به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، مهدی عزیزی شاعر اهل بیت و انقلاب شعری سروده و در اختیار پایگاه خبری اندیشه معاصر گذاشته است که با دل و جان می شنویم:

سروِناز

چشم های مهربانش روی مولا باز شد
آتش عشقِ عمیقِ در نهان ابراز شد

در تلالو بود نور بی بدیلی دلنواز
عاشقی در بینهایت اینچنین آغاز شد

خواهری بی تابِ آغوش برادر آنچنان
بلبل طَرفِ چمن در شادی و آواز شد

در طواف آمد مَلَک بر دور او پروانه وار
باعث بر چیدن بازار هر طناز شد

ثانی زهرائی و نوری ز امُّ المومنین
عالِم عِلم نبی آن بانوی ممتاز شد

بود درچشم برادر خواهری شوقی لطیف
سالیانی بعد تعبیر دقیق آن راز شد

از حسین خود جدا هرگز نگردد خواهرش
روحِ درجسم اندآن دو اینچنین اعجازشد

گفت عبدالله را از شرطهایش یک به یک
با قبول شرطِ بانو الفتی دمساز شد

هم محمد شد فدا هم عونِ زینب پای یار
نوگلان این چمن در پای سروِناز شد

ضرب آهنگ قلوب مومنین باشد حسین
تا ندایی شد برادر، سوی او پرواز شد

بی برادر فیه و ما فیها نخواهد زینبش
در شب شادی همین مقدار بس، ایجاز شد

اشک از سوز دل مفلوک باریدن گرفت
عاقبت این آه در راه شما احراز شد

مهدی عزیزی

انتهای پیام/*