به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، دکتر مهناز عسکریان عضو هیئت علمی، مدیر گروه روانشناسی و استاد دانشگاه در یادداشتی در ارتباط خیانت و آثار و عوارض آن چنین نوشتند:
چقدر ساده میگذریم از کنار معضلی که امروز در جامعه خود را به شکل عرف در آورده و تبعات آن را در حال ناخوشمان ، نادیده می انگاریم.
زن و مرد، امروز هریک خود را محق برای خیانت فرض کرده اند و تصور میکنند که خیانت بخشی از صیانت زندگی محسوب میشود.
مرد یا زن با این تصور پا در وادی خیانت میگذارند که در درون خود به دروغ فریاد میزند، من هم حق زندگی کردن دارم در حالیکه حق زندگی کردن برپایه یک سری اصول و قوانین در جامعه تعریف پیدا میکند و چه ابلهانه چشم بروی این قواعد و اصول میبندیم و با این تصور که وجود روابط فرازناشویی، انگیزه ما را برای ادامه حیات، قدرت تحمل ما را برای فائق آمدن بر مشکلات زندگی و در نهایت تامین نیازهای پاسخ داده نشده ما را در زندگی زناشویی، جبران میکند و جمیع این دلایل را برای وجدان بیدارمان همچون لالایی آنقدر سرمیدهیم ،تا بالاخره آن را به خواب ناز کشانده و با وجدانی خفته اقدام به خیانت می نماییم .
در این میان برای حفظ چارچوب زندگی های ویترینی مان، تلاش در کسب مهارت برای پنهانکاری مینماییم و خود را توانمند در مخفی سازی روابط فرازناشویی مان فرض میکنیم، دریغ از آنکه خیانت بوی خاص خودش را میدهد.
اولین کسی که بوی خیانت به مشامش میرسد، همان فردی است که اولین برچسب بیمارروانی را میخورد که دچار توهم گردیده و یا خوشی های زندگی زیردلش زده.
بد نیست زنان و مردان بدانند و باور داشته باشند که وجود یک رابطه عاطفی در هر شدت و شمایلی، خارج از رابطه ای که مدعی به وجود آن به شکل واحد هستیم ، دیر یا زود همچون موریانه ای پایه های هرچند محکم و با صلابت عمارت خانواده را متزلزل میسازد و روزی آجر به آجر این عمارت را ویران و فروریخته در جلوی دیدگانمان فرومیریزد ، در حالیکه خود را در اوج تبحر برای پنهانکاری فرض کرده ایم.
با این باور درمیابیم، رسیدن به حق مسلم هر فرد نیازمند رعایت قواعد و اصولی است که نمیتوان از آن غافل ماند، هر چند که آن را با البسه عاریه ای همچون روشنفکری، تجدد گرایی و به روز رسانی افکار و باورهایمان ملبس کنیم .
حق زندگی کردن ، داشتن انگیزه کافی برای حرکت در زندگی و ارضای نیازهای عاطفی و جنسی ، حق مسلم تک تک مخلوقات است ولی قاعده رسیدن به هر یک از حقوق مسلم ، پایمال کردن حق مسلم دیگری نیست.
زن یا مردی که خود را با نجوای این حق مسلم قانع میکند ، نباید حق شریک زندگیش را که اولین متهم بیمارروانی است و بوی خیانت مشامش را اشباع نموده زیرپا بگذارد، بلکه کافیست تکلیف خود را با آن رابطه ناخوشایند زناشویی روشن کند، سپس با در نظر گرفتن حق و حقوق شریک زندگیش در صدد اکتساب حق مسلم خود از زندگی باشد.
آنچه امروز جامعه ما را در یک منجلاب فرو برده توجیه نگه داشتن زندگی های ویترینی برای دلایل متعددی چون رفاه فرزندان ، داشتن برچسب تاهل، از دست ندادن موقعیتهای مطلوب طرف مقابل و زیستن در یک هتل به نام خانه و خانواده است.
فارق از آنکه بوی خیانت تا چه حد میتواند آسیبهای روانی و اجتماعی، چه بر فرد خیانتکار با وجدانی خفته ، چه برای شریک متهم به داشتن توهم و چه برای فرزندانی که در این خانواده اولین تماشاچیان روابط زناشویی بین والدینشان هستند، وارد نماید .
بوی خیانت اولین چیزی را که برای فرد خیانتکار به ارمغان می آورد ، فقدان اعتبار و اعتماد طرف مقابل است و در کنار آن چند صباحی خود را معتاد به مسکنهای آرام بخش مینماید و در نهایت خود را فردی مقاوم در برابر بیدارسازی وجدانش در میابد.
فرد خیانت کار از هر حربه ای برای بیدار نشدن وجدان خود استفاده میکند، تا بالاخره روزی فرارسد که وجدان خفته، با اوردوز کردن در برابر مسکنهای تسکین بخش و یا قرار گرفتن در فرایند کارمایی که اورا به سوی تجربه برداشت آنچه که کاشته ، سوق میدهد و دیگر وقت تنگ است و تنها زمان برای دروکردن آن بذری باقیست که در ایام خیانت در خاک حاصلخیز خانواده اش کاشته است.
ای کاش بدانیم که غافل شدن از بوی خیانت ، چقدر میتواند حسرت ایام را بر دلمان برجای گذارد و از دوری کردن نسبت به این بوی مشمئز کننده با هر ادله ای مارا عاجز کند. ای کاش بدانیم ساختن بنا در ویرانه ای از طریق خیانت، دیر یازود محکوم است به و فروریختن و همان بنای ساخته شده ویرانه ای میگردد، برای خیانتکار دیگری که به تازگی وجدان خود را به خواب ابدی دعوت کرده است.
دکتر مهناز عسکریان
انتهای پیام/*