به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،
ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق(م۳۸۱ق)، محدّث بزرگ جهان تشیع، آثار و تألیفات متعدد و ارزنده ای دارد که مهم ترین آن ها کتاب مَن لا یحضُرُه الفقیه (یکی از کتب اربعه شیعه) است. یکی دیگر از کتاب های ماندگار وی کتاب کمال الدین و تمام النعمه -درباره حضرت ولی عصر(عج)- و مباحث مربوط به غیبت آن حضرت است. صدوق در مقدمه این کتاب درباره سبب تألیف آن چنین می نویسد:
آن چه سبب تألیف این کتاب شد، این بود که پس از زیارت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به نیشابور برگشتم و در آن جا مستقر شدم. متوجه شدم که اکثر کسانی که از شیعیان نزد من رفت و آمد می کنند، در مورد غیبت حضرت قائم دچار حیرت و گرفتار شبهه شده اند و به جای پذیرش غیبت، به دنبال افکار و آرای این و آن رفته اند.
از این رو کوشیدم با اخباری که در این زمینه از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه (علیهم السلام) رسیده، آن ها را به راه حق ارشاد کرده و به حقیقت رهنمون شوم.
. . . تا آن که شبی در مورد اهل و عیال و فرزندان و برادرانم که در قم مانده بودند، فکر می کردم. در این اثنا خواب بر من غلبه کرد. در خواب دیدم گویا در مکه هستم و دور کعبه طواف می کنم و در شوط هفتم نزد حجرالأسود هستم و آن را لمس می کنم و می بوسم و دعای «أمانتی أدَّیتُها و میثاقی تعاهدته لتشهد لی بالموافاه» را می خوانم. در این هنگام دیدم مولای ما حضرت قائم صاحب الزمان بر در کعبه ایستاده است.
با وجود فکر پریشان و دل نگرانی، به ایشان نزدیک شدم. آن حضرت از قیافه من پریشانی فکر و آشوب قلبی مرا دانست. به ایشان سلام کردم. جواب سلام مرا داد و سپس فرمود:
«چرا درباره غیبت کتابی تألیف نمی کنی تا نگرانی شما برطرف شود؟»
گفتم: یابن رسول اللّه درباره غیبت چیزهایی نوشته ام.
فرمود: «مقصودم آن گونه نوشته ها نیست، بلکه کتابی بنویس و در آن، غیبت انبیاء را هم بنویس». این را فرمود و از نظرم غایب شد.
در این هنگام از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر با دعا و گریه و ناله و تضرّع گذراندم. صبح که شد به امر ولی و حجت خدا و با توکل به خدا و استمداد از او شروع به تألیف این کتاب کردم.
منبع:درسهایی از مکتب اسلام » اسفند ۱۳۹۷ – شماره ۶۹۴
انتهای پیام/*