۱۲:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۰

نگاهی به فیلم «آسمان غرب»؛ آسمان شیرودی

«آسمان غرب» دومین ساخته محمد عسگری که سال گذشته فیلم تحسین برانگیز" اتاقک گلی" را به جشنواره فرستاد، داستان مقطعی خاص از زندگی شهید علی اکبر شیرودی است.

نگاهی به فیلم «آسمان غرب»؛ آسمان شیرودی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، شهدا و شأن حماسی آنها بهترین الگو برای پویایی، تحول و اعتلای جامعه امروز است. ایجاد انرژی مثبت و ظرفیت‌های تازه با بهره گیری از میراث ارجمند شهیدان در جامعه قابل تحقق است. شهدا قهرمانان نسل نو تمدن اسلامی به شمار می‌آیند و باید در کنار پرداختن به قهرمانان تاریخی و دینی این قهرمانان ارزش و انسانی و اخلاقی را به نسل‌های امروز و فردا معرفی کرد.

گرامی‌داشت مقام شهدا و حفظ این فرهنگ حفظ امنیت آینده است و از آنجا که شهرا در بین اقوام و مناطق مختلف کشور وجود دارند و معرفی آنها به وحدت ملی و انسجام اجتماعی کمک می‌کند. در این راستا، به طور قطع، سینما و ابزارهای تصویری می‌توانند در ثبت و روایت و شناسایی این الگوها بیش‌ترین تاثیر و نقش را داشته باشند.

نکته مهم اینست که فیلمسازی پیرامون زندگی شهدا سختی‌ها و حساسیت‌های خودش را دارد. خیلی‌ها کوشیدند در این عرصه‌ها ورود کنند ولی موفق نبودند و موفق نشدند. روایت زندگی یک شهید با حفظ شاخص‌های و وجاهت معنوی و عرفانی و حماسی آن شهید بر پرده سینما بسیار سخت و حساس است. از این رو کار هر سینماگری نیست. پس از تجربه تحسین برانگیز زندگی شهید بروجردی در فیلم” غریب” در جشنواره سال گذشته، امسال نیز ۳ فیلم با محوریت زندگی شهدا به جشنواره فیلم فجر راه یافته‌اند.

داستان فیلم

آسمان غرب “دومین ساخته محمد عسگری که سال گذشته فیلم تحسین برانگیز” اتاقک گلی” را به جشنواره فرستاد، داستان مقطعی خاص از زندگی شهید علی اکبر شیرودی است. نقطه شروع جنگ ایران و عراق و اتفاقاتی که در ماه اول رخ داد برای همگان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. «آسمان غرب» درباره وقایع ماه های اول جنگ است و روایتی از مهر ۱۳۵۹ و با محوریت عملیات مهم خلبان شهید علی اکبر شیرودی در منطقه کرمانشاه و سرپل ذهاب. روزهایی که علی‌اکبر شیرودی و دوستانش سوار بر هلی‌کوپترهایشان رفتند تا خلاف آنچه دولت ابوالحسن بنی‌صدر که می‌گفت باید زمین داد تا زمان خرید، جلوی پیشروی عراقی‌ها را بگیرند.

فیلمی با دونیمه خالی و پر

گویی فیلمساز رسالت بزرگی بر دوش خود احساس می‌کند تا به مخاطب بفهماند همانطور که بسیج و سپاه در جنگ‌تحمیلی خالطانه و با تمام وجود ایستادگی کردند، ارتش نیز نقش بسزایی داشته است. فرماندهانی که وقتی جان و مال مردم را در خطر دیدند قید توبیخ و مجازات در دادگاه نظامی را به جان خریدند تا پا روی دستور خلاف عقل رئیس کل قوا یعنی بنی صدر بگذارند؛ یادمان بیاید زمانیکه شیرودی به فرمانده خود می‌گوید:” اگر برای رئیس جمهور این مملکت خاکش ارزش نداره برای منه بچه کشاورز خاک حرمت داره” فیلمساز در راستای تبیین این موضوع حدود نیمی از زمان فیلم را به جروبحث و تلاش شهید شیرودی برای سرپیچی از دستور عقب نشینی می‌گذارد؛ زمان زیادی که حوصله مخاطب را سر می‌برد. دیالوگ‌های فیلمنامه در قامت یک فیلم‌جنگی بسیار زیاد بود، طولانی و شعاری، پراکنده و گزاف، فیلم خرده پیرنگ های زیادی داشت اما منسجم نشده بودند و ریتم را می انداختند و خط اصلی فیلم را مدام منحرف می کردند، ” آسمان غرب” اگر بجای اینهمه حرف و سخنرانی شهید شیرودی، لحظات بیشتری از عشایر کُرد و وضعیت اسفبار آنها در زمان جنگ را نشان می‌داد و یا حتی بیشتر از زندگی خانوادگی شیرودی می‌گفت می‌توانست به یک شاهکار تبدیل شود ، درست همانند فیلم “غریب”. ایکاش فیلمساز بجای اینهمه حرف از نماهایی چون نمای جلوی کابین هلی کوپتر شهید شیرودی که در یک سمت عکس امام خمینی و در سمت دیگر عکس دختر شهید سهیلیان و گلسر سمیه_ دختر بچه کردُ مورد تجاوز_ بود، بیشتر استفاده می‌کرد.

از نظر نگارنده انتخاب میلاد کی مرام در نقش شهید علی اکبر شیرودی حتی به بهانه شباهت ظاهری همراه با شخصیت پردازی الکن این شهید در فیلمنامه سبب شده تا شهید شیرودی فیلم برای مخاطب دلنشین و دوست داشتنی نباشد و همچنان مخاطب نسل گذشته شهید شیرودی را با قامت سید جواد هاشمی در سریال موفق” سیمرغ” بخاطر بیاورد.

همانطور که در فیلم” چ” ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا نقش فرعی داستان یعنی شهید عرب سرخی با باری فوق العاده بابک‌ حمیدیان بیشتر از شخصیت اصلی داستان یعنی شهید چمران با بازی فریبرز عرب نیا درخشید، در اینجا نیز شخصیت شهید ادیبان با بازی امیرحسین آرمان پرداخت بهتر و دلنشین تری دارد. این شخصیت گرچه مدت زمان حضورش در فیلم کوتاه است اما گریم، بازی و لحن صحبت کردن امیرحسین آرمان توانسته موقعیتی باورپذیر از او به نمایش بگذارد و انتظار می‌رود در فهرست کاندیدای سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد قرار گیرد.

گویی موتور متحرک داستان” آسمان غرب” تازه از نیمه دوم آن روشن می‌شود؛ بعد از آنهمه مرثیه سرایی توانایی فیلمساز در خلق صحنه‌های اکشن و هیجان انگیز حملات هوایی شهید شیرودی و دوستانش سبب می‌شود تا مخاطب بر روی نیمه کم رمق نخست داستان چشم بسته و تا انتها به پرده سینما خیره شود و با هر تیربار و موشکی که از هلی کوپترهای ارتش به سوی تانک‌های انبوه دشمن بعثی شلیک می‌شود، نفس را در سینه حبس کرده و در دل دعا کند تا به هدف بخورد. در نیمه دوم است که لحظات تأثیر گذاری چون شهادت شهید حمیدرضا سهیلیان در حالیکه که به عکس دختره ۵ ماهه اش خیره شده، رقم می‌خورد.در این بخش است که مقاومت شجاعانه مردم کُرد از کوچک و بزرگ حتی با دستان خالی و با پرتاب سنگ به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر کشیده می‌شود. یکی از نکات تحسین برانگیز” آسمان غرب” حضور عشایر غیور به‌ویژه زنان دلیر و رشیدشان در دفاع از این آب و خاک است.

در پایان باید گفت قطعا سینمای ایران برای هویت بخشی به نوجوانان و جوانان به فیلم‌هایی چون ” آسمان غرب” نیاز مبرم دارد؛ اما همانگونه که ذکر شد ساخت چنین فیلم‌هایی هم نیاز به توانایی ساختاری و فنی و جلوه‌های ویژه قوی دارد و هم فیلمنامه منسجم و شخصیت پردازی درست از این شهدا و متاسفانه ” آسمان غرب” نمی‌تواند تصویری ماندگار از شهید علی اکبر شیرودی در ذهن مخاطب حک کند شاید چون فیلم در سکانس‌های احساسی قدرتمند نیست و فقط در سکانس‌های مربوط به جنگ و آتش و توپ مخاطب را راضی نگه می‌دارد و آسمان کرمانشاه را از آن شهید شیرودی و همرزمان ایثارگرش نشان می‌دهد.
نفیسه ترابنده

 

پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

نویسنده : نفیسه ترابنده

مطالب مرتبط