۱۴:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۸

دریای غیرت+ صوت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، شعر زیبای دریای غیرت از مهدی عزیزی را با هم گوش می کنیم.       دریای غیرت از سر کلاه بردار در احترام ایران اینجا که خاک پاکش شد حسرت حقیران دریاست با تو آرام با اینکه عوعویی هست سگ ...

دریای غیرت+ صوت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، شعر زیبای دریای غیرت از مهدی عزیزی را با هم گوش می کنیم.

 

 

 

دریای غیرت

از سر کلاه بردار در احترام ایران
اینجا که خاک پاکش شد حسرت حقیران

دریاست با تو آرام با اینکه عوعویی هست
سگ های هرزه همدست با زوزه اجیران

با عزم و با اراده با برق تیغ بُرّان
پلکی به هم بنه تا حیفا و رمله ویران

جز زحمتی نیاورد اعمال خر مگس ها
با فرش سرخ منفور آذین نیاید ایوان

اینجا حقیر نادان در حال حق فروشیست
از حنجری بریده رنگین نموده پالان

با خشت و خاکمان هست خون دلیر ممزوج
آن را که پَس کشد پا از این مسیر خسران

ما در هوای وصلِ باران رحمت هستیم
عهدی گرفتی از ما دیگر مرا بمیران

تا با ولایت هستیم جا پای او گذاریم
امر ولی است واجب این است راس ایمان

دور تسلسل است این تقویم بی قوامی
این باره را نباشد تسلیم ترس و حرمان

ما ملت حسینیم در انتظار و بیدار
امر علی مطاع است هستیم تحت فرمان

بی خانمان و کاخیم در کوخ خود مصمَّم
در این حریم مانیم با مشت و چنگ و دندان

بزدل همان که با این اوضاع بی قرار است
دربند، موش ترسوست بشکسته عهد وپیمان

ما یک نم از زلال دریای غیرت هستیم
گرد و غبار بندِ پوتین مرد میدان

از پوز سگ نگیرد دریا به خود نجاست
در بین موج طوفان عاقل نشاید اسکان

آن راست عاقبت خیر در این مسیر مانَد
تا کی به وهم دشمن ، آلوده است دامان

این غُصه هم سراید دوران جهل و تردید
اطراف قصه گردد معلوم، سهل و آسان

شد لانه موش نایاب بر خائنان مزدور
جفتک زدن تمام است این خواب رو به پایان

این انقلاب جزئی از انقلاب مهدیست
حمد و سپاس این راه رخشنده هست و تابان

در کهکشان ما هست خورشید بی شماره
قاسم، حسین، احمد، عباس های دوران

بر کوچه های این خاک نام شهید گل کرد
گل های بیشماری از گلشن جماران

آه آرمان ما گفت در غربتی جگر سوز
ایمان به راه ارباب از چه کنیم پنهان

ما تشنگان شهد شیرین غیرت هستیم
وصلش شود نصیبم در کوچه یا خیابان

اولاد، مال و زن در هر فتنه خانمان سوز
شمخانی تا دبیر است خائن شود فراوان

وقتی ملاک حال است این بودنت ملال است
با ماست فروشی تا کِی پُر می‌نمائی همیان

زلفی سیاه دارد شب های هجر مفلوک
یارب مخواه ما را غمگین و خسته، حیران

مهدی عزیزی

 

 اندیشه معاصر را در روبیکا دنبال کنید.

برای عضویت در کانال بله اندیشه معاصر کلیک کنید.

برای عضویت در کانال تلگرامی اندیشه معاصر کلیک کنید.

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار