۱۸:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۷

پاوَرکَشِ، داستانی جالب از مردی که ۳ زن داشت!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، محمدصادق ماندگار در یادداشتی که در اختیار اندیشه معاصر در ازتباط لزوم موفقیت مرد در سایه یک زن ای چنین می نوسد: پُشت فرمان وانت بار می نشست وکار می کرد. “های بیایید میوه”…. ̶...

پاوَرکَشِ، داستانی جالب از مردی که ۳ زن داشت!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، محمدصادق ماندگار در یادداشتی که در اختیار اندیشه معاصر در ازتباط لزوم موفقیت مرد در سایه یک زن ای چنین می نوسد: پُشت فرمان وانت بار می نشست وکار می کرد. “های بیایید میوه”…. “نَرسی ضرر می کنی ….. بدو‌ … بدو ” و ….

سه زن داشت. سه لِنگ جوراب هم داشت . هرلنگ جوراب پیش یک زنش بود که می شستند وخشک می کردند . وقتی بیرون می رفت همیشه یک لنگ جوراب درخانه داشت که برای او تمیز وآماده می کردند. هرروز یک لنگ جوراب شسته ویک لنگ جوراب نشسته به پایش می کرد.!

روزی زن دومی یک لنگ جوراب ناشناس در کابین وانت بار دید. !! الله اکبر ! بیا بارش کن .! به دو زن دیگر پیام داد که “مردک، چهار جورابی شده !

وجورابهایش دو جفتی‌شدند “.!!

زنان ، باهم توطئه چیدند وشب که مرد به خانه‌آمد‌، هرسه، مرد را برپشت دراز کردند وبایک لنگ جوراب دستها یش‌را با لنگ دیگری پاها یش وبا لنگ سومی دهان‌ اورا بستند !! و به تدبیر بنشستند که بِسرَش چه بیاورند.؟ مرد که دید دیگ جوشیده از حیله زنان ، سرآمده والان سرریز می کندو برسر و صورتش ریخته می شود، با اشاره به زنان فهماند که چیزی

می خواهد بگوید؛ زنان، جوراب از دهان مرد درآوردند وگفتند بگو ؟ مرد گفت : ” اگه یه لنگ جوراب دیگه می داشتید چه می کردید؟ زنان پاسخ دادند که “جوراب را دو تکه می کردیم وفرو می کردیم توگوشات.”

مرد گفت‌ : “اگه یه جوراب دیگه می داشتید چکارش می کردید؟ زنان‌ گفتند : “چشات و می بستیم‌.” مرد گفت : نه این دیگه نمی شود چگونه ؟ زنان‌ دریافتند که اینجا مرد راست می گوید با یک جوراب نمی شود دوچشم را بست .!!

بر تنِ نحیفِ این حکایت این پیام روییده است که زنان‌ هردو دست مردان را می بندند ویا هردو دست اورا باز می کنند؛ باچه‌ ابزاری ؟ با چیزی که مرد برپا می کند و یا از پا درمی آورد.

زنان ،پاهای مردان را می بندند ویا باز می کنند ومرد یا می رود و یا می ماند .

زنان‌ ، دهان مردان را می بندند ویا باز می کنند باچه ؟با جوراب‌پای مرد که بو می دهد .!

زنان، گوش های مردان را می بندند ویا باز می کنند با چه ؟با تکه تکه کردن ریگی که مرد درکفش دارد ویا ندارد.!!

اما هرگز زنان چیزی پیدا نکردند که‌چشم های‌مردان را ببندند ویا باز کنند .!!

واین همان برتری مردان برزنان است ؛ چشم هایشان (هم هرزگی هم برازندگی) !! تمام شخصیت مردان‌درچشم هایشان هویت پیدا می کند.

 

علت اینکه‌ یک مرد می تواند چهار زن بگیرد نیز همین است.

و زنی که بتواند دست های مردش را باز کند،پاهای اورا درست در چکمه کند ، دهان اورا بر کلام احسن بچرخاند و گوش های اورا شنوا کند ،هرگز درزندگی آنها زن دومی ،زن سومی وزن چهارمی نخواهد آمد‌ ؛ زیرا هرگز زنان قادر نیستند بینایی چشمان مردان خود را ببندند.

وقتی زنی پاهای مردی رابست ،مرد بدنبال آن است که باید زنی دیگر وارد زندگیش شود تا بند از پایش بگشاید.وقتی مردی دست وپاهایش بسته‌شدند به این فکر می افتد تا زن سومی بیاید تا بندها را باز کند واین حکایت زنان ومردانی است که درزندگی خود، همیشه با جوراب‌ و یا‌ پاورکش ویاهمان پاپوش به جان هم می افتند .

مردانی که چشم های‌باز دارند اما با پاپوش، دهانشان بسته‌، گوش هایشان پنبه چپانده‌ ودست و پاهایشان بسته باشد ،قطعا مرده ای بیش نیستند که چهار زن درگیر اویند.! وزندگی برای‌آنها لوکوموتیو کهنه ایست که بر‌ ریلِ ناامیدی وحسرت میخکوب شده است.

اما وقتی‌ دست وپاها ی مرد بازباشند ودهانش‌ برانصاف بچرخد و گوش هایش خوب بشنود ، فقط یک زن برای او بس است؛ چرا که چشم هایش عادت می کند خوب ببیند ومردان ،اگر عادت کردند خوب ببینند خوب خواهند ماند ودربرازندگی به کمال می رسند؛ ودرکنار این مرد، زنی پرقدرت رشد خواهد کرد ؛برای همین هست که می گویند درکنار یک مرد موفق ، یک زن قوی نشسته است. و عکس این گزاره نیز درست اس ت که درکنار یک زن ضعیف‌،هرگز مردی به قدرت نمی رسد واین نیز‌راز قدرت زنان است.

زنان ومردانی‌که دغدعه شان یک لنگ جوراب است تا دوپای‌زندگی را‌درآن کنند !!، سرانجامی نخواهند داشت جز بسته بودنِ دهانشان ،کَرشدن گوش هایشان وبسته بودن دست وپاهایشان، واین چنین زندگی کردن ، یعنی‌ پاپوش یا همان جوراب .

وآخر‌ِسخن ِ، پاورکش ِ حکایت ما‌ این است این است که حتی یک لنگ جوراب‌ فریاد می زند :

ای زنان ! هرگز به این نیندیشید که دست ،پا، گوش ودهان مردتان تحت کنترل‌شما باشد ؛زیرا چشم هایش را نمی توانی کنترل کنی‌ وآنچه او می بیند درکنترل‌تونیست.

ای مردان‌ ! می خواهید دست،پا،گوش ودهانتان دراختیار خودتان باشد؟ ،همیشه به یک زن فکر کنید ،زیرا چشم هایت‌درکنترل توست.

مردان موفق ، همیشه درکنار یک زن قوی قرار گرفتند . من این را از یک لنگ جوراب فهمیدم .

محمدصادق ماندگار

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط