این مرد در حسینیه عروسی گرفت/ بیتالزهرا امروز با متولیاش وداع کرد
این مرد در حسینیه عروسی گرفت/ بیتالزهرا امروز با متولیاش وداع کرد حسینیه را نه فضایی فقط برای عزاداری بلکه جایی برای زندگی با تمام اتفاقهای شیرینش میدانست و میگفت:«یکی از برکات آشپزخانه بیتالزهرا(س)، تأمین شام عروسی زوجهای کمبضاعتی است که وسعشان نمیرسد برای مراسم ازدواجشان تالار بگیرند. دلمان میخواهد این زوجها با نمک حضرت […]
این مرد در حسینیه عروسی گرفت/ بیتالزهرا امروز با متولیاش وداع کرد
حسینیه را نه فضایی فقط برای عزاداری بلکه جایی برای زندگی با تمام اتفاقهای شیرینش میدانست و میگفت:«یکی از برکات آشپزخانه بیتالزهرا(س)، تأمین شام عروسی زوجهای کمبضاعتی است که وسعشان نمیرسد برای مراسم ازدواجشان تالار بگیرند. دلمان میخواهد این زوجها با نمک حضرت زهرا(س) زندگی مشترکشان را شروع کنند.»
گروه فرهنگ خبرگزاری فارس ـ مریم شریفی: از وقتی خودش را شناخت، سر کلاس محبت و نوکری اهل بیت (ع) نشستهبود. از استاد اولش یاد گرفت در این وادی قبل از هر چیز، باید خدمت به عاشقان و خادمان این دستگاه را مشق کند؛ همانها که بیادعا میآیند و بی سر و صدا میروند. اینطور بود که روحش در خدمت بیمنت به دلسوختگان گمنام هر روز جلای بیشتری گرفت و برای ماموریتی بزرگ آماده شد. پایهگذاری حسینیه بیتالزهرا (س) در خانه موقوفه مرحوم حجتالاسلام شیروانی، همان رسالتی بود که حاج «امیر آشتیانی» از نوجوانی برای انجامش پرورش پیدا کرده بود و او با اداره متفاوت این حسینیه اسرارآمیز در یک دهه گذشته و جذب اقشار مختلف مردم با فعالیتهای متنوع فرهنگی، از این آزمون سربلند بیرون آمد.
محال بود قدم به بیتالزهرا (س) بگذاری و او تو را نمکگیر مرام نوکریاش نکند و از حضور در آن فضا برایت خاطره نسازد. هشتم ماه مبارک رمضان امسال، برای این نوکر مشتی اهل بیت (ع)، ایستگاه آخر عاشقی بود و با رفتنش، چراغ دیگری در محفل نوکران باصفای قدیمی خاموش شد. برای آشنایی بیشتر با این خادم سفرکرده، با ما در بازخوانی خاطراتش همراه شوید.
ماجرا از نوجوانی برای حاج امیر آشتیانی شروع شد؛ از همان روزهایی که بیشتر از هر کاری، میدید، یاد میگرفت و به خاطر میسپرد. یکی از دیدنیهای جذاب برای او، عکس خاصی بود که برای پدرش یک یادگاری عزیز محسوب میشد. سالها بعد که این عکس زینتبخش یکی از دیوارهای حسینیه بیتالزهرا (س) شد، حاج آقا هر وقت نگاهش به آن میافتاد، میگفت: «این یکی از عکسهای نادر هیاتهای مذهبی تهران قدیم و مربوط به «جمعیت حسینی» در سال ۱۳۳۶ است. پدرم، حاج «یدالله آشتیانی» هم یکی از بنیانگذاران آن هیأت بود که به دستور آیتالله مرعشی نجفی پایهگذاری شد. مرحوم پدرم، مرحوم حاج مهدی ارضی (پدر حاج منصور ارضی) و آقا سیدمهدی قوام در این عکس دیده میشوند. البته پدرم در کنار فعالیتهای مذهبی، فعالیت سیاسی ضد حکومت پهلوی هم داشت. با شهید نواب صفوی و خلیل طهماسبی حشر و نشر و دوستی نزدیک داشت و در مجالس آیتالله کاشانی در پامنار هم مشارکت فعال داشت.»
مرحوم حاج «یدالله آشتیانی»، پدر مرحوم حاج «امیر آشتیانی» و بانی ساخت حسینیه بیت الزهرا(س)
بابا جان! از دعای خستگان غافل نشو…
در این میان اما ماجرای رفاقت حاج یدالله و حجتالاسلام «ابوالفضل شیروانی»، چیز دیگری بود. احترام و ارادت پدر به روحانی محله امیریه و اهتمامش برای خدمت به او، نمیتوانست بیدلیل باشد و یک روز بالاخره این راز را با امیر در میان گذاشت؛ رازی که مسیر زندگی آن پسر نوجوان را تعیین کرد: «مرحوم پدرم، مرحوم حجتالاسلام شیروانی را که ۵۰، ۶۰ سال با او رفاقت کردهبود، جور خاصی به من معرفی کرد. پدرم مدام میگفت: «حاج آقا شیروانی از کسانی است که زلفشان با اهل بیت (ع) گره خورده…»
مرحوم حاج «امیر آشتیانی»، متولی فقید حسینیه بیت الزهرا(س)
خاطرات نوجوانیام پر است از تذکرات پدر درباره ایشان. مرحوم شیروانی اهل و عیال نداشت و بهتنهایی در خانهای در محله امیریه زندگی میکرد. خانواده ما ارادت خاصی به ایشان داشت و این موضوع در ماه مبارک رمضان نمود بیشتری پیدا میکرد. ۳۰ شب ماه مبارک، یا پدرم در خدمت آقای شیروانی بود یا من. پدرم میگفت: «حاج آقا شیروانی، لباس پیغمبر (ص) به تن دارد. از منبر که میآید، خسته است. کسی را هم ندارد که به او خدمت کند. به احترام این لباس و کسوت، تو باید تا جایی که میتوانی، از ایشان پذیرایی کنی.» یک شعری را هم مرحوم پدرم همیشه زیر لب زمزمه میکرد: «از درون خستگان اندیشه کن/ وز دعای مردم پرهیزگار»… خلاصه به توصیه پدر، من زیاد به خانه مرحوم شیروانی میرفتم. خوب یادم است وقتی میخواستم از خدمتشان مرخص شوم، عرض میکردم: حاج آقا ما را دعا کنید. ایشان در جواب، غیرمستقیم حرف اصلی را به من منتقل میکرد و میگفت: «من ۶۰ سال در این خانه، نماز شب و نماز صبح را بدون زیارت عاشورا نخواندم…»
مرحوم حجت الاسلام «ابوالفضل شیروانی»
امیر آقا! فردا را ببین
«پدرم همیشه به من تلنگر میزد و میگفت: «امیر آقا! نگاه نکن این آقای شیروانی امروز یک طلبه ساده ژندهپوش است. خانه او، خلوتگاه او، از محلهای مرتبط با دستگاه امام حسین (ع) است. جایگاه این خانه بعدها معلوم میشود. پس حواست باشد! احترام ایشان بر شما واجب است.» این نکته را بعدها مرحوم حجتالاسلام «سید مهدی طباطبایی» هم به من یادآوری کردند و گفتند: «من میروم، پدرت میرود، شما میروی. اما این خانه، تا زمانی که نام اهل بیت (ع) و نام امام حسین (ع) در این دنیا هست، برقرار میماند.» حالا که فکر میکنم، میبینم جاودانگی این خانه، تفسیر و برکت همان مداومت و انس مرحوم شیروانی به خواندن زیارت عاشورا بوده.»
مادر! فاطمیه چیه؟
حکایت عشق مرد عارف و خستهدل هممحلهای به بیبی دو عالم (س) اما حکایت دیگری بود؛ حکایتی که فصل جدید و ویژهای به کتاب زندگی امیر آشتیانی اضافه کرد: «۴۰ سال قبل مثل حالا برگزاری مراسم ایام فاطمیه، چندان باب نبود و به ندرت مجالسی در این ایام برپا میشد. اما در همان روزها، خانه آقای شیروانی را در تهران به نام روضهخوانی فاطمیه میشناختند. یادم میآید در عالم کودکی و نوجوانی یکبار از مادرم پرسیدم: ایام فاطمیه یعنی چه؟ و ایشان برایم توضیح داد که به ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، فاطمیه میگویند و آقایان علما به همین مناسبت برای اقامه عزا ۱۰ روز در خانه آقای شیروانی دور هم جمع میشوند… نمیدانید چه بزرگانی برای برپایی مراسم فاطمیه به این خانه رفت و آمد داشتند؛ از حاج اکبر ناظم، شیخ رجبعلی خیاط و آقا سیدمهدی قوام تا آیتالله فلسفی، آیتالله مهدویکنی، آیتالله مصطفی مسجدجامعی، برادران شاهآبادی، آیتالله مجتهدی تهرانی، حجتالاسلام سیدابوالقاسم شجاعی، حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی و…»
خانهای که صاحب دارد، به وکیل و وصی نیاز ندارد
بالاخره موعد امتحان برای حاج امیر رسید؛ روزی که باید درس تمام این سالها را پس میداد. آزمونی که سر راهش قرار گرفته بود، تردید و ترس به جان هرکسی میانداخت، اما مثل همیشه، یک نفر دلش را به سرچشمه وصل و از هر نگرانی رها کرد: «همه میدانستند آقای شیروانی وصیت کرده خانهاش ـ یعنی تمام داراییاش ـ بعد از مرگش به محل دائمی برگزاری روضه خانم فاطمه زهرا (س) تبدیل شود. اما سال ۱۳۸۷ که حاج آقا از دنیا رفت، همه میپرسیدند: سرنوشت این خانه چه میشود؟ حالا که مرحوم حاج آقا شیروانی نه همسری دارد و نه فرزندی، کسی نیست به وضعیت خانهاش رسیدگی و به وصیت او عمل کند. پدرم خیال همه را راحت کرد و گفت: نیازی نیست کسی نگران سرنوشت این خانه باشد. این خانه، صاحبی دارد که مرده را زنده میکند. اینجا خانه خانم حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) است.»
و حاج امیر وقتی به همراه پدرش پاشنه همت را ورکشید برای عمل به وصیت مرحوم شیروانی، به چشم دید که کارهای این خانه از جایی دیگر مدیریت میشود: «مرحوم عمویم میگفت: «این خانه، استثنایی و اسرارآمیز است.» راست میگفت. وقتی تصمیم گرفتیم خانه مرحوم شیروانی را با کاربری حسینیه بازسازی کنیم، انسانهای استثنایی در تمام زمینهها سر راهمان قرار گرفتند از جمله حاج «علی قنداقساز»، چهره شاخص حوزه مرمت آثار تاریخی و «استاد علی نجفی»، هنرمند گچبری و کاشیکاری حرمهای مقدس سیدالشهدا (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و امام رضا (ع). با کمکهای خالصانه آنها، این خانه با معماری اصیل ایرانی اسلامی، تبدیل به حسینیه شد.»
خیال میکنی نوکر را فراموش میکنند؟
برای امیر آشتیانی معلوم شد شاهکلید تمام قفلها، یک چیز است. همانی که مرحوم شیروانی همه عمر به دنبالش بود؛ عشق به اهل بیت (ع): «از روزی که شروع به ساخت حسینیه کردیم، شاید حدود ۲۰۰، ۳۰۰ روضه حضرت زهرا (س) در اینجا خوانده شد، آن هم فیالمجلس و بدون هماهنگی قبلی. هر روز میدیدیم یکی از رفقای قدیمی مرحوم شیروانی از سر علاقه و شاید کنجکاوی آمده ببیند خانه رفیق بیوارثش چه سرنوشتی پیدا کرده. وقتی میدیدند همانطور که آن مرحوم دوست داشت، در خانه ایشان حسینیهای در حال ساخت است، منقلب میشدند. آنها که اغلب واعظ و مداح بودند، همانجا روی خاکها، گوشهای پیدا کرده و مینشستند و به یاد آقای شیروانی روضه میخواندند. عجیب اینکه بر حسب اتفاق، همه آنها روضه حضرت زهرا (س) را میخواندند…
فقط هم این نبود. هر وقت خودمان هم از اینکه کارهای حسینیه راحت و بیدغدغه جور میشود، تعجب میکردیم، پدرم با یک تلنگر یادمان میآورد، همهچیز در این دستگاه حساب و کتاب دارد. میگفت: «یادتان میآید آقای شیروانی میگفت ۶۰ سال نماز شب و نماز صبحش را در این خانه با زیارت عاشورا خواند؟ این گرهگشاییهایی که میبینید، از برکت همان زیارت عاشوراهاست.»
هممحلهایهای عزیز! بیتالزهرا (س) را خانه خود بدانید
روزی که گذرمان به حسینیه جمع و جور اما باصفای بیتالزهرا (س) افتاد، معمای متفاوت بودنش برایمان حل شد. شاید تصور کنید رفت و آمد چهرههای شناخته شده حوزه وعظ و منبر و مداحی و حضور هیأتهای قدیمی و باسابقه و حتی شرکت چهرههای مشهور ورزشی، هنری و سیاسی در مجالس فاطمیه و محرم، دلیل این تفاوت است. یا شاید وفاداری حاج امیر آشتیانی به شیوه قدیمی مجالس عزاداری و برگزاری مراسم مجالس دهه فاطمیه، دهه اول محرم و سه شب احیا در ماه مبارک رمضان به همان سبک سنتی را عامل این محبوبیت بدانید.
سرّ ماجرا اما آن اتفاقاتی است که کمتر در جایی مثل حسینیه رقم میخورد. و تمام این اتفاقات خاص، از فکر باز و نگاه روشن حاج امیر آشتیانی نشأت میگرفت که حسینیه را نه جایی فقط برای عزاداری، بلکه جایی برای زندگی با تمام اتفاقهای خوب و شیرینش میدانست و میگفت: «سعی کردیم حسینیه را در مسیری قرار دهیم که تصور نشود به شخص بنده یا گروه خاصی تعلق دارد. یعنی در برنامهریزی برای حسینیه طوری ریلگذاری کردهایم که بهصورت خودکار کارهای عامالمنفعه در آن انجام شود.»
اینطور است که از کلاسهای مهارت زندگی، احکام، تجوید و تفسیر قرآن برای بانوان محله و کلاس نقاشی و زبان و … برای بچهها تا بساط اردوهای زیارتی و تفریحی برای خانوادههای محله در بیتالزهرا (س) برپاست.
البته سهم دانشآموزان و دانشجویان و علاقهمندان مطالعه هم در این خانه دوستداشتنی، محفوظ است و کتابخانهای با بیش از ۷ هزار جلد کتاب برایشان آماده شده. حاج امیر حتی به فکر هیأتهای کوچک محله هم بود و وقتی میدید فضایی برای فعالیتهایشان ندارند، شبستان بیتالزهرا (س) را در اختیارشان قرار میداد تا مراسم هیأتشان را در آن برگزار کنند. از شبهای ماه مبارک رمضان هم غافل نشویم که آشپزخانه و شبستان حسینیه در اختیار اهالی محله است که اگر فضای کوچک خانههایشان امکان برگزاری مهمانی افطاری را از آنها گرفته، سفره افطارشان را در فضای حسینیه پهن کنند.
مگر حسینیه فقط برای عزاداری است؟
مشابه این برنامهها را شاید در فضاهای مذهبی دیگر هم دیده باشید، اما برپایی مجالس عروسی در حسینیه، ابتکاری است که شاید فقط کسی مثل حاج امیر جسارت اجرای آن را داشت. صحبت مجالس عروسی که به میان میآمد، لبخند بر لب میگفت: «حسینیه بیتالزهرا (س) یک آشپزخانه مدرن دارد که یکی از برکاتش، تأمین شام عروسی زوجهای خاص است؛ عروس و دامادهای کمبضاعتی که وسعشان نمیرسد برای مراسم ازدواجشان ولیمه بدهند یا تالار بگیرند. البته پختوپز غذای عروسی، فقط یکی از حمایتهای ما از زوجهایی با این شرایط است. اگر دوست داشته باشند، در همین شبستان حسینیه و با حفظ شئونات، برایشان مراسم عروسی هم میگیریم. شاید برایتان عجیب باشد اما تا امروز ۱۲ مجلس عروسی در حسینیه بیتالزهرا (س) برگزار کردهایم. اصل ماجرا این است که دلمان میخواهد این زوجها با نمک حضرت زهرا (س) زندگی مشترکشان را شروع کنند.»
از ۳۵۰ فرزند بیتالزهرا (س) چه خبر؟
روایت خدمات حاج امیر آشتیانی در بیتالزهرا (س) بدون گفتن از بچههای بهشتی که دعایشان مایه برکت این حسینیه است، یک روایت ناقص است. از حمایت بیتالزهراییهای دریادل از چند مرکز بهزیستی و یک شیرخوارگاه در تهران و یک مرکز خیریه در آشتیان با ۳۵۰ بچه معلول ذهنی برایتان میگویم. حاج آقا هیچوقت این بچههای عزیز را فراموش نمیکرد و معتقد بود حسینیه بیتالزهرا (س) به آنها هم تعلق دارد. میگفت: «در چند نوبت در سال و بهمناسبت اعیاد، این بچهها و مربیانشان مهمان ما هستند. در شبستان حسینیه برایشان گروه ارکستر میآوریم و یک روز شاد و بهیادماندنی برایشان میسازیم. جالب است بدانید چند سال قبل، دکتر «محمد اصفهانی» قبول زحمت کرد، برای شادی دل این بچهها با گروهش به حسینیه آمد و بیادعا یکی از بهترین اجراهایش را اینجا و برای این بچهها انجام داد و دلشان را شاد کرد.»
ورودی حسینیه بیت الزهرا(س)
خدا این خانه و خادمانش را دوست دارد
اما راست گفتهاند که: «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران.» برای شنیدن از آنچه حاج امیر آشتیانی و پدرش برای برپایی حسینیه بیتالزهرا (س) انجام دادند، پای صحبت دکتر «علیرضا عدالتی فرد»، استاد حوزه و دانشگاه مینشینیم. او که سالهاست در همسایگی حسینیه بیت الزهرا (س) سکونت و در مجالس این خانه حضور داشته، با اشاره به آیه ۳۶ سوره مبارکه نور میگوید: «خداوند به هر خانهای اجازه نمیدهد نامش در آن برده شود مگر خانههایی که قابلیت این شرافت را داشتهباشند. شرافت هر مکانی هم منسوب به کسی است که در آن زیسته یا مدفون شدهاست. کسانی که گذشته خانه مرحوم شیروانی را دیدهاند، میدانند که ویرانهای بود. حال باید دید او بین خود و خدایش چه کرده، چه نماز شبها خوانده و چه توسلاتی به اهل بیت (ع) داشته که حاصلش شکوه و عظمت امروز این حسینیه است.»
کاشیهای صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس(ع) در حسینیه بیت الزهرا(س)
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به خدمات خانواده آشتیانی میافزاید: «موفقیت هر جامعه در گرو داشتن قانون خوب و ضامن اجرایی خوب است. درباره حرکتهای اجتماعی و معنوی هم همین قاعده حاکم است. درخصوص خانه مرحوم شیروانی، نیت و خواست او این بود که خانهاش در خدمت مجالس اهل بیت (س) به ویژه مجلس روضه خانم حضرت زهرا (س) باشد. اما مرحوم شیروانی که کسی را نداشت. وقتی حاج یدالله آشتیانی و پسرش پای کار این خانه آمدند و اموالشان را در این راه خرج کردند، آرزوی صاحبخانه برآورده شد. پس نقش آنها بسیار مهم است. از مرحوم حاج یدالله، پدر حاج امیر آشتیانی، یک دنیا حرف میشود زد. آن مرد خالص و خیّری که هرکس در محله گرفتاری داشت، به در خانه او میرفت و او هم بیمعطلی کارش را راه میانداخت. اما باید بگویم حسینیه بیتالزهرا (س) واقعاً مدیون حاج امیر آشتیانی و استقامت او در این راه است. در تمام این سالها، زحمات این تشکیلات و هزینههای سنگین این حسینیه بر عهده ایشان بود.»
حجتالاسلام عدالتیفرد در پایان میگوید: «خیلی از بزرگان جز درِ این حسینیه جایی نمیروند؛ چون میدانند اساس و بنیان این خانه برای خداست. اینجا از آن خانههایی است که خدا دوستش دارد. آنهایی را که برای این خانه زحمت میکشند را هم دوست دارد.»
حالا که شما این گزارش را به پایان میبرید، قصه زندگی حاج امیر آشتیانی هم به پایان رسیده و همین لحظات (صبح پنجشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰) او در بستر خاک قطعه ۲۲۲ بهشت زهرا، آرام گرفته است. روحش شاد!
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰