۱۱:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷

دکتر زاهره سادات میرجعفری، محبت را در اندیشه علامه طباطبائی تبیین کرد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، در ادامه چکیده مقاله علمی پژوهشی سرکار خانم دکتر زاهره سادات میرجعفری در کنگره بین المللی علامه طباطبایی را در اندیشه معاصر بخوانید. دکتر زاهره سادات میرجعفری در سالگرد علامه طبابائی ینوشتند: وجود...

دکتر زاهره سادات میرجعفری، محبت را در اندیشه علامه طباطبائی تبیین کرد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، در ادامه چکیده مقاله علمی پژوهشی سرکار خانم دکتر زاهره سادات میرجعفری در کنگره بین المللی علامه طباطبایی را در اندیشه معاصر بخوانید. دکتر زاهره سادات میرجعفری در سالگرد علامه طبابائی ینوشتند: وجود مهر و محبت و مهرورزی در یک خانواده از مهمترین ویژگی های یک خانواده قرأنی موفق و سالم می باشد. برقراری روابط محبت آمیز بین والدین و همچنین بین والدین و فرزندان و بین فرزندان با یکدیگر می تواند اطمیانی برای پیشرفت کودکان باشد. بنا بر تصریح قرآن کریم، مهر و محبت و به تعبیری، مودت و رحمت، لازمه زندگی است:

«و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودهً و رحمهً»۴

بر این اساس، زندگی با نشاط و توأم با آرامش و آسایش، در پرتو محبت، رأفت و مهربانی اعضای خانواده و به خصوص زن و شوهر نسبت به همدیگر پدید می‌آید.

محبت نقشی اساسی در تربیت آدمی دارد چرا که محبت به انسان ها عزت نفس میدهد و انسان را در راه تربیت انعطاف پذیر می کند و این نرم بودن باعث نرم شدن روح طرف مقابل میشود تا حقایق را بهتر بپذیرد و در مقابل حق جبهه نگیرد. با توجه به اهم مهروزی و نقش خانواده در ابراز مهر و محبت ، این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و در صدد است تا با الهام از آیات الهی وروایات معصومین(ع) مهر و محبت در خانواده و تاثیر آن بر پیشرفت فردی و اجتماعی، جایگاه محبت در خانواده، تأثیر محبت در روابط افراد خانواده، تأثیر محبت بر تربیت فرزندان رابررسی کند است.

دکتر زاهره سادات میرجعفری، محبت را در اندیشه علامه طباطبائی تبیین کرد

دکتر زاهره سادات میرجعفری، محبت را در اندیشه علامه طباطبائی تبیین کرد

محبت

یکی از گرایش‌ها و میل‌های مؤثر در وجود انسان، محبت است که اساس فعالیت‌های انسان است و از آنجا که اصل این گرایش‌ها در انسان وجود دارد، باید سعی شود که با جهت‌دهی آن در مسیر تربیت اخلاقی، از آنها بهره گرفت. در تعریف محبت گفته‌اند:

جاذبه ادراکی و حالتی است که در درون انسان نسبت به چیزی که با او ملایمت، و یا با خواسته‌های او تناسبی داشته باشد، پیدا می‌شود. (محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۳۹۵)، معنای مقابل آن نیز بغض نامیده می‌شود.

علامه طباطبایی در تعریف محبت می‌فرمایند:

«محبت، تعلقی خاص و انجذابی مخصوص است که همراه با ادراک بین انسان و کمال او حاصل می‌شود». [المیزان، ج ۱، ص ۴۱۰]، ایشان در ادامه اضافه می‌کنند که محبت، نوعی تعلق وجودی بین محب و محبوب است. اگر معلول دارای شعور باشد، محبت علت خود را در وجودش می‌یابد؛ البته ایشان در پایان می‌فرمایند که باید در محبت، علم و شعور وجود داشته باشد.

این بر حسب مصداق است که انسان مثلا محبت خداوند یا غیر او را درک کند؛ وگرنه اصل تعلق وجودی که حقیقت محبت است، متعلق و وابسته به علم و شعور نیست و در نتیجه محبت، حقیقتی است که در همه موجودات عالم جریان دارد. (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۴۱۰ – ۴۱۲)

ایشان در اثبات وجود خارجی محبت می‌فرمایند:

محبت حقیقتی است که انسان بالوجدان در خود می‌یابد؛ مانند دوست داشتن غذا، همسر، مال، جاه و مقام و علم، که این مصادیق پنج‌گانه را در وجود خود می‌یابیم و شکی نسبت به آن نداریم و در همه آنها لفظ محبت را به کار می‌بریم. (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۴۱۰)

از آنجا که محبت، ادراک کمال است، پس انسان به هر چه محبت دارد، بدان جهت است که به نوعی در کمال او و رفع نیاز او مؤثر است. به عنوان مثال، محبت به غذا از آن روست که انسان در استکمال خود نیاز به غذا دارد و اگر نیاز به غذا نبود و استکمال ما به وسیله غذا خوردن حاصل نمی‌شد، ما هرگز غذا خوردن را دوست نمی‌داشتیم. هر قوه‌ای در انسان عمل خود را دوست دارد؛ چرا که با عمل خود، نقص خویش را برطرف می‌کند یا خود را به فعلیت می‌رساند. لذا عمل خود را که باعث کمال اوست، دوست دارد.

از توضیحات گذشته استفاده می‌شود که محبت، گرایش فطری انسان است. عامه طباطبایی به این امر تصریح دارند: «انسان نعمت‌هایی را که حیات او وابسته به آن است، فطرتا دوست دارد». [و ذلک أن الانسان مفطور علی حب النعم الحیویه التی تتم بها حیاته… (المیزان، ج ۹، ص ۱۱۹).]

اگر انسان آنچه را که از او رفع نیاز کرده و باعث کمال او می‌شود دوست دارد، نسبت به چیزهایی هم که باعث نقص او شده، بغض دارد. علامه طباطبایی می‌فرمایند: «همان‌طور که انسان یافتن “کمال” را دوست دارد، از دست دادن را دشمن می‌دارد». [واذ کان یحب الوجدان فهو ینعض الفقدان (المیزان، ج ۹، ص ۱۱۹).

از آنجا که انسان با هر چه برخورد کند، یا باعث کمال اوست که آن را دوست دارد، و یا باعث نقص اوست که نسبت به آن بغض دارد، زندگی انسان در حب و بغض خلاصه می‌شود.

چکیده مقاله علمی پژوهشی  دکتر زاهره سادات میرجعفری در کنگره بین المللی علامه طباطبایی

چکیده مقاله علمی پژوهشی  دکتر زاهره سادات میرجعفری در کنگره بین المللی علامه طباطبایی

علامه طباطبایی می‌فرمایند:

حب و بغض از صفات غریزی انسان است. با همین دو صفت، زندگی انسان اداره می‌شود؛ چراکه اگر بنا باشد همه چیز، حتی اضداد و متنافیات را با هم دوست داشته باشد و نسبت به همه بغض داشته باشد، امر زندگانی و حیات انسان باطل می‌شود. پس زندگی انسان بدون حب و بغض امکان ندارد. (المیزان، ج ۹، ص ۱۱۹)
در روایات فراوانی از امامان معصوم(ع) نقل شده است:

هل الدین الا الحب؛ (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۳، ص ۱۶۳)، هل الدین الا الحب و البغض. (سید محمدحسین طباطبایی، المیزانف ج ۳، ص ۱۶۴)

از سویی هم بین خالق و مخلوق، ربّ و مربوب، معبود و عابد و… یک نوع رابطه جذب و انجذاب و رابطه محبتی است. علامه طباطبایی می‌فرمایند: «ربوبیت و مربوبیت، ارتباطی حقیقی بین رب و مربوب است. این ارتباط، به محبت مربوب نسبت به رب خودش منتهی می‌شود؛ چون یک نوع انجذاب تکوینی به سوی رب خود دارد». [علی ان الربوبیه و المربوبیه بارتباط حقیقی بین الرب و المربوب و هو یؤوی الی حب المربوب لربه لانجذابه التکوینی الیه… (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص ۱۷۷)].

با توضیح بسیار مختصری که در تعریف و اهمیت محبت بیان شد، باید گفت گاهی انگیزه عمل، خوف با مراتب مختلف خود، و گاهی رجاست که بیان شد. گاهی هم انگیزه عمل و عبادت، محبت و جاذبه‌ای است که در شخص ایجاد می‌شود.

علامه طباطبایی با استناد به آیه شریف، وَ فی الآخرَه عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغفرَهٌ منَ الله وَ رضوان، «و در آخرت [دنیاپرستان را] غذابی سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است»؛ (حدید، ۲۰)، می‌فرمایند:

خداوند سبحان به یکی از سه روش خوف، رجا و محبت عبادت می‌شود. به عبارت دیگر تقوای دینی به یکی از این امور حاصل می‌شود. ایشان در این آیه، عذاب را به خوف، مغفرت را به رجا، و رضوان را به محبت تفسیر نموده است و معتقدند طبیعت مردم نیز مختلف است؛ برخی گرایش به خوف داشته و خوف بر آنها غلبه می‌کند؛ برخی نیز گرایش به رجا داشته و امید بر آنها غلبه می‌کند؛ ولی علمای الهی و ربانی، خداوند را از روی محبت عبادت می‌کنند. (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱۱، ص ۱۵۸)

مراتب محبت

ملاک محبت و جذب و انجذاب، ملایمتی است که در محبوب یافت می‌شود؛ نوعی کمال، جمال و زیبایی که محب را به خود جذب می‌کند. این جمال و زیبایی گاهی محسوس و ظاهری، و گاهی زیبایی‌های غیرمحسوس است؛ مانند صفات نفسانی؛ مثل شجاعت و سخاوت که انسان فطرتاً نوعی کشش به آن دارد.

در نتیجه، انسان انجذاب قلبی به کسی که این زیبایی‌ها را دارد، پیدا می‌کند. این جمال و زیبایی، مراتب کمال و شدت خود را طی می‌کند تا به وجودی برسد که مظهر و خالق و حقیقت همه زیبایی‌هاست. ذات مقدس الهی، آفرینندۀ زیبایی است و خودش هم زیباست. بنابراین شدیدترین محبت‌ها به ذات مقدس الهی تعلق می‌گیرد. علامه طباطبایی در

زمینه مراتب مختلف محبت، و مادی و غیرمادی بودن متعلق آن، می‌فرمایند:

محبت دارای مراتب مختلفی از شدت و ضعف می‌باشد. علت این اختلاف آن است که محبت، رابطه وجودی است. وجود، مشکک است؛ یعنی دارای مراتب مختلفی از شدت و ضعف می‌باشد. رابطه‌ای که بین علت تامه و معلول اوست، مثل رابطه میان علل ناقصه و معلول او نمی‌باشد.

کمالی که محبت به جهت آن به چیزی تعلق می‌گیرد، یا ضروری است یا غیرضروری. همچنین یا مادی است، مانند غذا، یا غیرمادی مانند علم. پس محبت مراتب مختلفی دارد. با توجه به این مراتب هم باید گفت محبت اختصاص به مادیات ندارد و کسی نمی‌تواند بگوید ریشه همه محبت‌ها، محبت به غذا، یا محبت امور جنسی و زناشویی است. (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۴۱۱)

از کلام علامه نتایج ذیل به دست می‌آید:

۱. محبت، رابطه حقیقی، تکوینی و وجودی بوده، صرفا یک احساس اعتباری بدون ریشه نیست؛
۲. محبت مانند اصل وجود، تشکیکی و دارای مراتب مختلف است؛
۳. حقیقت محبت، همان رابطه وجودی علت با معلول است. در نتیجه، رابطه با علت تامه، شدیدتر و محبت نیز شدیدتر و رابطه با علت ناقصه ضعیف‌تر خواهد بود. به همین دلیل هم شدیدترین محبت‌ها به خداوند تعلق می‌گیرد. ایشان می‌فرمایند: «خداوند را به هر صورتی که فرض کنیم، اهلیت آن را دارد که دوستش بداریم». [ان الله سبحانه اهل للحب بایّ جهه فرضت]، (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۴۱۱). وَالَّذینَ آمَنُوا أشَدُّ حُبًّا لله؛ «ولی کسانی که ایمان آورده‌اند، به خدا محبت بیشتری دارند»؛ (بقره، «۲»، ۱۶۵)
۴. همان‌گونه که محبت، به امور مادی و محسوس، مانند غذا، لباس و … تعلق می‌گیرد، به امور غیرمادی و غیرمحسوس، مانند علم، شجاعت و امور فوق تصور، مانند وجود و وجود خداوند هم تعلق می‌گیرد؛

چکیده مقاله علمی پژوهشی  دکتر زاهره سادات میرجعفری در کنگره بین المللی علامه طباطبایی

پایان/*

اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.

برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.

برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.

مطالب مرتبط