۰۰:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۲

سفارش امام علی(ع) درباره قاتل خود

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،پرسش : امام علی(علیه السلام) درباره قاتل خود چه سفارشاتی کردند؟ پاسخ اجمالی: امام علی(ع) در وصیت نامه خود درباره قاتل خود چنین سفارش کرد: «اى فرزندان عبدالمطّلب! نکند بعد از شهادتم در خون مسلمانان ...

سفارش امام علی(ع) درباره قاتل خود

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،پرسش : امام علی(علیه السلام) درباره قاتل خود چه سفارشاتی کردند؟
پاسخ اجمالی:

امام علی(ع) در وصیت نامه خود درباره قاتل خود چنین سفارش کرد: «اى فرزندان عبدالمطّلب! نکند بعد از شهادتم در خون مسلمانان فرو روید و بگویید: امیرمؤمنان کشته شد. آگاه باشید جز قاتل من را به سبب قتل من نکشید، بنگرید هرگاه من از این ضربت از دنیا چشم پوشیدم، او را تنها یک ضربت بزنید تا یک ضربت در برابر یک ضربت باشد، اگر زنده بمانم، ولىّ خون خویشم و اگر از دنیا رفتم فنا [در دنیا] میعاد من است و اگر عفو کنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما حسنه و نیکى در نزد خداست؛ بنابراین عفو کنید، آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟، او را مثله نکنید که من از پیامبر(ص) شنیدم که از مثله کردن بپرهیزید، هرچند نسبت به سگ گزنده باشد!».

پاسخ تفصیلی:

امام علی(علیه السلام) در بخش آخر نامه ۴۷ «نهج البلاغه» (وصیت نامه حضرت)، روى سخن را به خویشاوندان خود از فرزندان عبدالمطّلب کرده و درباره سرنوشت قاتل خود سه دستور مهم به آنها مى دهد که نشانه عظمت فوق العاده امام(علیه السلام) و سعه صدر آن حضرت است. نخست مى فرماید: «ثُمَّ قَالَ: «یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، لَا أُلْفِیَنَّکُمْ(۱) تَخُوضُونَ(۲)‏ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَلَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی»؛ (اى فرزندان عبدالمطلب! نکند بعد از شهادتم [به بهانه قتل من] در خون مسلمانان فرو روید و بگویید: امیرمؤمنان کشته شد. آگاه باشید جز قاتل من را به سبب قتل من نکشید).
در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده که وقتى پادشاه، سلطان و یا شخص بزرگى کشته مى شد، گروهى از روى تعصب به کشتار وسیعى دست مى زدند و گروه دیگرى نیز فرصت را غنیمت شمرده و به تسویه حساب هاى شخصى پرداخته و به این بهانه مخالفان خود را به قتل مى رساندند. همان گونه که در تاریخ ذکر شده به بهانه قتل عمر به دست ابولؤلؤ، بازماندگان و دوستان خلیفه جمعى را به قتل رساندند. همچنین هنگامى که مصعب بن زبیر، برادر عبیدالله بن زیاد را کشت، عبیدالله نذر کرد یکصد نفر از قریش را به قتل برساند. هشتاد نفر را به قتل رساند سپس با خبر شد که مصعب کشته شده و سر او را براى عبدالملک برده اند، در این هنگام آرام گرفت.(۳) ولى امام(علیه السلام) با پیش بینى حکیمانه اش جلو این کار را گرفت به همین دلیل بعد از شهادت آن حضرت، تسویه حساب هاى شخصى به نام مبارک آن حضرت صورت نگرفت و هیچ ناامنى پیش نیامد.
آن گاه در ادامه این سخن، امام(علیه السلام) دستور دوم خود را صادر کرده و مى فرماید: ([درست] بنگرید هرگاه من از این ضربت از دنیا چشم پوشیدم، او را تنها یک ضربت بزنید تا یک ضربت در برابر یک ضربت باشد)؛ «انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ، فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَهً بِضَرْبَهٍ».
جالب این است که امام(علیه السلام) عدالت را درباره قاتل خودش حتى در کیفیت قصاص توصیه مى کند. مبادا ناراحتى هاى شدید شیعیانش سبب شود او را به طرز غیر عادلانه اى قصاص کنند. حتى در نامه ۲۳ می خوانیم که امام(علیه السلام) درباره قاتل خود به فرزندان و یارانش توصیه می کند و مى فرماید: «إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِیُّ دَمِی، وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِیعَادِی، وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَهٌ، وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَهٌ، فَاعْفُوا (أَ لَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللهُ لَکُمْ)(۴)»؛ (اگر زنده بمانم، ولىّ خون خویشم [و مى توانم قصاص یا عفو کنم] و اگر از دنیا چشم بپوشم فنا [در دنیا] میعاد و قرارگاه من است و اگر عفو کنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما [در صورتى که از میان شما بروم] حسنه و نیکى در نزد خداست؛ بنابراین عفو کنید، آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟).
آنچه امام(علیه السلام) در جمله اخیر فرمود، برگرفته از آیه شریفه سوره «نور» است که ذیل آیات «اِفک» آمده است، هنگامى که گروهى از منافقان به همسر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تهمت زدند و قرآن مجید او را به کلى تبرئه کرد و از تهمت ها مبرّا نمود، بعضى از ثروتمندانِ اصحاب، قسم یاد کردند که بعد از این حادثه از کمک مادى به افرادى که دامن به این شایعه دروغین زده بودند خوددارى کنند. آیه شریفه نازل و به آنها دستور گذشت داد و در ذیل آن فرمود: «آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد» یعنى همان گونه که انتظار عفو الهى دارید دیگران هم انتظار عفو از شما را در برابر کارهاى خلافى که انجام داده اند دارند.
به یقین حکم قصاص در اسلام براى حفظ جامعه انسانى از شر اشرار تشریع شده است و همان گونه که قرآن کریم مى فرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِى الْأَلْبابِ»(۵)؛ و آنها که در زمان ما با حکم قصاص مخالفت مى کنند، در واقع ترحم بر پلنگ تیزدندان دارند و به بى گناهان جامعه که گرفتار این گرگ صفتان مى شوند، اهمّیّتى نمى دهند. همواره افراد شرورى پیدا مى شوند که اگر احساس امنیت از قصاص کنند، کسى نمى تواند جلودار آنها باشد. یکى از عوامل افزایش قتل نفس در بعضى از جوامع، الغاى حکم حکیمانه قصاص است؛ ولى اسلام براى اینکه جلو خشونت ها را تا حد ممکن بگیرد و کسانى را که بر اثر هیجان هاى آنى یا فریب خوردن، دست به قتل نفس زده اند از نظر دور ندارد، در کنار حکم قصاص، حکم عفو را قرار داده و اولیاى خدا همواره این گزینه را انتخاب مى کردند و به همین دلیل امام(علیه السلام) در وصیّت بالا فرزندان و یاران نزدیک خود را توصیه به عفو قاتل مى کند آن هم قاتلى همچون ابن ملجم.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که با این توصیه امام(علیه السلام) چرا فرزندان گرامى آن حضرت قصاص را ترجیح دادند؟ پاسخ این سؤال با توجّه به یک نکته روشن مى شود و آن اینکه احساسات مردم در برابر این جنایت به قدرى شدید بود که عفو ابن ملجم سبب ناآرامى جامعه آن روز مى شد و عاشقان امام(علیه السلام) قدرت تحمل چنین عفوى را نداشتند. به علاوه اگر ابن ملجم را زندانى مى کردند، جمعیّت به زندان هجوم مى برد و اگر آزادش مى گذاشتند او را قطعه قطعه مى کردند، پس بهتر این بود که با قصاص آرامش به جامعه باز گردد.
هم چنین در «تاریخ طبرى» و «کامل» ابن اثیر آمده که: «عبدالرحمان بن ملجم قاتل امام علی(علیه السلام)، پیش از آن که مولا به شهادت برسد گفت: من چهل روز شمشیر خود را تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین خلقش با آن به قتل برسد. امام(علیه السلام) فرمود: [درست گفتى] تو را که بدترین خلق خدا هستى با شمشیر خودت قصاص خواهند کرد».(۶)
سپس امام(علیه السلام) در سومین و آخرین توصیه خود مى فرماید: «وَ لَا تُمَثِّلُوا(۷) بِالرَّجُلِ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ: إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَهَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ(۸)»؛ (و او را مثله نکنید [گوش و بینى و اعضاى او را جدا نسازید] که من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم مى فرمود: از مثله کردن بپرهیزید، هرچند نسبت به سگ گزنده باشد!).
مثله کردن به عنوان انتقامى غیر انسانى در جاهلیّت عرب معمول بود و به همین دلیل اعراب جاهلى هنگامى که در جنگ اُحُد حمزه عموى پیامبر را شهید کردند گوش و بینى آن بزرگوار را بریدند و به این هم قناعت نکردند، بلکه پهلوى او را شکافته جگر او را بیرون کشیدند. معروف است که پیامبر پس از مشاهده این منظره فرمود: «اگر خداوند مرا بر قریش پیروز کند با سى نفر (یا هفتاد نفر) از آنها همین گونه رفتار مى کنم». اینجا بود که آیه شریفه نازل شد: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرینَ»(۹)؛ (و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها همان گونه که به شما تعدّى شده کیفر دهید؛ و اگر شکیبایى کنید، این کار براى شکیبایان بهتر است). در این هنگام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرضه داشت خداوندا صبر مى کنم صبر مى کنم [و انتقام نمى گیرم].(۱۰) مى دانیم پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پس از فتح مکّه کاملا قدرت داشت که به شدیدترین وجهى از آن جنایتکاران انتقام بگیرد؛ ولى همه را مشمول عفو و رحمت گسترده خود قرار داد. اضافه بر این در حدیثى از یکى از صحابه آمده است که مى گوید: «مَا خَطَبَنَا رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) خُطْبَهً أَبَداً إِلَّا أَمَرَنَا فِیهَا بِالصَّدَقَهِ وَ نَهَانَا عَنِ الْمُثْلَهِ»(۱۱)؛ (رسول خدا هرگز [در مسیر میدان جهاد]، خطبه اى براى ما ایراد نفرمود مگر اینکه در آن به صدقه دستور داد و از مثله کردن نهى نمود).(۱۲)


پی نوشت:

(۱). «أُلْفِیَنَّکُمْ» از ریشه «لَفْو» بر وزن «لهو» در اصل به معناى جدا ساختن مانند جدا کردن گوشت از استخوان است و الفاء به معناى یافتن ناگهانى است.

(۲). «تَخُوضُونَ» از ریشه «خَوْض» در اصل به معناى فرو رفتن در آب است سپس به ورود عمیق در هر چیزى حتى در مباحث علمى اطلاق شده است.

(۳). بهج ‏الصباغه فی ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه، شوشتری، محمد تقى، موسسه ‏انتشارات ‏امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ شمسی، چاپ: اول‏، ج ۱۱، ص ۸۷٫

(۴). سوره نور، آیه ۲۲٫

(۵). سوره بقره، آیه ۱۷۹٫

(۶). تاریخ الأمم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، تحقیق: محمد أبو الفضل ابراهیم، دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۷ میلادی، چاپ: دوم، ج ۵، ص ۱۴۵؛ الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، على بن ابى الکرم، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ قمری / ۱۹۶۵ میلادی، ج ۳، ص ۳۹۰٫

(۷). «تُمَثِّلُوا» از ریشه «مَثْل» بر وزن «اصل» به معناى بریدن و جدا کردن اعضاى بدن کسى و عقوبت نمودن آمده است.

(۸). «عقور» به معناى درنده و گزنده، صیغه مبالغه از ریشه «عقر» بر وزن «عقد» به معناى مجروح ساختن و زخمى نمودن است. این واژه غالباً در مورد سگ به کار مى رود؛ ولى گاه به حیوانات دیگر نیز اطلاق مى شود.

(۹). سوره نحل، آیه ۱۲۶٫

(۱۰). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ شمسی، چاپ: اول، ج ‏۱۱، ص ۴۵۷٫

(۱۱). الأمالی، طوسى، محمد بن حسن‏، دار الثقافه، قم‏، ۱۴۱۴ قمری، ‏چاپ: اول‏، ص ۳۵۹، (المجلس الثانی عشر).

(۱۲). گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ شمسی‏، چاپ: اول‏، ج ۱۰، ص ۲۸۷٫

پایان*/

اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.

برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.

برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.

مطالب مرتبط