به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر ، به حادثه مدینه که در سال ۶۳ هجری به وقوع پیوست واقعه “حرّه” میگویند. حره به معنی ” سنگستان سیاهرنگ” است و چون این قیام از سنگستانی در شرق مدینه به نام “حرّه واقم” یا “حرّه زُهره” (منسوب به بنیزهره از اقوام یهود) شروع شد، به این نام معروف گردید. غالب منابع تاریخی، واقعه حرّه را روز ۲ ذی حجه یا دو سه روز مانده به آخر ذی حجه سال ۶۳ قمری(حدودا دو سال بعد از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع)) ذکر کردهاند.
در این گزارش سعی داریم مروری بر آغاز و پایان و نیز نتایج این حادثه و به خصوص جنایات لشکر شام در مدینه داشته باشیم:
چرا مردم مدینه قیام کردند؟
از روایات چنین برمیآید که “عبدالله بن حنظله ” نقش مهمی در شکلگیری این جنبش داشته و حتی مردم با او به عنوان رهبر قیام، بیعت کرده بودند. عبداللّه بن حنظله فرزند “حنظله بن ابی عامر” از صحابه پیامبر (ص) بود.
درباره اسباب و علل واقعه حره هم روایتهای گوناگونی به گوش رسیده است. طبق مهمترین روایت مورخان اسلامی، والی مدینه در آن زمان، هیئتی از بزرگان شهر از جمله عبدالله بن حنظله را برای ملاقات با یزید به شام فرستاد تا با یزید بیعت کرده و از اوضاع و احوال شام نیز باخبر شوند. این هیات مرکب از “منذر بن زبیر بن عوام”، “عبیدالله بن ابی عمرو مخزومی”، “عبدالله بن حنظله ” و چند تن دیگر از شخصیتهای بزرگ مدینه بودند. بزرگان مدینه بعد از سفر به شام و دیدن رفتار یزید بن معاویه شوکه شدند؛ چراکه یزید نه از تربیت اسلامی برخوردار بود و نه مشاورانی داشت که او را توصیه به رفتار سنجیده حداقل در برابر آن جمع کنند و همچنین از تدبیر پدرش هم بیبهره بود و نزد بزرگان مدینه و صحابه پیامبر(ص) نیز از شرابخواری و سگبازی و تشکیل بزمها و مجالس آواز و فسق و فجور کوتاهی نمیکرد.
هیئت اعزامی چند روزی در شام مهمان بودند ولی زمانی که به مدینه بازگشتند؛ به مردم گفتند: ” یزید چگونه میتواند خلیفه باشد در حالی که اهل شرب خمر، بازی با سگ ها و انواع فسق و فجور است!”. مردم مدینه که هنوز از حادثه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان ناراحت و خشمگین بودند با بزرگان مدینه النبی همصدا شده و یزید را از خلافت عزل و با عبدالله بن حنظله بیعت کردند.
در حالیکه برخی گزارشها ابن حنظله و معترضین مدینه را گروهی مستقل میدانند اما دستهای دیگر از گزارشها، قیام مردم مدینه را در ارتباط با قیام “عبدالله بن زبیر” در مکه دانسته و حتی گفتهاند عبدالله بن حنظله از عاملان ابن زبیر بوده است.
این روایت دوم البته ضعیفتر است و بیشتر مورخین ارتباط وثیقی بین عبدالله زبیر و عبدالله حنظله نمیدانند. مع الوصف، چه به دستور ابن زبیر و چه به دستور ابن حنظله، مردم مدینه قیام کرده و “عثمان بن محمد” را از امارت مدینه عزل نموده و بر امویان شوریدند و آنان را که حدود هزار نفر بودند و در منزل “مروان بن حکم” گرد آمده بودند، محاصره کردند. سپس این افراد به شرط عدم همراهی با یزید بدون آسیب و توقیف اموال از مدینه اخراج شدند و به سرپرستی مروان به شام رفتند.
سپاه بزرگی که یزید گرد آورد
یزید که از شورش اهل مدینه باخبر شد ابتدا چند نامه به بزرگان شهر که غالبا از انصار رسول الله(ص) بودند فرستاد و از آنها خواست که دست از قیام بردارند اما وقتی با بیاعتنایی اهالی و بزرگان مدینه روبهرو شد، تصمیم گرفت به جنگ با آنها برود. یزید ابتدا از “عبیدالله بن زیاد” خواست که با لشکرش به مدینه حمله کند. عبیدالله که هنوز به خاطر جنایتش در کربلا مورد انتقاد بود این ماموریت را نپذیرفت. یزید به جای ابن زیاد به “مسلم بن عقبه” روی آورد. مسلم بن عقبه پیرمردی زیرک و خونریز بود که در جنگ صفین نیز شرکت داشت و با آداب جنگی آشنا بود.
بعد از این، یزید و ابن عقبه به جمع کردن لشکر پرداختند. طبق روایت مورخان، منادیان حکومتی در کوچه های دمشق جار میزدند: “ای مردم، برای جنگیدن با مردم حجاز بسیج شوید و پول خود را دریافت کنید”. هر کسی که آماده میشد، در همان ساعت چند صد دینار به او میدادند. مدتی نگذشت که حدود ۱۲هزار نفر گرد آمدند و بنابر نقلی دیگر ۲۰هزار نفر سواره و ۷هزار نفر پیاده آماده شدند.
“یزید” به هر کدام از سوارهها ۲۰۰ دینار و برای هر کدام از پیادههای نظام ۱۰۰دینار جایزه داد و به آنان امر کرد که به همراه “مسلم بن عقبه” حرکت کنند.
بعد از چندی لشکر ابن عقبه آماده حرکت به سمت مدینه النبی شد. طبق روایت برخی مورخان، یزید حدود نیم فرسخ با مسلم بن عقبه و لشکریان همراه بود و آنان را بدرقه میکرد.
روز نبرد؛ خیانت و شکست مردم مدینه
وقتی خبر حرکت سپاه یزید به مردم مدینه رسید، آنان گرداگرد مدینه خندق کندند و پناه گرفتند. همانطور که بیان شد، مردم اجازه دادند که وابستگان به حکومت شام، از مدینه خارج شوند به شرط آنکه در مورد مدینه هیچ اطلاعاتی را به سپاه شام ندهند و در جنگ هم شرکت نکنند. اما بنی امیه با خروج از مدینه، سوگند خود را شکستند و عبدالملک بن مروان(پسر مروان که بعدها خلیفه اموی هم میشود) با توصیه پدرش به همراهی مسلم بن عقبه نقشه حمله به شهر را طراحی کردند.
مسلم با عبور از حرّه، در مشرق مدینه پیاده شد و به مردم مدینه سه روز مهلت داد که تسلیم شود. آنگاه، پس از دور زدن خندق، از پشت سر و با کمک طایفه بنی حارثه، که با وعدههای مالی فریفته شدند، وارد شهر شد.
درباره نحوه شکست خوردن لشکر مدینه روایات نسبتا واحدی در دست است. طبق گفته غالب مورخین، تعداد سربازان مدینه بیشتر از سربازان شامی بوده اما تاکتیک جنگی اشتباه و به خصوص خیانت مروان و قبیله بنی حارثه باعث شکست مدینه و تصرفش گردید. در واقع، قوای مدینه از خندقی که از زمان پیامبر(ص) باقی مانده بود استفاده کردند و بعید میدانستند که لشکر شام از قسمت ناهموار و سنگلاخی شهر مدینه که در شرق واقع شده است حمله را آغاز کنند و یا در صورت آغاز جنگ از آنجا کاری از پیش ببرند؛ ولی لشکر شام از همان منطقه به مردم مدینه حمله کرد و با همراهی بنی حارثه که مامور حفاظت از آن منطقه بود از پشت وارد شهر شده و لشکر مدینه را هزیمت نمود.
نسل کشی حره؛ قتل عام صحابه و تجاوز سه روزه به زنان
پس از جنگ اما حادثه ای دهشتناک رخ داد که بسیاری را بار دیگر (پس از شهادت امام حسین(ع) ) شوکه کرد. مدینه به مدت سه روز غارت شد. ابنکثیر در کتاب “البدایه و النهایه” میگوید یزید به مسلم بن عقبه دستور داد “سه شبانه روز، مردم را به اطاعت فراخوان، اگر نپذیرفتند با آنان بجنگ و اگر بر مردم مدینه چیره شدی، مردم آن شهر سه شبانه روز برای شامیان حلال باشند”. شهر به سرعت و برای سه شبانه روز بر سپاه شام حلال شد.
در هجوم شامیان به خانههای مدینه النبی، هزاران زن هتک حرمت شدند. هزاران کودک زاییده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از این رو آنان را “اولاد الحرّه” مینامیدند.
همچنین، سربازان شام شروع به قتل عام و شهادت جمعی از یاران خوب اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) مثل عبدالله بن حنظله نمودند. “سبط بن جوزی” در کتاب “حرّه” از زهری نقل کرده که گفت: “در روز “حرّه” از بزرگان قریش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالی ۷۰۰ نفر به قتل رسیدند و کسانی که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسیدند ۱۰هزار نفر بود. چنان خونریزی شد که خونها به قبر پیامبر(ص) رسید و روضه و مسجد پیامبر(ص) پر از خون شد.”
طبق گفته موخان، چهرههای شناختهتر این رخداد أسفبار عبارتند از: ابوبکر بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب دو فرزند از زینب دختر أم سلمه ابوبکر بن عبیدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب معقل بن سنان(یکی از پرچمداران پیامبر(ص) در فتح مکه)، فضل بن عباس بن ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب ابوسعید خدری(از صحابه پیامبر(ص) که در ۱۲ غزوه همراه پیامبر بود) عبدالله بن مطیع
همچنین طبق گزارش شاهدان فاجعه حره، کوچههای مدینه از اجساد کشتهشدگان پر و خونها تا مسجد پیامبر(ص) بر زمین ریخته شده بود. کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده و صحابه پیر پیامبر(ص) مورد آزار و بیحرمتی قرار میگرفتند.
مورخین درباره رفتار سپاهیان شام در مدینه مینویسند: “آنان با اسب و سلاح و کفش، وارد حرم پیامبر شدند و مسجد پیامبر را آلوده کردند و بیش از هزار نفر از صحابه پیامبر(ص) قتل عام شدند؛ به طوری که از ‘بدریون’ کسی زنده نماند و حدود ۹۰۰ دختر باکره، توسط سربازان یزید هتک حرمت شدند و یزید به ‘مسلم بن عقبه’ دستور داده بود که پس از پیروزی بر مدینه، سه روز جان و مال و ناموس مردم بر او و سربازانش حلال است و آنان نیز هر آنچه می خواستند؛ کردند.”
پس از این مدت، مسلم بن عقبه(فرمانده لشکر شام) در جایی نشست و از نجات یافتگان به شرط این که جزئی از غنائم و بندگان یزید باشند، بیعت خواست. مردم بیعت کردند و هرکس خودداری کرد، کشته شد.
“ابن قتیبه” در گزارش خود از فاجعه حره مینویسد: “مسلم بن عقبه هنگامی که از جنگ و غارت با اهل مدینه فارغ شد در نامهای به یزید چنین نوشت: السلام علیک یا أمیرالمؤمنین… من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجیع و به غارت بردن عظیم… فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کردیم. و سه بار خانههایشان را غارت نمودیم، همانگونه که امیرالمؤمنین دستور داده بود… .”
طبق گفته مورخین مسلم بن عقبه و سپاهیانش در مدینه چنان جنایتی راه انداختند که زین پس به جای مسلم به او “مسرف”(یعنی اسراف کننده) گفتند.
نقش و رفتار حضرت سجاد(ع) در واقعه حره
طبق گزارشها، سربازان شام بعد از ورود به مدینه بسیاری از صحابه و خانوادههای مهم مدینه را به شهادت رسانده و یا آزار دادند. تنها در این میان، حضرت امام زین العابدین(ع) و خاندانش از این جنایات آسوده ماندند و اساسا هر کس در خانه آن حضرت بود به دستور مسلم در امان بود. علت این امر هم مشخص است؛ حضرت سجاد(ع) حاضر نشده بود که با قیام مردم مدینه همراهی کند.
درباره علت این اقدام حضرت زین العابدین(ع) دلایل بسیاری ذکر شده است. امام سجاد(ع) پس از بازگشت از شام به همراه اسرا بر اساس سیاستی حکیمانه و با توجه به شناخت عمیقی که از مردم شهر داشت و فرمایشی که از او نقل شده «در همه مکه و مدینه حتی بیست نفر که مرا دوست داشته باشند، وجود ندارد.»
موضعی کاملاً بیطرف اتخاذ کرد و از اتفاقات جاری مدینه کناره گرفت. دلیل این کنارهگیری این بود که امام میدانست که این قیام با شکست مواجه میشود چراکه از تدبیر و قدرت لازم برخوردار نیست و هدف مشخص و درستی هم ندارد.
با وجود این، کناره کشیدن حضرت سجاد(ع) باعث خیر و برکتی بسیار برای اهالی مدینه شد. در اوج حوادث حره، منزل امام(ع) مامن مردم بیپناه مدینه شد. طبق دستور مسلم بن عقبه کسى به خانه آن حضرت کارى نداشت، از این رو بسیارى از زنان و کودکان به خانه آن حضرت پناهنده گشتند و شماره آنان چنان چه از کتاب “ربیع الابرار” نقل شده به ۴۰۰ نفر رسید که “همگى را در آن مدت که مسلم بن عقبه در مدینه بود سرپرستى کرده خورش و خوردنى و نفقه ایشان بداد”. و گویند؛ یکى از زنانی که به منزل حضرت سجاد(ع) پناه آورد گفت: “به خدا من در کنار پدر و مادرم چنین زندگانى به خوشى و آسودگى نکرده بودم.”
از این جهت اقدام حضرت زین العابدین(ع) باعث نجات بسیاری از اهالی مدینه گردید.
پایان/*
اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.
برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.
برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.