۱۷:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۴

بگیرها و گریزها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، محمدصادق ماندگار در یادداشتی با موضوع بگیرها و گریزها اینچنین نوشتند: فاصله هندسی حق وباطل ، خوب وبد و درست ونادرست به اندازه یک « گریز » ویک « بگیر » است . وقتی یوسف(ع) خود را در چنگ زلیخا دید، ب...

بگیرها و گریزها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، محمدصادق ماندگار در یادداشتی با موضوع بگیرها و گریزها اینچنین نوشتند: فاصله هندسی حق وباطل ، خوب وبد و درست ونادرست
به اندازه یک « گریز » ویک « بگیر » است .
وقتی یوسف(ع) خود را در چنگ زلیخا دید، به طرف درِ سرای سلطانی دوید.
زلیخا، در پی او دویدن آغاز کرد. سر انجام پشتِ پیراهنِ یوسف دریده شد.
دو فرار در پی هم
دو جهان در دو نگاه
دو گریز در دو مسیر
تا کشند هندسه ی رسم نگاهی به خدا
یوسف،می دود و هی می دود به « دنبال فرار »!
زلیخا ، در پی یوسف دوان ، دوان
می دوَد یوسف به دنبال فرار
می دوَد بانوی مصر از پی یار
می رسند هردوبه درِ بسته خُمار
تاکشند هندسه ی رسم نگاهی به حیا
یوسف « می گریزد» تا خدایش را « بگیرد»!
زلیخا می دود تا « بگیرد» یوسف را تا از خدایش (عزیز مصر )« بگریزد» !
دوفرار از دو فرود
دوفرود از دو سبب
دودلیل از‌دونگاه
تا کشند هندسه رسم نگاهی به جفا
میان این گریز یوسفی وآن بگیر زلیخایی نردبانی از بگیر ها به بگریز ها وجود دارد وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ « و آن دو به سوى دَر بر یکدیگر سبقت گرفتند.» ( یوسف‏، ۲۵)
پنجره بر روی یوسف باز است
خلعت باغ زولیخا ناز است
گره ِ عشق دراینجا راز است
در هندسه ی هستی پلی میان « گریزها » و « بگیرها » وجود دارد و مشق ِسرگذشت ِانسان ها همین است.
یوسف می گریزد که دوستی خدا را در دوستی زلیخا کوچک نکند.
زلیخا می گریرد که دوستی عزیز مصر را در دوستی یوسف بزرگ کند.
زلیخا، دنبال بزرگ شدن است ؛عاشق جلوه های خدا در زیبایی یوسف است.
زلیخا دنبال هوس نبود. دنبال اتصال به ذات پاکی بود که در یوسف وجود داشت .
یوسف از هوس آب کشیده بود. مطهر بود. خالص بود. درونش زیبا بود.
اگر زلیخا به دنبال هوس بود آیاهمان هوس بازان درباری کافی نبودند.؟
زلیخا دنبال « تصاحب کردن » بود .در تصاحب کردن ، درمانی یافت می شود که در هوس بازی پیدا نمی شود.
هر دو به طرف دَر فرار می کنند چون دو آتش
یک آتش ، پیراهن یوسف را می دِرَد وآن بگیراست این آتش ، برای غلبه ی تصاحب گری بر هوس بازی است.
ویک آتش از ذات ابراهیم می آید که آزمایش است و گریز ازهوس است.
همیشه گریز ها می آیند که از چنگ گرفتن ها ، خلاصی یابند
و هرکس که می گریزد از بگیری می گریزد.
مهاجرت گریز از ماندن است. تحول گریز از سکون است.
اگر زلیخا می توانست گریز یوسف را بگیرد می توانست یوسف را جزئی از خود کند کوچک کند و خود بزرگ شود .
بنابراین :
فاصله ی هندسی حق وباطل ، خوبی وبدی، زشتی وزیبایی، به اندازه یک گریز ویک بگیر است.
محمدصادق ماندگار

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار