۱۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰

تجربه مادرانه بمناسبت روز ملی جمعیت

به گزارش اندیشه معاصر؛ دکتر زاهره سادت میرجعفری به مناسبت روز ملی جمعیت تجربه  مادرانه خود را در یادداشتی چنین می نگارد: سختیها و پیچیدگیهایش-مادربودن- همواره همراه با شیرینی خاصی است که قابل وصف نیست. غفلت از حس شیرین مادری مشکلات اقتصاد...

دکتر میرجعفری

به گزارش اندیشه معاصر؛ دکتر زاهره سادت میرجعفری به مناسبت روز ملی جمعیت تجربه  مادرانه خود را در یادداشتی چنین می نگارد: سختیها و پیچیدگیهایش-مادربودن- همواره همراه با شیرینی خاصی است که قابل وصف نیست.

غفلت از حس شیرین مادری

مشکلات اقتصادی،فرهنگی و راحت طلبی باعث شده بسباری از زنان ما از این حس شیرین غافل شوند حتی بسیاری از زنان شاغل خود را از این موهبت عظیم محروم میسازند و فرصتهای جوانی خود را به امید وضعیت شغلی بهتر از دست میدهند و وقتی متوجه میشوند که سنشان بالا رفته یا دیگر قدرت باروری شان کاهش یافته و بدنبال راه کاری از طریق درمانهای سخت ناباروری هستند و علاوه برافسوس دوران گذشته ، درد تنهایی در سنین پیری راهم بجان میخرند.

 

روز ملی جمعیت

 

با تمام سختیها وشیرینی ها تجربه خوبی ازمادری دارم که دوست دارم بمناسبت روز ملی جمعیت با شما درمیان بزارم تا از این موهبت الهی همیشه افتخار کنید.

اوایل ازدواج دو دختر پرتحرک در فاصله سنی اندک خدا بهم موهبت کرد.

چون هم درس میخوندم هم به بچه ها میرسیدم خیلی از اوقات خسته میشدم و طاقتم تموم میشد و عصبی میشدم انقدر که چند بار توسل به حضرت معصومه کردم و از ایشون تقاضای صبر کردم والحمدالله خداوند صبر عظیمی را بمن عنایت کرد.

 

خاطرات شیرین مادری

 

خاطرات شیرین زیادی از تعامل با فرزندان دارم چه از لحاظ بازیهایی که با انها انجام میدادم هم بازیهای فکری هم بازیهای اموزشی و هم بازیهای تحرک مدار ….بادو دخترم وقتی که کوچک بودند سعی می کردم که حالت بیش فعالی انها را کنترل کنم بازیها عمدتا خاله بازی و کلاس بازی بود برخی وقتها من مهمان بودم و اونا برام آشپزی می کردن بعضی وقتها معلم میشدم و به اونا انگلیسی یاد میدادم یا من شاگرد می شدم و اونا به من درس میدادن و عمدا غلط مینوشتم تا اونا اصلاح کنن اکثر اوقات با همراهی اونها آشپزی می کردم هم به اونا مسئولیت بخشی از کار را می سپردم و کم ایراد میگرفتم تا کار را با تدبیر خودشون یادبگیرن الان جوری شده که هردوی اونها علاقه شدید به آشپزی دارن و یه آشپز حرفه ای هستن روزها نهار برعهده دختر بزرگترم است و شبها دختر کوچکم شام را به اراده خودش درست میکنه لحظات شیرینی که در شیرینی پزی با اونها طی میکردم هیچ وقت فراموشمون نمیشه هم شاد بود هم مفرح هم پر از تجربه سفره های من قبلا با تزیین خودم زیبا میشد الان دودخترم با دسرهای رنگارنگ تزیین می کنن و در فامیل زبانزد هستند ….. الان پسر ۵ ساله ای دارم که هرروز عصر با تمام مشغله با او فوتبال بازی میکنم و کشتی میگیرم و باهم دسر و شیرینی درست میکنیم بعضی وقتها هم با خواهراش این کار را میکنه

 

جداکردن اتاق خواب بچه ها

تجربه خوبی هم درمورد جداکردن اتاق خواب بچه ها دارم که همسرم روی این مساله خیلی حساس بود روش ها زیادی را هم امتحان کرد اما فایده نداشت از ترسوندن گرفته تا تشویق و تنبیه وابستگی بچه ها بمن زیاد بود …… تااین که راه حلی به ذهنم رسید از همسرم خواستم این مساله را بمن بسپاره و بمن اعتماد کنه و هرکاری میگم انجام بده ……. یه تخت دونفره خریدیم در اتاق دیگه دخترم بزرگم ۶ ساله بود و دختر کوچکم ۲ ساله شبها مقررشد که قبل از خواب کنار تخت براشون من یا همسرم کتاب بخونم تا خوابشون ببره صبح هم یه فرشته زیر متکای هرکدوم یه هدیه بزاره جایزه اینکه تنها تو تختشون خوابیدن اینجوری بچه ها در جای خود عادت کردن بخوابن تا مدتها هم نمیدونستن این فرشته کیه ….. این رسم الان برای پسر کوچکم هم ادامه داره وحتی برای تشویق اونها به نمازخوندن هم این کار رو انجام دادم….. خلاصه فرشته ای هست که همیشه حواسش به بچه هاش هست.

زاهره سادات میرجعفری.

مطالب مرتبط

آخرین اخبار