شرح جزء ۸ قرآن| داستان اخراج آدم و حوا از بهشت
شرح جزء ۸ قرآن| داستان اخراج آدم و حوا از بهشت خداوند در سوره مبارکه اعراف به موضوع خوردن آدم و حوا از درخت ممنوعه اشاره کرده است. آدم و حوا گرچه توبه کردند اما اثر گناهشان یعنی از ترک بهشت باقی ماند. خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات […]
شرح جزء ۸ قرآن| داستان اخراج آدم و حوا از بهشت
خداوند در سوره مبارکه اعراف به موضوع خوردن آدم و حوا از درخت ممنوعه اشاره کرده است. آدم و حوا گرچه توبه کردند اما اثر گناهشان یعنی از ترک بهشت باقی ماند.
خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۸ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
«وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ فَکُلا مِنْ حَیثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ» و اى آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساکن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستید بخورید، و (لى) نزدیک این درخت نشوید که از ستمکاران (بر خویش) خواهید شد.
شرح آیه ۱۹ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
اخراج از بهشت مجازات آدم برای عمل نکردن به تکلیف الهی بود
مشابه این آیه، در سوره بقره آیه ۳۵ نیز گذشت. امام رضا علیه السلام در مورد اینکه درختى که مورد نهى قرار گرفت آیا گندم است یا انگور و یا چیز دیگرى است، مىفرماید: «چون درختان بهشتى میوههاى متنوّعى مىدهد، تمام اقوال را شامل مىشود»[۱]
خداوند اراده کرده بود که انسان به عنوان خلیفه او در روى زمین زندگى کند، «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»[۲] و براى نشان دادن این شایستگى به دیگران، حقایقى را به انسان تعلیم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اوّلین تکلیف را به او فرمان مىدهد و موضوع تعهّد و مسئولیت و اختیار شروع مىشود و پس از آن مجازات تخلّف از تکلیف و ورود به زمین و تلاش براى تکامل صورت مىگیرد و همه این مراحل بر پایه علم الهى صورت گرفت، چنانکه حضرت على علیه السلام پس از بیان این مراحل و استقرار انسان در روى زمین مىفرماید: علم خداوند در مورد او به وقوع پیوست.[۳]
آدم از کدام بهشت اخراج شد؟
در این که مراد از «جنّه» و بهشتى که آدم در آن ساکن بود، چیست؟ اقوال مختلفى بیان شده است؛ بعضى آن را همان بهشت موعود مىدانند و خلود و جاودانگى در آن را از آنِ کسانى مىدانند که به واسطه عمل و جزا داخل آن شدهاند، و در مورد غیر آن چنین نیست، چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ امّا امام صادق علیه السلام فرمود: «بهشت آدم، یکى از باغهاى دنیا بوده است»[۴] زیرا در بهشت موعود، امر و نهى و تکلیف وجود ندارد.
پیامهایی از آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
۱- ابتدا موارد مجاز و راههاى صحیح را باز کنید، سپس موارد ممنوع را گوشزد کنید. «فَکُلا … لا تَقْرَبا»
۲- نزدیک شدن به حرام و مناطق ممنوعه احکام الهى، آلودگى به گناه را به دنبال دارد. «لا تَقْرَبا… فَتَکُونا…»
۳- با بودن راه مجاز «فَکُلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ»
آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ لِیبْدِی لَهُما ما وُورِی عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَهِ إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَینِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ» پس شیطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه کرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برایشان آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) این درخت نهى نکرده مگر براى این که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانان شوید (و حیات ابدى بیابید)
شرح آیه ۲۰ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
خوردن از درخت ممنوعه برای آدم مکروه بود نه حرام
شیطان، آدم و حوا را وسوسه مىکرد که اگر از این درخت، بخورید، فرشته شده یا ابدى مىشوید و خداوند چون نمىخواهد شما به این مقام برسید، دستور داد که از آن نخورید. در اینکه چرا حضرت آدم نهى خداوند را نادیده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذیل آیه ۲۱ پاسخ داده است که نهى در اینجا عنوان کراهت دارد، نه تحریم، و مانند نهى پزشک از یک غذا براى بیمار مىباشد که اگر بیمار آن غذا را بخورد به زحمت مىافتد و آثار و عوارض مربوط به خود را دارد، نه آنکه حرام باشد.
تفاوت انسان با ملائکه و حیوانات
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا ملائکه افضل هستند یا بنىآدم؟ آن حضرت روایتى را از حضرت على علیه السلام نقل کردند. فرمود: «خداوند ملائکه را از عقل بدون شهوت و حیوانات را با شهوت بدون عقل آفرید؛ امّا انسان را با ترکیبى از عقل و شهوت آفرید، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حیوانات پستتر است». «فمَن غلب عقله شهوتَه فهو خیر من الملائکه و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم»[۵]
آدمیزاده طرفه معجونى است *** کز فرشته سرشته و از حیوان
گر کند میل این، شود به از این *** ور کند میل آن، شود پس از آن
آرى خوبىها و درجات آدمیان متفاوت و داراى مراتبى است، چنانکه در ملائک نیز چنین است، پس هر انسانى را نمىتوان گفت از همه ملائکه برتر است و یا بالعکس.[۶]
ماهیت شیطان پلید نیست با انحراف از دستورات خود را پلید ساخت
خداوند، شیطان را با ماهیتى پلید نیافریده است، بلکه او را موجودى قابل تکامل آفرید و در گذرگاه هستى هدایت کرد و این شیطان بود که خود را منحرف و پلید ساخت، و گرنه اگر ماهیت او پلید بود، اشتغال به تسبیح و تقدیس، که سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه که خداوند فرعون و ابن ملجم را آنگونه خلق نکرد، بلکه آنان نیز شایستگى رشد و اعتلاى انسانى را داشتهاند، ولى به اختیار خود منحرف شدهاند.[۷]
چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلّط کرد؟
سؤال: چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلّط کرد؟ پاسخ: رابطه شیطان با انسان و امکان تأثیر او در آدمى، بیشتر و زیادتر از تأثیر غرائز حیوانى در انسان نیست. خداوند در مقابل آن غرائز، اندیشه و تعقّل و وجدان را عطا فرموده و بهترین وسیله تعدیل و تنظیم غرائز را در اختیار آدمى قرار داده است. علاوه بر آنکه شیطان، بر انسان سلطه ندارد و اراده و اختیار را از انسان نمىگیرد، چنانکه خودش مىگوید: «ما کانَ لِی عَلَیکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِی»[۸] کار او کمک به غرائز حیوانى است و اگر بخواهد تأثیرى بگذارد، مجبور است با یکى از قواى درونى یعنى غرائز و توهّمات و وسوسهها وارد شود که در مقابل آنها دو نیروى عقل و وجدان همواره انسان را به خیرات و نیکىها دعوت مىکنند.[۹]
پیامهایی از آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
۱- شیطان، حتّى خوبان را هم رها نمىکند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» امّا هیچ سلطهاى بر مخلصین ندارد. «إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»[۱۰]
۲- نهایت کار شیطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافى است، نه اصرار. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا»
۳- نتیجه گناه کردن و خلاف، رسوایى است. «لِیبْدِی … سَوْآتِهِما»
۴- رسوایى، کشف حجاب و برهنگى، از اهداف شیطان است. «لِیبْدِی … ما وُورِی»
۵- شیطان از راه آرزوها، انسان را فریب مىدهد. «ما نَهاکُما رَبُّکُما … إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَینِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ» (آرزوى انسان، زندگى ابدى در فضایى آرام و فرشتهگونه است، لذا شیطان گفت: اگر از آن درخت بخورید، به آرزوى خود رسیده و زندگى دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهید داشت، و با استفاده از غرائز و تمایل انسان به رفاه و ابدیت، او را وسوسه کرد.)
آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
«وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ» و (شیطان براى آن که وسوسهاش تأثیر کند،) براى آن دو سوگند یاد کرد که به راستى من از خیرخواهان شمایم.
شرح آیه ۲۱ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
حضرت آدم و همسرش در آغاز به ابلیس اعتمادى نداشتند و شیطان براى جلب اعتماد آنها سوگند یاد کرد و بر آن نیز تأکید نمود. («قاسمهما» از باب مفاعله، شاید رمز تأکید باشد)
شیطان سوگند دروغ خورد و آدم و حوا را فریب داد
امام رضا علیه السلام فرمود: «آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنیده بودند و به همین دلیل به او اعتماد کردند و از آن درخت خوردند. البتّه این عمل قبل از نبوّت حضرت آدم بود و نهى تحریمى و گناه کبیرهاى که مستحقّ آتش باشد نبوده است»[۱۱] بنابراین اوّلین سوگند دروغ، از شیطان بوده است. قرآن مىفرماید: «منافقان نیز اهل سوگند دروغاند».[۱۲] و کسى که پى درپى سوگند مىخورد، نمىتواند لایق رهبرى جامعه باشد. «لا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ»[۱۳] و از هر فرومایه که بسیار سوگند یاد مىکند، پیروى نکن.
پیامهایی از آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
۱- سوگند دروغ، کارى شیطانى است. «قاسَمَهُما»
۲- به هر سوگندى نباید اطمینان کرد. «قاسَمَهُما»
۳- دشمن، از اعتقادات و باورهاى ما به نفع خود سود مىبرد. «قاسَمَهُما»
۴- گاهى دشمن با ظاهرى دلسوزانه و ادّعاى خیرخواهى، در اعتقادات ما نفوذ مىکند و ضربه مىزند. «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ» برادران یوسف نیز براى از بین بردن یوسف و جدا کردن او از پدرشان به ظاهرسازى پرداخته و به او گفتند: «إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ»[۱۴] قطعاً ما خیرخواه او هستیم؟!
آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
«فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ» پس شیطان آن دو را با فریب و حیله به سقوط (و پرتگاه گناه) کشاند، پس چون از آن درخت (نهى شده) چشیدند، زشتى برهنگىشان براى آنان آشکار شد و به (پوشاندن خویش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختند و خداوند ندایشان داد: آیا شما را از آن درخت نهى نکردم و به شما نگفتم که شیطان براى شما دشمنى آشکار است؟!
شرح آیه ۲۲ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
آدم و حوا با خوردن از درخت ممنوعه از قرب خدا دور شدند
«دلى» از «تدلیه»، به معناى نزدیک کردن است و اشاره به دلو و طناب براى وصول و رسیدن به هدفى است. گویا ابلیس با طناب غرور، آنها را به چاه فریب انداخت. «یخْصِفانِ» از «خصف»، به معناى جمع کردن، دوختن و وصله کردن است. خطاب خداوند با کلمه «ندا» آمده است، «ناداهُما»، ندا براى خطاب دور است، گویا آدم و همسرش با خوردن از درخت نهى شده، از قرب خدا دور شدند. عدّهاى از مفسّران مانند سید مرتضى، طبرسى و ابوالفتوح رازى مىگویند: اخراج حضرت آدم از بهشت و آمدن به زمین، از باب مصلحت بود نه از جهت عقوبت و جزا.[۱۵]
پیامهایی از آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
۱- زن و مرد، هر دو در تیررس وسوسه شیطانند. «فَدَلَّاهُما»
۲- حربه شیطان، فریب و غرور است. «بِغُرُورٍ»
۳- تمایل به وسوسههاى شیطان، همچون دستیابى به طنابى سست و کوتاه و سقوط در چاه گناه است. «فَدَلَّاهُما»
۴- توجّه نکردن به فرمانها و ارشادات الهى مهم است، چه کم باشد چه زیاد. «فَلَمَّا ذاقَا» در ارتکاب گناه، کوچک و بزرگ مطرح نیست، مهم گستاخى انسان است. لذا گاهى گناه اندک نیز باعث رسوایى و سقوط انسان مىشود.
۵- برهنگى، نوعى کیفر الهى است، (نه نشانه کمال و تمدّن). «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما …»
۶- گاهى سقوط گام به گام است؛ ابتدا ایجاد فکر انحرافى، «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ» سپس انجام منهیات و خوردن چیزهاى ممنوع، «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ» و آنگاه سقوط و برهنگى. «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
۷- زشتى برهنگى و کرامت پوشش، جزو فطرت انسان است. «وَ طَفِقا یخْصِفانِ»
۸- پوشش ارزش است، گرچه با سادهترین وسیله باشد. «وَرَقِ الْجَنَّهِ»
۹- احکام و اوامر و نواهى و هشدارهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربیت انسان است. «ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما»
۱۰- حضرت آدم و حوّا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه، از جایگاه عالى خود دور شدند. «تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ» و نفرمود: «هذِهِ الشَّجَرَهَ»
۱۱- خداوند بدون اتمام حجّت، کسى را توبیخ نمىکند. «أَ لَمْ أَنْهَکُما … أَقُلْ لَکُما»
۱۲- در مسیر راه خدا، لازم است دشمنان را بشناسیم. «عَدُوٌّ مُبِینٌ»
۱۳- با آنکه دشمنى شیطان آشکار است؛ امّا انسان از خطر و دشمنى او غافل مىشود. «عَدُوٌّ مُبِینٌ»
آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» (آدم و حوّا) گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشایى و رحم نکنى، قطعاً از زیانکاران خواهیم بود.
شرح آیه ۲۳ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
شیطان و آدم هر دو نافرمانى کردند اما فقط آدم پشیمان شد
شیطان و آدم هر دو نافرمانى کردند؛ امّا شیطان نسبت به نافرمانى خود (ترک سجده)، به عدل و حکمت الهى اعتراض و استکبار کرد و برترى نژاد خود را مطرح ساخت و پشیمان هم نشد؛ امّا حضرت آدم و حوّا، به کار خلاف خود اعتراف کردند و از خداوند تقاضاى بخشایش کردند.[۱۶]
پیامهایی از آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
۱- در برابر ستمهایى که به خود روا مىداریم باید از خداوند استمداد جوییم و آنها را جبران کنیم. «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا…
۲- آدم و حوّا، هم در تخلّف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهى. «ذاقَا، قالا رَبَّنا»
۳- هرگونه خلافى، ظلم به خویشتن است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تکامل و سعادت واقعى خود است. «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
۴- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
۵- نخستین خواسته بشر از خدا، تقاضاى عفو و رحمت بود. «وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا»
۶- مهمترین مسأله براى گناهکار، مغفرت الهى است، سپس درخواستهاى دیگر. «إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا»
۷- عنایت و لطف و مهربانى خدا، جلوى خسارت ابدى را مىگیرد. «إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا … لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»
آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
«قالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِینٍ» (خداوند) فرمود: فرود آیید، بعضى از شما دشمن بعضی دیگرید و تا مدّتى (معین) براى شما در زمین جایگاه و وسیله بهرهگیرى خواهد بود. ۲۴
«قالَ فِیها تَحْیوْنَ وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ» (او) فرمود: در این زمین زندگى مىکنید و در آن مىمیرید و از آن (براى محاسبه روز قیامت،) بیرون آورده مىشوید.
شرح آیات ۲۴ و ۲۵ سوره اعراف توسط حجتالاسلام قرائتی
خداوند توبه آدم و حوّا را پذیرفت اما اثرش یعنی ترک بهشت باقی ماند
مخاطبان جمله «اهْبِطُوا»، یا آدم و حوّا و ابلیس هستند و یا آدم و حوّا و ذریه آنها. البتّه در یک جا ابلیس به تنهایى مورد خطاب قرار گرفته است، «فَاهْبِطْ مِنْها»[۱۷] و در جاى دیگر آدم و حوّا، «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً»[۱۸] که اگر جایگاه هبوط آنها یکى باشد، ممکن است «اهْبِطُوا» جمع بین آنها باشد. مراد از «هبوط»، آمدن به زمین است، زیرا به دنبال آن مىفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ» گرچه خداوند توبه آدم و حوّا را پذیرفت، «فَتابَ عَلَیهِ»[۱۹] ولى اثر وضعى گناه باقى است. اثر وضعى آن ترک اولى و نافرمانى آدم و حوّا، خروج از آن جایگاه بهشتى و هبوط به زمین بود. «اهْبِطُوا»
پیامهایی از آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
۱- از آثار وضعى خلاف و گناه نمىتوان گریخت. «قالَ اهْبِطُوا»
۲- گاهى عملکرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مىگذارد. «قالَ اهْبِطُوا»
۳- بهشت آدم و حوّا، مکانى غیر از زمین وبالاتر و برتر از آن بود. «اهْبِطُوا»
۴- دنیا جایگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسانها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگیر مىشوند. «بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»
۵- زندگى دنیوى و بهرهورى از آن ابدى نیست. «إِلى حِینٍ»
۶- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «مِنْها تُخْرَجُونَ» آدم از این ناراحت و غمگین بود که پنداشت دیگر به بهشت و زندگى جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: «پس از زندگى دنیا مىتواند به بهشت جاوید برسد».
۷- مدّت و نهایت زندگى دنیوى براى بشر معلوم نیست. («حِینٍ» نکره آمده است)
پینوشت
[۱] . عیونالاخبار، ج۱، ص۳۰۶
[۲] . بقره، ۳۰
[۳] . نهجالبلاغه، خطبه ۹۱
[۴] . تفسیر اثنىعشرى
[۵] . وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۹
[۶] . تفسیر اطیبالبیان، ج۱، ص۵۱۲
[۷] . شرح مثنوى، علّامه جعفرى، ج ۵، ص ۲۰۷
[۸] . ابراهیم، ۲۲
[۹] . شرح مثنوى، ج ۵، ص ۲۰۷
[۱۰] . حجر، ۴۰
[۱۱] . عیونالاخبار، ج۱، ص۱۹۶
[۱۲] . توبه، ۵۶، ۶۲، ۷۴ و ۱۰۷
[۱۳] . قلم، ۱۰
[۱۴] . یوسف، ۱۱
[۱۵] . تفسیر اثنى عشرى
[۱۶] . تفسیر نمونه
[۱۷]. اعراف، ۱۳
[۱۸] . طه، ۱۲۳
[۱۹] . بقره، ۳۷
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰