اخبار مذهبی

مذهبی/بعد از انقلاب چه بلایی بر سر زنان محله ی «شهر نو» آمد؟/عاقبت افراد محله ی نو چه شد؟

همچنین ادعا شده این محله با مقامات دربار در ارتباط بوده و در رویدادهای سیاسی پهلوی دوم از جمله کودتای ۲۸ مرداد[۱] و حمله به منزل محمد مصدق نقش ایفا کردند.

شهر محله ی نو

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،همچنین ادعا شده این محله با مقامات دربار در ارتباط بوده و در رویدادهای سیاسی پهلوی دوم از جمله کودتای ۲۸ مرداد[۱] و حمله به منزل محمد مصدق نقش ایفا کردند.برای اطلاعات بیشتر با اندیشه معاصر همراه باشید.

تاریخچهٔ شکل‌گیری محله

زمان قاجار
قلعهٔ شهر نو، ابتدا به دستور محمد علی شاه قاجار برای اسکان خانوادهٔ شاه ساخته شد و با نام محلهٔ قجرها نامگذاری شد.در آن زمان این محله در حومهٔ شهر تهران قرار داشت. این محل در اواخر حکومت احمد شاه قاجار به جهت احداث دروازهٔ قزوین، «دروازه» نامیده شد و به دلیل آنکه خارج از دروازهٔ قزوین قرار داشت به تدریج به مأمن خلاف‌کاران بدل گشت.

شهر محله ی نو

شهر محله ی نو

دوران پهلوی

با فروپاشی دودمان قاجاریان در ایران به ناگهان جمعیت زنان روسپی افزایش پیدا کرد و باعث گسترش بیشتر این محدوده شد. علت آن هم بنیان‌گذاری دودمان پهلوی بود که وقتی رضاشاه انقراض دودمان قاجاریان را اعلام کرد، در نخستین اقدامی که انجام داد حرمسرای قاجاریان را متلاشی کرد و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج نمود. رضاشاه مخالف داشتن حرمسرا بود. محل حرمسرا درست در جایی که امروزه وزارت امور دارایی قرار گرفته یعنی نبش خیابان ناصرخسرو و جنوب خیابان باب همایون و شمال کاخ گلستان قرار داشت که به دستور رضاشاه تخریب و به جای آن وزارت دارایی ساخته شد. در نتیجه صدها زن و دختر ساکن حرمسرا که تنها فعالیت جنسی در حرمسرا انجام می‌دادند همگی به سمت دروازهٔ قزوین کوچانده و در همان منطقه رها و مستقر شدند. شمار بسیاری از آن‌ها در اثر بیماری و فقر مردند و تعدادی هم که ثروتی داشتند به ازدواج شاهزاده‌های قاجار یا افراد متمول درآمده و باقی آن‌ها به روسپی گری روی آوردند. با همهٔ این‌ها تا آن زمان، محلهٔ شهرنو همچنان کم‌اهمیت بود و چندان گسترده نشده بود.

در دوران رضاشاه بخش‌هایی از این محلهٔ نیمه‌ویران، بازسازی و مرکز تن‌فروشان تهران شد. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل تن‌فروشی در ایران اعلام کرد. رضا شاه به نظمیه–شهربانی دستور داد که تن‌فروشان را از تهران خارج کنند و در بیرون دروازهٔ قزوین در محلهٔ قجرها اسکان دهند.

در اوایل حکومت رضاشاه فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، این محله را به کانون روسپی‌گری تبدیل کرد. در آن زمان، رضاشاه در صدد جمع‌آوری روسپی‌ها برآمد و قسمتی از قلعه تخریب شد و قلعه محله‌ای از شهر شد. شخصی به نام ارباب جمشید هزینهٔ احداث ده‌ها خانه به منظور اسکان زنان بی‌سرپرست را قبول کرد و به منظور تأمین مخارج آنان چند باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محلهٔ جمشید» نامگذاری شد. احداث خانه‌های نو و آسفالت دو خیابان نو باعث شد که محلهٔ جمشید به اسم «شهر نو» معروف گردد. در سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۵۷ بخش عمده شهرنو متعلق به محمد علی طرم معروف به ممد اسکنانسی بود.

در زمان جنگ جهانی دوم سربازان متفقین تعدادی از زنان جنگ‌زدهٔ لهستانی را که مانند سایر آوارگان جنگی در میدان ژاله پیشین اقامت داشتند برای روسپی‌گری به شهر نو آوردند. در انتهای خیابان دوم شهر نو، کوچه‌ای به نام کوچهٔ لهستانی‌ها شهرت یافت.

مشخصات محله

این محله، با نام‌های «شهرنو»، «قلعهٔ شهرنو»، «قلعهٔ زاهدی»، «قلعه»، «قلعهٔ خاموشان»، «محلهٔ جمشید»، «محلهٔ قجرها» شناخته می‌شد. زنان آنجا را «ساکنان محلهٔ غم» نیز می‌نامیدند.[۷][۵] خیابان‌های مهم آن، عبارت بودند از: خیابان حاج عبدالمحمود، خیابان قوام دفتر (بوستان رازی امروزی)، خیابان راه‌پیما (شهید اسکندری امروزی) و خیابان جمشید (بوستان رازی امروزی)

این محله ۱۳۵ هزار متر مربع مساحت داشت و به دو قسمت اصلی و فرعی تقسیم می‌شد؛ قسمت اصلی شامل خیابان‌های کمیل، استخر، قنات و قوام بود که دارای ۳۶ کوچه و در هر کوچه ۳۰ الی ۵۰ خانه وجود داشت. در هر خانه چندین خانواده توأمان زندگی می‌کردند و گاهی در یک اتاق چند مرد و زن می‌زیستند. محلهٔ جمشید از نگاهی دیگر به دو بخش قلعه و نجیب‌خانه تقسیم می‌شد که در واقع قلعه، محل کار و نجیب‌خانه محل زندگی عادی روسپی‌ها بود (با درجهٔ روسپی‌گری بسیار کم). ده‌ها تئاتر، تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابان‌های سی‌متری احداث شد، همچنین دو سینما نیز در حوالی آن آغاز به کار کردند. محلهٔ شهرنو، مرکز تجمع تن‌فروشان، قاچاقچیان و معتادان بود و در عین حال در اطراف آن ده‌ها کافه، سینما، کاباره و تماشاخانه از جمله کابارهٔ شکوفه نو وجود داشت.

گسترش روسپی‌گری در سایر شهرها

مدیران این محله که دارای خانه و تعدادی روسپی بودند و «خانم رئیس» نامیده می‌شدند به گسترش روسپی‌گری در سایر شهرهای ایران نیز می‌پرداختند. روسپی‌خانه‌های فراوانی در سایر شهرها به تقلید از شهرنو راه‌اندازی شد از جمله محله‌های «دوبل» در آبادان، «باسکول» در اهواز، «نیرآباد» در بندرعباس، «شیرین بیان» در شیراز، «کارخانهٔ پنبه» در گنبد کاووس.

وضعیت داخلی محله

حکومت شاهنشاهی قوانینی برای سر و سامان دادن به محلهٔ شهر نو وضع کرد. طبق آمار سازمان ثبت احوال کشوری در سال‌های ۱۳۴۷–۱۳۴۶، حدود هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی می‌کرده‌اند؛ طبق قانون آن‌ها موظف به دریافت کارت سلامت بودند. برای نگهداشتن کارت سلامت باید هر هفته به درمانگاه بروند و هر شش ماه نیز آزمایش خون می‌دادند.

وضعیت حقوقی شهرنو

بر اساس قانون مجازات عمومی مصوب ۲۳ دی ماه ۱۳۰۴ «فحشا» و کسب درآمد از آن جرم به‌شمار می‌رفت:

مادهٔ ۲۰۹: «الف- هر کس به عنف یا تهدید یا حیله کسی را برای عمل منافی عفت یا برای وادار کردن به عمل مزبور برباید یا مخفی کند، به حبس جنایی درجهٔ دو از ۲ تا ۵ سال محکوم خواهد شد … .»
مادهٔ ۲۱۲: «برای رابطهٔ نامشروع متأهلین حبس جنحه‌ای از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»
مادهٔ ۲۱۳: «الف- اشخاص ذیل به حبس جنحه‌ای از شش ماه تا دو سال محکوم خواهند شد:
)- هر کس عایدات حاصله از فحشا زنی را وسیلهٔ تمام یا قسمتی از معیشت خود قرار دهد.
)- هر کس فاحشه را در شغل فاحشگی حمایت کند».
اما با این وجود شهربانی فعالیت شهرنو را به‌عنوان یک کسب‌وکار به رسمیت شناخته بود و شهرداری نیز به واحدهای صنفی مستقر در آن جواز کسب و خدمات شهری ارایه می‌کرد.

روال صدور کارت ورود برای زنان

روال صدور کارت ورود برای زنان شاغل در شهرنو جهت روسپی‌گری بدین صورت بود که از سوی سازمان‌ها و نهادهای مختلف زنان مورد مصاحبه قرار گرفته و به کلانتری ۱۵ که دارای پاسگاه در شهرنو بود جهت تصمیم‌گیری نهایی و صدور کارت معرفی می‌شدند. یکی از معرفی نامه‌ها در خبرگزاری کار ایران ایلنا منتشر شده‌است و در بالای آن عنوان شورای زنان ایران، «کانون بهزیستی» و «مددکاری اجتماعی» دیده می‌شود که در آن فردی که مسئول مصاحبه بوده‌است به کلانتری ۱۵ گزارش داده: «به اتفاق ۲ نفر از خانم‌های عضو کانون …[نام افراد قید شده بوده] مصاحبه کردیم. مشارالیه ۱۴ سال است در آبادان فاحشه است و اظهار می‌دارد چند روز بیشتر نیست به تهران آمده‌است عیناً جهت اخذ تصمیم معرفی می‌گردد تا اگر کلانتری صلاح بداند اجازهٔ ورود به قلعه صادر شود.»

 

 

پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

مطالب مرتبط