به گزارش اندیشه معاصر؛چرا مجامع روشنفکری از اصطلاح «خودآگاهی» ومجامع دینی از اصطلاح «خودشناسی» استفاده می کنند؟
خودشناس وخودآگاه چه کسانی هستند؟
امروزه دیده شده است که لائیک ها، روشنفکران ، روانشناسان ومشاورین از اصطلاح «خودآگاهی » بکرار استفاده می کنند؛ اما محافل دینی و معرفتی بیشتر از اصطلاح «خودشناسی » استفاده می کنند . چرا ؟
ما دراین مبحث ، دنبالِ این هستیم که تفاوت این دو را روشن کنیم .
خودآگاهی یعنی : « آگاهی از اطلاعات حسی ، افکار وعواطف خویش ، که مفهوم «من» درخودآگاهی اهمیت بسزایی دارد .» که خودآگاهی به سه دسته تقسیم می شود :
خودآگاهی فطری:
مثل این که فرد ، برای خودش معیار بسازد وزندگی کند، فضای فکری خود را خود، بسازد. اینطور بیندیشد که سنت ها ،دین،عواطف و روابط عمل اجتماعی افرادی هستند که به خودآگاهی نرسیدند.
خودآگاهی جهانی:
مثل جنبش رهایی انسان از اسارت دین ، رنسانس های رهایی جهان از خرافات
خودآگاهی عرفانی:
مثل عرفان های غیرشریعتِ و زمینی در اندیشه های کریشنا مورتی ، اُشو دیده می شود.
اما خودشناسی یعنی : معرفتِ به خود ازحیث شناخت ِخود در مواجهه با خدا ، انسان ، اجتماع و طبیعت .
أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَهُ الإنسانِ نَفسَهُ .« برترین مرحله خرد ، خودشناسی انسان است » بحارالانوار(۳۵۲)
مثلث معرفتی انسانِ اومانیسم و خودآگاه عبارت است از : ذهن ، جسم ، روح ومثلث معرفتی قرآن عبارت است از تفکر ، تعقل ، تذکر خودآگاهی ، درمثلث ِ [ذهن، جسم ، روح]، جاری می شود ومعرفت های زمینی را می سازد مثل فلسفه ، پزشکی، ریاضیات، موشک سازی ، روان شناسی و…
خودآگاهی ، درمثلث [ تفکر،تعقل،تذکر ]،جاری می شود ومعرفت های آسمانی را می سازد مثل الهیات ،خداشناسی، عرفان ، و…
خودشناسی، یک پل میان این دو مثلث است، خودشناسی ، معرفت های زمینی وآسمانی را بهم وصل می کند. یعنی مثلث [ذهن ،جسم، روان ] رابه مثلث [تفکر ،تعقل وتذکر ] متصل می کند.
بنابراین ، گاهی «خودآگاه» به کسی می گویند که معرفت ها و آگاهیِ خود را ازابزارهای «ذهن» ، « جسم » و« روح » کسب می کند ومی شود روشنفکرِانقلابی . وگاهی« خودآگاه»به کسی می گویند که معرفت ها و آگاهیِ خود را ازابزارهای « تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» کسب می کند ومی شود ،دیندارِ انقلابی .
اما «خودشناس» ،کسی است که آگاهیِ خود را از ازابزارهای «ذهن» ، « جسم » و« روح »و« تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» کسب می کند ومی شود،امام علی (ع)، مولوی، ملاصدرا و …
وبرای همین هم چنین آمده است که غایَهُ المَعرِفَهِ أن یَعرِفَ المَرءُ نَفسَهُ .« نهایت معرفت این است که آدمى خود را بشناسد.»(غررالحکم ،۶۳۶۵)
این روزها درمحافل روشنفکری ، بسیار از «خودآگاهی » استفاده می کنند و این به این معنا است که فرد، درفضای «ذهن» ، « جسم » و« روح » جاری می شودو به آگاهی و اطلاعات حسی دست می یابد و افکار وعواطف خویش را تقویت و منیت و«من هستم » را دردرون خود رشد می دهد؛ به یک خودآگاهی می رسد .
اولین کاری که انجام می دهد« سنت شکنی» می کند .
دومین کاری که انجام می دهد «تیغ انتقاد» برعالم می نهد!
سومین کاری که می کند « متوهم » می شود وفکر می کند دلسوز است ویا خوب می فهمد.
چهارمین کاری که انجام می دهد فضاهای دینی را «خرافات » می پندارد.
پنجمین کاری که انجام می دهد ، سالها بریک اندیشه« پافشاری» می کند وخود متوجه نیست که اندیشه ها جاری هستند وباید در فرد جاری شوند تا مفید واقع شوند. وبقول مولانا : «شیر عکس خود دید از آب تفت »
و غیر از روشنفکران ، دیگرانی نیز هستندکه درفضای« تفکر» ،« تعقل» و « تذکر» به خودآگاهی دینی دست می یابند واین آگاهی را عین حقیقت دیده ویک عمر بدون اینکه به این معارف دینی شک کنند و جرات نقد آن را نیز داشته باشند ، خود را یک دیندار طلبکار بحساب آورند . یعنی بقول حافظ « نظیرخویش گذاشتند وبگذشتند» وفی جمله کلام این است که خودآگاهی چه از نوع روشنفکری وچه از نوع دینی آن خیلی به کمال انسان کمکی نمیکند .!
بنابراین خودشناسی ، نه آگاهی روشنفکری است ونه آگاهی دینی، بلکه فهمی است که ریشه در« خِرد» دارد .
« ستون ِ خود شناسى خرد است که از خرد ، فهم وحافظه مایه می گیرد »(تحف العقول ،۳۵۴)
اصحاب کهف ، خشک شدن رودنیل وگذشتن موسی (ع) از آن، اندیشه های مولوی ،غزلیات حافظ ، راسخون درقرآن ، درک برزخ وقیامت ، دینداری معرفتی ، فهم ِقرآن و… را خودشناسی می فهمد نه خودآگاهی .
اندیشه روشنفکری خشک وغیر قابل تغییر که درپارچه ی تعصب ، پافشاری برآن، ” فقط همین درست است “،” حقیقت همین است وبس “. پیچیده باشد خودآگاهی است.
اندیشه متحجر دینی که درآن تغییر ، معرفت، تحقیق ،تفسیر ،تحلیل نپذیرد نیز خودآگاهی است. اینها در قالب رفتن آگاهی است .وخودشناسی شکستن قالب هاست وجاری شدن در تفکر ،تعقل وتذکر است.
خودشناسی ، تولید معرفت است از خود به عالم ،اما خودآگاهی جذب معرفت از عالم به فرد است.
محمدصادق ماندگار ۹۹/۱/۱۷