۲۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۸

چگونگی کنشگری حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

به گزارش تحریریه پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، زهرا عباس پور در یادداشتی درباره چگونگی کنشگری حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نوشت: در تاریخ می خوانیم «هنوز اهل بیت پیامبر(ص) از کار غسل و کفن ...

زهرا عباس پور

به گزارش تحریریه پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، زهرا عباس پور در یادداشتی درباره چگونگی کنشگری حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نوشت: در تاریخ می خوانیم «هنوز اهل بیت پیامبر(ص) از کار غسل و کفن ایشان فارغ نشده‌بودند که صدای تکبیر از مسجد به گوششان رسید. این تکبیری بود که بیعت کنندگان در مسجد می‌گفتند، این بیعت که به تناوب انجام می‌شد تا شب ادامه داشت ».این خبر را می توان آغازی بر شروع کنشگری دختر پیامبر(ص) دانست که در اوج غم درگذشت پدر، عهده دار اندوه انحراف جامعه نبوی گردید.

کنش مبارزاتی اول: سیاست تحریمی دستگاه خلافت

از اقدامات دستگاه خلافت پس از سقیفه تصرف فدک و اخراج کارگزار حضرت زهرا(ُس) از فدک می باشدحضرت درصدد برآمد که از طریق قانون، در نزد خلیفه ای که هم مدعی است و هم قاضی، حق خود را از دستگاه خلافت باز گیرد.

توجه به این مهم که، دهکده فدک قبل از سقیفه در اختیار ایشان بود یکی از مهمترین نشانه های مالکیت ایشان بر فدک می باشد. حضرت می‌خواستند اثبات کنند این زمین‌ها مال شخصی اوست. قواعد و قوانین همه به نفع او بود. مالی در اختیار او بود، و وکلای او در آن زمین‌ها تصرف داشتند. اگر کسی علیه این ملکیت ادعایی داشت، او باید شاهد بیاورد. در فقه اسلام ید نشانه‌ی مالکیت است پس اگر کسی بر مالی ید دارد، یعنی مال در تصرف اوست.

دیگر از او شاهد طلب نمی‌کنند، و صرف تصرف مالکانه دلیل کافی بر مالکیت خواهد بود. اما مأموران دولت به فدک حمله برده و وکلای ایشان را از آنجا بیرون رانده بودند. دختر پیامبر(ص) به اعتراض نزد خلیفه رفته بود که این زمین مال من است، و پدرم این زمین که خالصه‌ی او بود، به من بخشیده است. در محکمه خطاب به خلیفه گفتند: ام ایمن و رباح(آزاد کرده پیامبر) شهادت می‌دهند که رسول خدا(ص) فدک را به من بخشیده است.

در نقل دیگری ام ایمن همسر پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نیز شهادت دادندخلیفه در مقابل همه ادله و شواهد پاسخ داد: آیا با شهادت یک مرد و یک زن خود را صاحب حق می‌دانی؟

دختر پیامبر(ص) برای اینکه در تاریخ بماند ونشان بدهد که آن کسی که پیامبر او را سیده‌ی زنان جهان و بزرگ بانوان بهشت خوانده و خشنودی و ناخشنودی و آزارِ او را، خشنودی و ناخشنودی و آزار خودش اعلام کرده است، از دولت بعد از وی به شدت نگران، خشمگین و ناخشنود است فرمود: به خدای سوگند با تو سخن نخواهم گفت، و این اعلام یک سیاست تحریمی جدی و همه جانبه بود که تا آخر عمر دختر پیامبر(ص) ادامه یافت.

کنش دوم: محاکمه دولت در مسجد

دختر پیامبر(ص) چند روز پس از سقیفه به مسجد آمد تا دستگاه خلافت نو پدید را در حضور مردم به چالش بکشد. اینجا دیگر دختر پیامبر(ص) نامی تر از فدک نمی آورد، بلکه فراتر از آن همه چیزی که به پیامبر تعلق داشت و طبق آیات قرآن به دخترش می رسید را مطالبه نمود. چنان این سخنرانی قوی، مستدل و مستحکم بود که خلیفه هم به ناچار به گریه افتاد !

کنش سوم:یاری خواستن از مردم

کنش دیگری را که در سیره مبارزاتی دختر پیامبر(ص) در تاریخ شاهدش هستیم؛ تبیین حق جانشینی امیرالمومین(ع) در گفتگوی مستقیم با مردم مدینه می باشد. درتاریخ نقل است که امیر المومنین(ع)،حضرت فاطمه(س) را بر استری سوار نمودند و به همراه امام حسن و امام حسین علیهم السلام شبانه به خانه ها و یا مجالس انصار می رفتند. بر هر خانه و محفلی دختر پیامبر خدا(ص)می فرمود: «ای گروه انصار خدا را و دختر پیامبرتان را یاری کنید، آن روز که با رسول خدا بیعت کردید، بیعتتان بر این بود که همانطور که از زن و فرزند خویش دفاع می‌کنید، از او و فرزندانش دفاع کنید .اکنون به عهدی که با آن حضرت بسته‌اید، عمل کنید.» و چه بد جواب دادند این نا مردمان هنگامی که گفتند:« قد مضت بیعتنا لهذا الرجل! »

کنش چهارم: سرزنش و تحریم ملاقات کنندگان

این مرحله از کنشگری مبارزاتی دختر پیامبر(ص) شکل دیگری داشت. هجوم به در خانه دختر پیامبر خدا(ص) مجروح ساختن حضرتش دیگر توانی برای ایشان نگذاشت که به در خانه های مردم مدینه برای تبیین حق جانشینی ادامه دهد. در وضعیت مجروحیت و ملاقات برخی زنان مدینه فرمودند:«به خدای سوگند! دنیای شما را دوست نمی‌دارم، و از مردان شما بیزارم. آنها را آزمودم، و از آنچه کردند رضایت ندارم…وای بر آنها. چرانگذاشتند حق در مرکز خود قرار گیرد، و خلافت بر پایه‌ی نبوت استوار مانَد. یعنی همان جا که محل فرود جبرئیل امین بود.» و چه حرفها و درس ها در این جملات نهفته است.

روز به روز حال دختر پیامبر خدا (ص) رو به وخامت می رفت لذا غصب کنندگان ولایت به جهت ترس از ملامت مردم به تکاپوی ملاقات با دختر پیامبر(ص) افتادند که با مخالفت حضرت، متوسل به امیرالمونین(ع) شدند فلذا با تبعیت بانو از همسرشان حاکمان به خانه‌ی دختر پیامبر(ص) راه یافتند. وقتی نزد دختر پیامبر(ص) نشستند، سلام گفتند، به اتفاق ناقلان تاریخ دختر پیامبر(ص) سلام را جواب نگفت، و حتی روی خویش را از آنان به سوی دیگری گردانید.

پس از چندین بار آمدن و جواب سلام نشندیدن آنگاه رو به علی علیه‌السلام کرد و فرمود: من با آنها حتی یک کلمه هم سخن نخواهم گفت، تا اینکه از آنها چیزی را بپرسم که آن دو از رسول خدا (ص) شنیده‌اند. اگر در این مورد راست گفتند ، آن وقت تصمیم خواهم گرفت. آنگاه آنها را قسم داد و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا از رسول خدا(ص) این سخن را نشنیده‌اید که : «رضای فاطمه از رضای من است و خشم و غضب فاطمه از خشم و غضب من.

هرکه او را دوست داشته باشد، مرا قطعادوست داشته و هر که فاطمه را راضی کند، مرا راضی کرده و هرکه فاطمه را به غضب آورد، مرا به غضب آورده است. پاسخ دادند: چرا، ما این سخن را از رسول خدا شنیده‌ایم.دختر پیامبر(ص) فرمود: من، خدا و ملائکه‌ی اورا شاهد می‌گیرم که شما دو تن مرا به غضب درآوردید!

کنش پنجم: گریه

دختر پیامبر(ص) بعد از مرگ پدر، در عزای ایشان بسیار گریه می نمودند. شنیدن صدای این گریه برای مردم جفا کار مدینه عذاب آور است چرا که یاد آور حقی بود که توسط ایشان ندیده گرفته شد لذا حضرت در پاسخ به شکایت مردم مدینه از صدای گریه ها فرموند: «یا ابا‌الحسن، زندگی من زیاد به طول نخواهد انجامید، و به زودی از میان این مردم خواهم رفت. لذا سوگند به خدا، نه شب آرام خواهم گرفت و نه روز؛ تا این‌که به پدرم، رسول خدا(ص)، ملحق گردم»

آخرین کنش مبارزاتی وصیت و وفات

در تاریخ می خوانیم هنگامی که خبر مرگ دختر پیامبر(ص) انتشار یافت، و شهر از آن خبردار شد، و یک‌باره فریاد برآورد. صدای ناله و فریاد مردم، شهر را به لرزه انداخت. زنان بنی‌هاشم در خانه‌ی امیر‌المؤمنین علی علیه‌السلام جمع شدند. انبوه مردم از گوشه و کنار شهر به آن سوی آمدند.امیر‌المؤمنین علی علیه‌السلام در خانه نشسته بود، و حسن حسین علیهما‌السلام در برابر او گریه می‌کردند. خانه‌ی امام به عزاخانه تبدیل شده بود و همگان گریه و زاری داشتند، و ضجّه می‌زدند. مردم در بیرون خانه منتظر بودند که چه وقت جنازه‌ی دختر پیامبر(ص) برای نماز آماده خواهد شد تا در آن شرکت کرده و سپس به تشییع بپردازند. شاید شب نزدیک شده بود، ابوذر از خانه بیرون آمد، و گفت: همه بروید، کار دختر پیامبر(ص) به تأخیر افتاده است.

مردم تردید نکردند، و به امید فردا برخاسته، و رفتند. غافل از اینکه دختر پیامبر خدا(ص) در وصیت خود نیز مبارزه سیاسی اجتماعی خود را فراموش نکرده بود و اجازه ندادند، غاصبان حکومت و همراهانشان در مراسم تدفین حاضر شوند. در واقع بخش اصلی وصیت عبارت بود از پنهان داشتن غسل، کفن، نماز، دفن و محل آن. این آخرین بخش از مبارزات دختر پیامبر(ص) با وضعیت موجود و دولت خلفاء بود. کنشگری هوشمندانه، دارایت محور دختر پیامبر(ص) باعث گردید تا آخرین لحظه حیات با برکتشان در دفاع از ولایت امیرالمومنین(ع) مبتنی بر شایسته سالاری دینی و الهی ثابت قدم بمانند و جامعه پیرامون خود را از خطرات تبار سالاری و خون سالاری متاثر از نظام سیادت جاهلی آگاه نمایند.

اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.

برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.

برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار