۰۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۶

خودشناسی و خودآگاهی

به گزارش اندیشه معاصر؛چرا مجامع روشنفکری از اصطلاح «خودآگاهی» ومجامع دینی از اصطلاح «خودشناسی» استفاده می کنند؟ خودشناس وخودآگاه چه کسانی هستند؟ امروزه دیده شده است که لائیک ها، روشنفکران ، روانشناسان ومشاورین از اصطلاح «خودآگاهی » بکرار ...

خودشناسی و خودآگاهی

به گزارش اندیشه معاصر؛چرا مجامع روشنفکری از اصطلاح «خودآگاهی» ومجامع دینی از اصطلاح «خودشناسی» استفاده می کنند؟
خودشناس وخودآگاه چه کسانی هستند؟

امروزه دیده شده است که لائیک ها، روشنفکران ، روانشناسان ومشاورین از اصطلاح «خودآگاهی » بکرار استفاده می کنند؛ اما محافل دینی و معرفتی بیشتر از اصطلاح «خودشناسی » استفاده می کنند . چرا ؟

ما دراین مبحث ، دنبالِ این هستیم که تفاوت این دو را روشن کنیم .
خودآگاهی یعنی : « آگاهی از اطلاعات حسی ، افکار وعواطف خویش ، که مفهوم «من» درخودآگاهی اهمیت بسزایی دارد .» که خودآگاهی به سه دسته تقسیم می شود :

خودآگاهی فطری:

مثل این که فرد ، برای خودش معیار بسازد وزندگی کند، فضای فکری خود را خود، بسازد. اینطور بیندیشد که سنت ها ،دین،عواطف و روابط عمل اجتماعی افرادی هستند که به خودآگاهی نرسیدند.

خودآگاهی جهانی:

مثل جنبش رهایی انسان از اسارت دین ، رنسانس های رهایی جهان از خرافات

خودآگاهی عرفانی:

مثل عرفان های غیرشریعتِ و زمینی در اندیشه های کریشنا مورتی ، اُشو دیده می شود.

اما خودشناسی یعنی : معرفتِ به خود ازحیث شناخت ِخود در مواجهه با خدا ، انسان ، اجتماع و طبیعت .
أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَهُ الإنسانِ نَفسَهُ .« برترین مرحله خرد ، خودشناسی انسان است » بحارالانوار(۳۵۲)
مثلث معرفتی انسانِ اومانیسم و خودآگاه عبارت است از : ذهن ، جسم ، روح ومثلث معرفتی قرآن عبارت است از تفکر ، تعقل ، تذکر خودآگاهی ، درمثلث ِ [ذهن، جسم ، روح]، جاری می شود ومعرفت های زمینی را می سازد مثل فلسفه ، پزشکی، ریاضیات، موشک سازی ، روان شناسی و…

خودآگاهی ، درمثلث [ تفکر،تعقل،تذکر ]،جاری می شود ومعرفت های آسمانی را می سازد مثل الهیات ،خداشناسی، عرفان ، و…
خودشناسی، یک پل میان این دو مثلث است، خودشناسی ، معرفت های زمینی وآسمانی را بهم وصل می کند. یعنی مثلث [ذهن ،جسم، روان ] رابه مثلث [تفکر ،تعقل وتذکر ] متصل می کند.

بنابراین ، گاهی «خودآگاه» به کسی می گویند که معرفت ها و آگاهیِ خود را ازابزارهای «ذهن» ، « جسم » و« روح » کسب می کند ومی شود روشنفکرِانقلابی . وگاهی« خودآگاه»به کسی می گویند که معرفت ها و آگاهیِ خود را ازابزارهای « تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» کسب می کند ومی شود ،دیندارِ انقلابی .
اما «خودشناس» ،کسی است که آگاهیِ خود را از ازابزارهای «ذهن» ، « جسم » و« روح »و« تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» کسب می کند ومی شود،امام علی (ع)، مولوی، ملاصدرا و …

وبرای همین هم چنین آمده است که غایَهُ المَعرِفَهِ أن یَعرِفَ المَرءُ نَفسَهُ .« نهایت معرفت این است که آدمى خود را بشناسد.»(غررالحکم ،۶۳۶۵)
این روزها درمحافل روشنفکری ، بسیار از «خودآگاهی » استفاده می کنند و این به این معنا است که فرد، درفضای «ذهن» ، « جسم » و« روح » جاری می شودو به آگاهی و اطلاعات حسی دست می یابد و افکار وعواطف خویش را تقویت و منیت و«من هستم » را دردرون خود رشد می دهد؛ به یک خودآگاهی می رسد .
اولین کاری که انجام می دهد« سنت شکنی» می کند .

دومین کاری که انجام می دهد «تیغ انتقاد» برعالم می نهد!
سومین کاری که می کند « متوهم » می شود وفکر می کند دلسوز است ویا خوب می فهمد.
چهارمین کاری که انجام می دهد فضاهای دینی را «خرافات » می پندارد.

پنجمین کاری که انجام می دهد ، سالها بریک اندیشه« پافشاری» می کند وخود متوجه نیست که اندیشه ها جاری هستند وباید در فرد جاری شوند تا مفید واقع شوند. وبقول مولانا : «شیر عکس خود دید از آب تفت »

و غیر از روشنفکران ، دیگرانی نیز هستندکه درفضای« تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» به خودآگاهی دینی دست می یابند واین آگاهی را عین حقیقت دیده ویک عمر بدون اینکه به این معارف دینی شک کنند و جرات نقد آن را نیز داشته باشند ، خود را یک دیندار طلبکار بحساب آورند . یعنی بقول حافظ « نظیرخویش گذاشتند وبگذشتند» وفی جمله کلام این است که خودآگاهی چه از نوع روشنفکری وچه از نوع دینی آن خیلی به کمال انسان کمکی نمی‌کند .!
بنابراین خودشناسی ، نه آگاهی روشنفکری است ونه آگاهی دینی، بلکه فهمی است که ریشه در« خِرد» دارد .

« ستون ِ خود شناسى خرد است که از خرد ، فهم وحافظه مایه می گیرد »(تحف العقول ،۳۵۴)

اصحاب کهف ، خشک شدن رودنیل وگذشتن موسی (ع) از آن، اندیشه های مولوی ،غزلیات حافظ ، راسخون درقرآن ، درک برزخ وقیامت ، دینداری معرفتی ، فهم ِقرآن و… را خودشناسی می فهمد نه خودآگاهی .

اندیشه روشنفکری خشک وغیر قابل تغییر که درپارچه ی تعصب ، پافشاری برآن، ” فقط همین درست است “،” حقیقت همین است وبس “. پیچیده باشد خودآگاهی است.

اندیشه متحجر دینی که درآن تغییر ، معرفت، تحقیق ،تفسیر ،تحلیل نپذیرد نیز خودآگاهی است. اینها در قالب رفتن آگاهی است .وخودشناسی شکستن قالب هاست وجاری شدن در تفکر ،تعقل وتذکر است.

خودشناسی ، تولید معرفت است از خود به عالم ،اما خودآگاهی جذب معرفت از عالم به فرد است.
محمدصادق ماندگار ۹۹/۱/۱۷

مطالب مرتبط