۱۷:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۱

مناظره پیامبر صلی الله علیه و آله و یهودیان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به یهودیان فرمود: «آیا آمده اید که من سخن شما را بی دلیل بپذیرم؟». گفتند: نه. فرمود: «چه چیز باعث شده که شما باور داشته باشید که عُزَیر، پسر خداست؟». گفتند: چون وی پس از آن که تورات از بین رفته بود، آن...

مناظره پیامبر صلی الله علیه و آله و یهودیان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به یهودیان فرمود: «آیا آمده اید که من سخن شما را بی دلیل بپذیرم؟». گفتند: نه. فرمود: «چه چیز باعث شده که شما باور داشته باشید که عُزَیر، پسر خداست؟». گفتند: چون وی پس از آن که تورات از بین رفته بود، آن را برای بنی اسرائیل، بازسازی کرد و این کار را انجام نداد، مگر از آن رو که پسر خدا بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چرا عُزَیر، پسر خدا شد و موسی که تورات را برای شما آورد و معجزه هایی که خود شما هم می دانید، از وی دیده شد، پسر خدا نشد؟ و اگر عُزیر، به خاطر بزرگواری در بازسازی توراتْ پسر خدا شد، موسی باید به پسرِ خدا بودن، اولی و سزاوارتر باشد.

اگر این مقدار از بزرگواری برای عُزَیر، موجب شود که وی پسر خدا گردد، چندین برابر این بزرگی که برای موسی بود، درجه وی باید برتر از پسرِ خدا بودن باشد. اگر منظور شما از پسر خدا بودن، همان مفهومی باشد که در دنیا در پی رابطه جنسی پدر با مادر، مادران، بچّه به دنیا می آورند، به خدا کفر ورزیده اید و او را به آفریده اش تشبیه کرده اید و ویژگی پدیده ها را برای وی اثبات کرده اید. بنابراین، باید خدا از نظر شما پدید آمده و خلق شده ای باشد که خالقی دارد که وی را ساخته و به وجود آورده است».

یهودیان گفتند: منظورمان این نیست. همان طور که گفتی، این کفر است؛ بلکه منظورمان آن است که وی از نظر قدر و منزلت، پسر خداست؛ گرچه تولّدی هم در کار نبود؛ درست مثل آن که دانشمندی، خطاب به کسی (شاگردی) که می خواهد اکرامش کند و جایگاه و ارزش او را نسبت به دیگران نشان دهد، می گوید: «پسرم!» یا «این، پسرم است» که این سخن برای اثبات به دنیا آمدن وی از او نیست. چون در این صورت، به وی گفته خواهد شد که «این شخص، با تو بیگانه است» و به راستی هم رابطه نَسَبی بین آن دو نیست. کار خدا درباره عُزَیر نیز چنین است که وی به خاطر احترام گذاشتن و نه به دلیل تولّد، وی را فرزند خود قرار داده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «این، همان سخنی است که من به شما گفتم. اگر بر این پایه، عُزَیر پسر خدا می گردد، این مقام برای موسی مناسب تر است. خداوند، هر باطلگرایی را با اقرار خودش رسوا می کند و دلیل او را علیه خود او به کار می برد. دلیلی که شما آوردید، شما را به چیزی بزرگ تر از آنچه گفتم، می کشاند. شما گفتید که یکی از بزرگان شما به فرد بیگانه ای که رابطه سببی بین آن دو نیست، می گوید: پسرم! یا این، پسرم است، امّا نه به معنای از او به دنیا آمدن. گاه شما می بینید همین بزرگ، به فرد بیگانه ای برای احترام می گوید: این، برادرم است و به دیگری می گوید: این، استادم و پدرم است و به شخص دیگری می گوید: این، آقای من است و یا خطاب می کند آقایم! و هر چه احترامگذاری اش بیشتر باشد، از این گونه تعبیرها بیشتر بهره می گیرد.

بنابراین، از نظر شما رواست که موسی، برادر خدا، شیخ خدا، و یا آقای خدا باشد، چون وی را بیشتر از عُزَیر، اکرام کرده است؟ همان طور که اگر کسی دیگری را بیشتر اکرام کند، برای احترام، به وی می گوید: ای آقایم!، ای شیخم!، ای عمویم!، ای رئیسم [و ای امیرم ]! و هر آنچه در احترام بیفزاید، در این قبیل تعبیرها می افزاید.

آیا از نظر شما رواست که موسی، برادر خدا، شیخ خدا، عموی خدا، رئیس خدا، آقای خدا و یا امیر خدا باشد، تنها به این دلیل که خدا وی را بیشتر از کسانی که شما آنان را ای شیخم!، ای آقایم!، ای عمویم!، ای رئیسم! و یا ای امیرم! خطاب می کنید، بزرگ داشته است؟!». یهودیان، متحیر و مبهوت شدند و گفتند: ای محمّد! به ما فرصت بده تا درباره آنچه که به ما گفتی، بیندیشیم. رسول خدا فرمود: «در این باره، با دلی منصفانه بیندیشید. خدا شما را هدایت می کند».

 

منبع : محمدی ری شهری، مناظره های آموزنده، ص۱۴

مطالب مرتبط