۰۴:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۱

سبک زندگی اسلامی حلقه مفقوده سینمای ایران است

سبک زندگی اسلامی حلقه مفقوده سینمای ایران است شاهنگی با اشاره به اهمیت ارائه هویت بومی در فیلم‌های سینمایی گفت: امروز حلقه مفقوده سینمای ما ترویج سبک زندگی اسلامی و امید است. خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، فاطمه ضیافتی فرامرزی: صنعت سینما...

سبک زندگی اسلامی حلقه مفقوده سینمای ایران است

سبک زندگی اسلامی حلقه مفقوده سینمای ایران است

سبک زندگی اسلامی حلقه مفقوده سینمای ایران است

شاهنگی با اشاره به اهمیت ارائه هویت بومی در فیلم‌های سینمایی گفت: امروز حلقه مفقوده سینمای ما ترویج سبک زندگی اسلامی و امید است.

خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، فاطمه ضیافتی فرامرزی: صنعت سینما سالیان سال است که قدم به عرصه تعریف و ارائه سبک زندگی گذاشته است. این رسالت چنان پر رنگ رخ می‌نمایاند که برخی کشورها، نسبت به ورود برخی آثار سینمایی کشورهای دیگر، ممانعت به عمل می‌آورند تا مبادا مفاهیمی مغایر با فرهنگ سنتی خود وارد جامعه شأن شود هرچند که در فضای غبارآلود جهان امروز که رسانه حرف اول را می‌زند، تولیدات فرهنگی به طرق مختلفی می‌توانند مرزهای فیزیکی را درنوردند و پیام خود را به مخاطب القا کنند.

بنابراین تولید آثار بومی با توجه به نیاز روز جامعه و تهیه خوراک فکری و بصری برای مخاطب از دریچه تولیدات سینمایی می‌تواند نقش به سزایی در جلوگیری از ورود فرهنگ بیگانه ایفا کند به ویژه آنکه آثار سینمایی می‌توانند مؤلفه سبک زندگی را به نحوی شایسته مورد توجه قرار دهند.

بر آن شدیم این محورها را در گفت‌وگو با محمدحسن شاهنگی، دبیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بررسی کنیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

ترویج سبک زندگی اسلامی نیازمند آن است که بتوانیم از نقطه نظر دیدگاه‌ها و ذائقه‌های مختلف فرهنگی، تولید اثر داشته باشیم. به نظر شما تحقق این مهم در بستر صنعت سینما به چه طریق ممکن می‌شود و اساساً سینما می‌تواند در این قالب نقش محوری ایفا کند؟

در میان مراجع فرهنگی فعال، سینما یکی از مهم‌ترین گزینه‌ها قلمداد می‌شود که در ابعاد مختلف شخصیتی، روانی، فکری و لایه‌های زیرین و روئین سبک زندگی مخاطبان تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی را در کوتاه مدت و بلند مدت از خود به جا می‌گذارد. وقتی درباره سینما حرف می‌زنیم نباید فراموش کنیم که طرف حساب ما هنر هفتمی است که همه ظرفیت‌های تبلیغی و تهیجی هنرهای قبلی را در درون خود داراست و قطع به یقین از غالب این ظرفیت‌ها در راستای بسته هویتی جمعی استفاده خود را می‌برد.

یکی از ارکان مهم سینما، سلبریتی‌هایی هستند که در قامت قهرمان و یا ضد قهرمان در قاب نقره‌ای قرار می‌گیرند؛ حرکات و گفتارهای این طیف چه در روی دوربین و چه در پشت دوربین و در زندگی خصوصی آنها در کانون توجهات جدی فالوورها قرار می‌گیرد و بسیار مهم است.

نکته دیگر خصیصه بزرگ نمایی است که در سینما به کرات مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ این ویژگی همسو با رویکرد آرمانی است با این توضیح که می‌توان آرزوهای دست یافتی که اکنون در دسترس ما نیست مورد پردازش قرار گیرند و حتی با چاشنی خوش‌بینی مورد مداقه واقع شوند؛ ما در اینجا از گفتمان مهمی به نام گفتمان امید داریم صحبت می‌کنیم؛ این دقیقاً حلقه مفقوده سینمای ایران است. نباید فراموش کرد سینما رسانه‌ای نیست که متوقف به زندگی اکنون ما شود بلکه نیم نگاهی جدی به تمنیات بشر داشته و برای فردای بهتر نسخه پیچی می‌کند؛ حتی به فضا و کهکشان و تسخیر کره‌های دیگر می‌اندیشد و از موضوعات مهمی مثل پایان جهان و آخرالزمان قرائت‌های خاص خود را دنبال می‌کند.

سینمای دینی و دغدغه مدار که بتواند ارزش‌ها را به لایه‌های درونی زندگی خانواده بیاورد مستلزم چه پیش فرض‌هایی است؟

سینمای دینی باید در وهله نخست خود را ابزاری سکولار قلمداد نکند؛ بلکه به صورت پیوسته همراه با مخاطب معرفی شود؛ برای پیوند بین سینمای دینی و مخاطب امروز کانال‌های مهمی مثل فطرت و اخلاقیات، بسیار مهم و کلیدی هستند. این دو مؤلفه کدهای مشترکی هستند که همه مردم دنیا زبان‌شان را می‌فهمند و با آن به سهولت ارتباط برقرار می‌سازند؛ مثلاً مضامینی مثل نوع دوستی، مبارزه با ظلم، کمک به فقرا و مستمندان و… می‌توانند نقاط شروع خوبی قلمداد شوند؛ از سوی دیگر عرصه جذابی مثل فلسفه آفرینش و معنای زندگی همواره برای بیننده از گذشته‌های دور تا کنون موضوعیت داشته است؛ برای انسان مهم است از کجا آمده و به کجا قرار است برود سینمای جهان در این زمینه علاقمندی‌های زیادی از خودش بروز داده و مخاطب را به صورت حداکثری به دنبال خودش کشانده است، بنابراین پردازش به ساحت‌های دیگری مثل احکام دینی شاید در اولویت دوم سینماگران قرار گیرند.

نباید فراموش کرد سینما رسانه‌ای نیست که متوقف به زندگی اکنون ما شود بلکه نیم نگاهی جدی به تمنیات بشر داشته و برای فردای بهتر نسخه پیچی می‌کند

در سازمان‌های بین‌المللی مثل یونیسف جمله‌ای معروف هست که می‌گوید سینمای در راستای صلح جهانی باید به کار گرفته شود؛ علت اینکه هر ساله برخی بازیگران به عنوان سفیر برای این موضوع انتخاب می‌شوند نیز همین است.

صلح و سازش در هر محیطی قابل پیگیری است؛ اولین کانون اجتماعی و مدنی این موضوع نهاد خانواده است؛ خانواده پر تنش و آشوب‌زا مأمنی برای رشد فرزندان و آرامش همسران نیست و باید در وهله نخست این فضا رنگ آرامش به خود ببیند و در گام‌های بعد به فضای جوامع و دولت‌ها و ملت‌ها توجه شود.

آیا تبلیغات سینمایی روی ذائقه سازی فرهنگی و ترویج سبک زندگی تأثیر دارد؟

اولین عضوی از بدن مخاطب که با یک فیلم ارتباط برقرار می‌کند چشم است؛ هر آنچه چشم ببیند، دل از آن یاد می‌کند؛ این یاد می‌تواند به دو صورت نفرت یا عشق بروز پیدا کند؛ یعنی ممکن است یک مخاطب از یک میزانسن استقبال کند و یا برعکس احساس خوشایندی نسبت به آن نداشته باشد، پس فیلم بر توقعات ما از دور و بر و محیط، اثر گذار است و بازخورد نگاه ما به آن را عرضه می‌دارد؛ بر اساس تحقیقی که سال ۲۰۲۰ در هالیوود انجام شد بیش از ۵۸ درصد از مخاطبان جوان دبیرستانی یا دانشجو با دیدن کاراکتری که در حال سیگار کشیدن بوده است تمایل پیدا کرده‌اند و تصمیم گرفتند برای یک بار هم که در طول زندگی شأن شده لب به سیگار بزنند؛ بنابراین قضیه جدی است و در حد شعار و حرف نیست. صنعت مُد با سینما قرابت ریشه‌داری داشته و دارد و طراحان لباس سینما از این پیوند نهایت بهره‌برداری را انجام می‌دهند؛ مثلاً در سینمای فرانسه قبل از اکران فیلم‌های سینمایی، نشریات مد و لباس به صورت پیشاپیش اعلام و تبلیغ می‌کنند که به زودی فلان بازیگر سینمایی فلان تیپ لباس جدید ما را به تن خواهد کرد.

آژانس‌های مسافرتی نیز بر روی لوکیشن‌های طبیعی و مصنوعی که در پس زمینه آثار سینمایی دیده می‌شوند حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند که با پرداخت هزینه‌های گزاف در واقع رو به تبلیغات غیرمستقیم آورده‌اند. جالب است بدانید اکثر قریب به این روابط و زد و بندها را مخاطبان می‌دانند اما با این حال تحت تأثیر تبلیغات قرار می‌گیرند؛ البته این روال به خودی خود مذموم نیست به شرطی که تطابق با هویت و فرهنگ هر ملت داشته باشد.

در خصوص دوگانه سینما و سبک زندگی آیا راهبرد خاصی باید مورد توجه قرار گیرد؟

سبک زندگی و سینما رابطه‌ای دوسویه باید با هم داشته باشند؛ یعنی نمی‌توان تنها متوقع بود که سینما بر سبک زندگی تأثیر بگذارد و برعکس آن تحقق نیابد و این نکته‌ای راهبردی است چراکه اگر چنین اتفاقی بیفتد و سبک زندگی واقعی و حقیقی ما بر روی پرده به نمایش در بیاید، در این صورت خبری از سیاه‌نمایی‌های افراطی نخواهد بود. همچنین سینما، هویت بومی خود را حفظ می‌کند، اصالت می‌یابد و شناسنامه دار می‌شود، از برچسب کپی‌برداری‌های ناشیانه رها می‌شود و اگر فیلم‌ساز در اتمسفر مخاطب تنفس کند در این صورت رویدادهای نویدبخشی به وقوع پیوسته و مخاطب با سینما آشتی می‌کند، اما هرچه قدر از این فضا فاصله بگیریم گسست فکری تشدید می‌شود و تکانه‌های فرهنگی ما را غافلگیر می‌سازد.

مهر

مطالب مرتبط

آخرین اخبار