به گزارش تحریریه پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،دکتر مهناز عسکریان روانشناس، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه در یادداشتی در ارتباط  اصل توازن در کار و زندگی در یاداشتی نگاشتند: خیلی وقت ها داشتن مادیات و کسب درآمد خوب ملاک موفقیت محسوب می شود. انسان ممکن است به راحتی در دام کار طاقت فرسا و تلاش مستمر برای رسیدن به استاندارد مطلوب زندگی گرفتار شود و روابط اجتماعی، توسعه فردی، تفریح و سرگرمی و سعادت خود را به دست فراموشی بسپارد. تلاش برای کسب موفقیت بسیار ضروری بوده و می توان با تاکید بر فرمول S به توان ۳ در شناسایی عوامل موثر در برقراری تعادل میان کار و زندگی استفاده نمود.

معیارهای موفقیت در فرمول اس

دکتر عسکریان درباره معیارهای فرمول اس نوشتند: اولین اس مربوط به موفقیت( معیارهایی را مشخص می کند که به کمک آنها بتوانید موفقیت را برای خود معنا کنید)، دومین اس به معنی استراتژی (یک برنامه  عملی برای توازن بین کار و زندگی تدوین کنید)و سومین اس به معنای همیاری (اطمینان حاصل کنید که به روابط اجتماعی خود ، توجه به اطرافیان لطمه ای نزده اید و همکاری پویا و سازنده ای دارید) است .

یادمان باشد که موفقیت فقط در چیزهای بیرون از ما نیست، بلکه باید آن را در درونمان جستجو نماییم. اولین سوالی که در اینجا پیش می آید آنست که موفقیت به چه بهایی؟ در یک دنیای پرشتاب و پرمشغله اشتباه گرفتن موفقیت با ترشح مستمر آدرنالین ،فعالیت بی پایان،کارمستمر،استراحت نکردن و محرومیت از تفریح مسئله ای است که باید بهای گزافی را بابت آن پرداخت نماییم.

فرهنگ گرفتاری

این روانشناس فرهنگ گرفتاری را اینچنین تشریح کردند: امروزه فرهنگ گرفتاری از جمله بزرگترین دام هایی است که انسان امروز را گرفتار کرده . مشکل اصلی این فرهنگ آن است که عادت به گرفتار بودن موجب میشود که اصل کار را به دست فراموشی بسپاریم. وقتی که مشغول و گرفتار هستیم، ممکن است زمانی برای الویت بندی امور پیدا نکنیم. در این صورت ممکن است بجای وقت صرف کردن برای الویت ها ، وقتمان را برای فوریتها تلف نماییم. در حالیکه الویت ها ، ارزشهای اصلی ما بوده و با اهداف ما مرتبط است. پس بایدکارها را برمبنای الویت مرتب کنیم نه فوریت .

امروز بسیاری از نتایج بر مبنای سرعت سنجیده می شود . گرچه سرعت در مورد عواملی مانند استراتژی یا خدمات حائز اهمیت است، اما نباید همه چیز را تحت الشعاع قرار داد. در نتیجه باید بین سرعت  تحویل کار و کیفیت آن، توازن برقرار نمود. هر چند زندگی در باند سرعت برای برخی از افراد لذت بخش است، اما نباید فراموش نمود که این عده هزینه های گزافی را نیز با از دست دادن سلامتی و خوشبختی خود متحمل میشوند.

فعالیت مستمر دامی است که به تدریج اثربخشی ما را در کار و زندگی کاهش میدهد.در نتیجه باید نیروی محرک خود را برای کارو فعالیت، با در نظر گرفتن فرصتی برای تامل و اندیشیدن متعادل کنیم تا بتوانیم موفقیت را احساس کنیم.

اعتیاد اجباری!

عضو هیات علمی دانشگاه اعتیار اجباری برای کاهش اثربخشی به خانواده را اینچنین تشریح کردند: اعتیاد به کار راهی است برای فرار از طریق کار کردن . این اعتیاد نوعی رفتار اجباری است که میتواند موجب کاهش اثربخشی و دلسردی نسبت به اعضای خانواده و لطمه زدن به سلامتی آنها شود. بنابراین میبایست از مبتلا شدن به اعتیاد نسبت به کار جدا خودداری نماییمو به جای فرار از واقعیت های زندگی ، با آنها روبرو شویم .

در این میان کار و تلاش نیز بخشی از واقعیت زندگی ماست که باید آن را به شیوه ای اصولی پیش ببریم.  برقراری توازن صحیح میان کار و زندگی مستلزم آنست که تک تک نقش های خود را به دقت تعریف کنیم و نقش های مهم خود در کار و زندگی را فهرست ، الویت بندی و ارزیابی نماییم.

برای دستیابی به این نقش ها ضروریست قبل از آن به تعین معیارهای مشخص موفقیت بپردازیم و آنها را به اهداف کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت تقسیم بندی نماییم. یکی از فرمولهای علمی که م یتواند در راستای تدوین اهداف به ما کمک کند، فرمول اسمارت میباشد که عناصر آن به شرح زیر می باشد :

شناسایی اهداف در فرمول اسمارت

درپایان دکتر مهناز عسکریان در ارتباط اهداف فرمول اسمارت اینگوه مطلب را به پایان رساندند: اهداف باید مشخص باشد پس آنها را صریح و روشن بیان کنیم(specific)

اهداف باید قابل اندازه گیری باشند پس ملاکهای اندازه گیری و سنجش آن را در نظر بگیریم(measureable)

باید برای رسیدن به اهداف ، اقدامات عملی را تعین نماییم و ببینیم که باید چه کارهایی انجام دهیم (action)

واقع بین باشیم و مطمئن باشیم که اهدافمان ما را به رویاهایمان میرساند (realistic)

در نهایت زمان بندی لازم را برای انجام اهدافمان به گونه ای معقول و واقعی در نظر بگیریم (timing)

انواع اهداف

در اینجا باید خاطر نشان ساخت که اهداف سه دسته هستند :

دسته اول ، اهداف بودنی که عبارتند از آنکه چه باشیم (مثال: پدر و مادر موفقی باشیم).

دسته دوم اهداف انجام دادنی که عبارتند از آنکه چه کاری باید  انجام دهیم (مثال : پرونده ها را مرتب کنم)

و دسته سوم اهداف داشتنی که عبارتند ازداشتن چیزهای خوب (مثال : تعطیلات خوبی داشته باشم ).

در این میانه ،حتما باید نقاط قوت و اقدامات خود را الویت بندی نمایید . توجه داشته باشید که شما نمیتوانید در همه کارها سرآمد باشید . یادمان باشد که موفقیت یک فرایند است نه یک هدف نهایی. پس دائما موفقیت خود را بازنگری نماییم و به طور مستمر بر پیشرفتمان نظارت کنیم و از اطرافیان برای رسیدن به موفقیت بازخورد بگیریم.

اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.

برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.

برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.

انتهای پیام/*