای باران»است. این فیلمساز در اولین تجربه نمایش خانگی با سریال«مانکن» با پیروی از همان متدهای عامه پسند سریال سازی و نمایش زندگی فوق لاکچری توانست مخاطبان خود را تا حدی راضی نگه دارد،اما«ملکه گدایان»تازه ترین ساخته سهیلی زاده در شبکه نمایش خانگی سریالی بسیار ضعیف است که اصلا نتوانسته حتی درصد کوچکی از انتظارات مخاطب را برآورده سازد.

«ملکه گدایان»با طرح یک معما آغاز میشود و شروع خوب و غافلگیرانه ای دارد اما در ادامه داستان به بد ترین شکل ممکن به رمزگشایی می پردازد.حفره های بیشمار فیلمنامه و عدم منطق روایی داستان نوعی توهین به شعور مخاطب به حساب می آید.

 

از یک سو فیلمساز درکنار روایت داستان جنایی با تم عاشقانه خود بخش عمده ای از داستان را به زندگی کودکان کار می پردازد همانند سریال«آوای باران»،مونولوگ باران کوثری در ابتدای تیتراژ فیلم هم مؤید نوعی ادای دین فیلمساز به این قشر محروم و ضعیف است.با وجود نیت ارزشمند سازنده به دلیل عدم پرداخت درست داستان و شخصیت پردازی نامناسب این فضای مفت آباد و کودکانش به دل مخاطب نمینشیند و همذات پنداری بیننده را به دنبال ندارد.شخصیت های مفت آباد از خود افرا گرفته تا کوکب و بچه ها همگی با پیروی از کلیشه های تکراری در حد تیپ باقی مانده اند.

از سوی دیگر شخصیت اصلی منفی داستان یعنی ملکه)رویا نونهالی)همانند شخصیت اخگر(محمدرضا فروتن)در سریال«مانکن» می باشد.ملکه همچون پدرخوانده از قدرت و البته هوش و ذکاوت خارق العاده برخوردار است،همه جا چشم و گوش دارد،هرکار خلاف قانون و اخلاقی که بخواهد انجام می دهد بدون آنکه کسی  بتواند جلویش را بگیرد و خلاصه اینکه با کمک مزدوران اطرافش حکمرانی می‌کند.ملکه البته با وحود تمام خلافها و جنایاتش از طریق تولید و توزیع مواد مخدر و آلوده کردن هزاران جوان، وجدانش بسیار آسوده است؛ چراکه در کار خیر دست دارد و از طریق خیریه به نیازمندان یاری می رساند،خیریه ای که پوششی برای پولشویی و مفاسد اوست.

 

شاید در پایان این سریال نیز تنها چیزی که بتواند ملکه را شکست دهد همچون مانکن نه پلیس و نیروی انتظامی کشور بلکه عشق افرا و البرز باشد.همانگونه که در«مانکن»کاوه و همتا توانستند جلوی اخگر را بگیرند.

«ملکه گدایان»در قسمت های اخیر به دلیل فقدان داستانی جذاب و پرکشش برای پرکردن زمان فیلم به اجرای آهنگ های عاشقانه آریا(محمدرضا غفاری)روی آورده است و به اصطلاح به داستانش آب بسته است.عشق آریا به افرا همان سوژه تکراری تفابل فقیر و غنی است که آریا با دیالوگ های کلیشه ای و شعاری ابراز می کند و به شدت تصنعی و کلیشه ای می باشد.

در پایان باید گفت «ملکه گدایان»پسرفت بزرگی در کارنامه سریال سازی سهیلی زاده است که با استفاده از فقدان نظارت بر شبکه نمایش خانگی با فیلمنامه الکن،شخصیت های بی هویت و بازی های ضعیف و سرد،سریالی بی رمق و پوشالی به مخاطب عرضه کرده است.

*نفیسه ترابنده

مطالب مرتبط

آخرین اخبار