۲۳:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۰۹

احکام تقلید| در چه احکامی باید تقلید کرد؟/ مرجع تقلید باید چه شرایطی داشته باشد؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، احکام تقلید یکی از مواردی است که این روزها لازم است همه ما بدانیم. اینکه چه هنگام باید تقلید کنیم و از چه کسی می شود تقلید کرد؟ با ما همراه باشید با جزئیات کامل از اجکام تقلید. مسأله ۱- عقیده مسلم...

احکام تقلید| در چه احکامی باید تقلید کرد؟/ مرجع تقلید باید چه شرایطی داشته باشد؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، احکام تقلید یکی از مواردی است که این روزها لازم است همه ما بدانیم. اینکه چه هنگام باید تقلید کنیم و از چه کسی می شود تقلید کرد؟ با ما همراه باشید با جزئیات کامل از اجکام تقلید.

مسأله ۱- عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد۱، ولی در احکام غیرضروری دین۲ باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی۳ به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحبّ می دانند، آن را به جا آورد؛ پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است۴ از مجتهد تقلید نمایند۵.

۱– گلپایگانی، صافی: عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمانان بودن او کافی است…

خوئی، تبریزی: شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سوال از دلیل، گفته کسی را قبول کند…

سیستانی: شخص مسلمان باید عقیده اش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفتۀ کسی را که علم به آنها دارد به صرف اینکه او گفته است قبول کند، ولی چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام یقین داشته باشد و آنها را اظهار نماید هر چند از روی بصیرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احکام اسلام و ایمان بر او جاری می شود…

نوری: مسلمان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر ودرک او بر پایه دلیل و برهان استوار باشد…

۲- گلپایگانی، صافی: و در احکام دین…

خوئی، سیستانی: در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات…

تبریزی:  در احکام دین در غیر ضروریات…

اراکی: مسٔله ۱- مکلف در احکام غیر ضروری دین…

۳- خوئی: بدون سوال از دلیل…

۴- تبریزی: لازم است… آقا

۵- نوری: به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد.

* * * * *

فاضل: مساله ۱- در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلغین؛ هر چند نتواند استدلال کند.

فاضل: مساله ۱- در احکام غیر ضروری دین یا باید مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نماید و یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید و یا در صورتی که آشنا به کیفیّت احتیاط است، عمل به احتیاط کند بطوری که یقین کند تکلیف خویش را انجام داده است . مثلاً اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه ای دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحبّ می دانند انجام دهد و همچنین واجب است در کیفیّت احتیاط نیز احتیاط کند، یعنی چنانچه احتیاط از چند طریق ممکن باشد باید طریقی را اختیار نماید که مطابق با احتیاط باشد.

بهجت: دین اسلام براساس اعتقادات صحیح و حق و همچنین اعمال و دستوراتی در زمینه های گوناگون بنا شده است. در اعتقادات تقلید جایز نیست همچنین در اعمال و دستورات غیر اعتقادی که ضروری دین باشد، تقلید در آن لازم نیست ولی در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد، یعنی بتواند از روی دلایل شرعی وظیفۀ خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریۀ خود عمل کند و در غیر این صورت عقل برای او دو راه معیّن خواهد کرد:

الف-«تقلید» یعنی طبق فتاوی و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند.

ب-« احتیاط» یعنی براساس نظریۀ تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفۀ خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام می داند، آن کار را ترک کند و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح می داند، آن را بجا آورد.

وحید: مساله ۱- اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد ، و تقلید ـ یعنى پیروى از غیر بدون حصول علم ـ در اصول دین باطل است ، ولى در غیر اصول دین از احکامى که قطعى و ضرورى نیست و همچنین موضوعاتى که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روى مدارک آنها به دست آورد ، و یا به دستور مجتهدى که شرایط آن خواهد آمد رفتار نماید ، و یا احتیاط کند ، یعنى به گونه اى عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده ، مثلا اگر عدّه اى از مجتهدین عملى را حرام مى دانند و عدّه دیگر مى گویند حرام نیست ، آن عمل را ترک کند ، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى جایز مى دانند به جا آورد ، پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند..

مکارم: مساله ۱- هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین تقلید نماید بلکه باید آنها را از روی دلیل- به فرا خور حال خویش- بداند ولی در فروع دین یعنی احکام و دستورات عملی، اگر مجتهد باشد [۱] به عقیدۀ خود عمل می کند و اگر مجتهد نباشد باید از مجتهدی تقلید کند، همانگونه که مردم در تمام اموری که تخصّص و اطّلاع ندارند به اهل اطّلاع مراجعه می کنند، و از آنها پیروی می نمایند[۲] و نیز می تواند عمل به احتیاط کند، یعنی در اعمال خود طوری رفتار نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضی از مجتهدین کاری را حرام و بعضی مباح می دانند، آن را ترک کند ویا اگر بعضی آن را مستحبّ و بعضی واجب می دانند آن را حتماً بجا آورد، ولی چون عمل به احتیاط مشکل است و احتیاج به اطّلاعات نسبتاً وسیعی از مسائل فقهی دارد، راه برای تودۀ مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدین و تقلید از آنها است.

[۱] یعنی بتواند احکام الهی را از روی دلیل بدست آورد.

[۲] ملاک انجام عبادات و تکالیف شرعی از نظر قرآن و روایات رسیدن به «بلوغ شرعی» است. یکی از نشانه های بلوغ در پسران کامل شدن ۱۵ سال قمری و وارد شدن در ۱۶ سالگی است؛ و در دختران کامل شدن ۹ سال قمری و وارد شدن در ۱۰ سالگی است. هر سال شمسی ۱۱ روز بیشتر از سال قمری است، بنابراین با محاسبه این تفاوت و احتساب سال کبیسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسی حدودا ۱۴ سال و ۶ ماه و ۲۰ روز و زمان بلوغ در دختران ۸ سال و ۸ ماه و ۲۵ روز می باشد.

برای آگاهی از دیگر نشانه های بلوغ به بخش محجورین {در جلد دوم مسأله ۲۲۵۲ تا  ۲۲۵۶} مراجعه شود.

زنجانی: مساله ۱- شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، اگر چه از گفته دیگری برای او یقین حاصل گردد، و در احکام دین کسی که قطع ندارد، یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد جامع شرایط تقلید کند، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتار او را بپذیرد و به آن عمل کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هیچ یک از مجتهدین عملی را واجب نمی دانند، ولی برخی آن را حرام دانسته و برخی حرام نمی دانند آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملی را هیچ یک حرام نمی دانند، ولی برخی آن را واجب دانسته و برخی واجب نمی دانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

سبحانی: مساله ۱- مسلمان باید در مورد اصول دین – اگر یقین نداشته باشد – تحصیل یقین کند و در احکام اسلام می تواند یکی از سه راه را برگزیند:

۱. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد.  ۲. از مجتهد تقلید کند یعنی مطابق فتوای او عمل کند.  ۳. از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّۀ دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را بجا آورد؛ پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

مظاهری: مساله ۱- مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد ، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.

جوادی آملی: مساله ۱- اسلام اصولی دارد؛ مانند توحید، نبوت و معاد، و فروعی مانند نماز، روزه و…، و مسلمان باید بر پایه دلیلِ هر چند ساده، به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین، جایز نیست. احکام ضروری فروع دین؛ مانند واجب بودن نماز، مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد، باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط، آن است که اگر کسی یقین کند عملی حرام نیست؛ بلکه  واجب یا مستحب است آن را، انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط، برای مجتهد و غیر مجتهد، جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند، باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.

امام خامنه ای: مسأله – تقلید، علاوه بر این که ادله ی لفظی دارد، عقل نیز حکم می کند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرائط مراجعه کند.

* مکلف اگر در احکام دین مجتهد نیست باید از کسی که مجتهد است تقلید کند و یا به احتیاط رفتار نماید.

* از آن جایی که عمل به احتیاط مستلزم شناسایی موارد و چگونگی احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلف در احکام دین از مجتهد جامع الشرائط تقلید کند.

* تقلید بر کسی واجب است که واجد سه شرط باشد: ۱. مکلف باشد. ۲. مجتهد نباشد. ۳. محتاط نباشد.

مکلف برای شناخت احکام دین و عمل به آنها سه راه دارد: ۱. اجتهاد. ۲. احتیاط. ۳. تقلید.

۱. اجتهاد؛ اجتهاد یعنی استنباط و استخراج احکام شرعی و قوانین الهی از مدارک و منابع معتبر که نزد فقهای اسلام مقرر و ثابت شده است.

۲. احتیاط؛ احتیاط یعنی عمل کردن به طوری که مطمئن شود وظیفه ی شرعی خود را انجام داده است، مثلاًً کاری را که بعضی از مجتهدین حرام می دانند و بعضی دیگرحـرام نمی دانند به جا نیاورد و کاری را که بعضی واجب می دانند و بعضی دیگر واجب نمی دانند، انجام دهد.

۳. تقلید؛ تقلید یعنی در احکام دین به مجتهد جامع الشرائط مراجعه کردن، و به عبارت دیگر بر طبق تشخیص و فتوای او اعمال شرعی را به جا آوردن.

مسائل اختصاصی

فاضل: مساله ۳- مکلفی که مجتهد نباشد واعمال خود را بدون تقلید انجام دهد و تقلید هم نکند، اعمال او باطل است یعنی نمی تواند به آن اکتفا کند و باید طبق مسأله [۱۴] عمل کند.

امام خامنه ای: مکلف به کسی گفته می شود که واجد شرایط تکلیف باشد.

شرایط تکلیف: ۱. بلوغ، ۲. عقل، ۳. قدرت

نشانه های بلوغ یکی از سه چیز است: ۱. روییدن موی درشت زیر شکم بالای عورت (شرمگاه). ۲. احتلام (بیرون آمدن منی). ۳. تمام شدن ۵۱ سال قمری در پسر و تمام شدن ۹ سال قمری در دختر.

* تا زمانی که یکی از نشانه های بلوغ در فردی تحقق پیدا نکرده شرعاً حکم به بلوغ او نمی شود و مکلف به احکام شرعی نیست.

* صرف احتمال این که انبات (رویش موی درشت زیر شکم) یا احتلام زودتر از سن تکلیف ظاهر شده اند برای حکم به بلوغ کفایت نمی کند.

* خونی که دختر قبل از اتمام نه سالگی می بیند علامت شرعی بلوغ نیست.

* همانطور که گفتیم معیار در سن بلوغ، سال قمری است و در صورتی که تاریخ تولد بر اساس سال شمسی معلوم باشد می توان آن را بر اساس سال قمری ازطریق محاسبه ی اختلاف بین سال قمری و سال شمسی به دست آورد. (هر سال قمری ۱۰ روز و ۲۱ ساعت و ۱۷ ثانیه کمتر از سال شمسی است).

مسأله ۲- تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است۱، و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعۀ دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد۲.(و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد ۳) و از مجتهدین دیگر اعلم باشد۴ ، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد۵.

۱– گلپایگانی، صافی: تقلید در احکام ، یاد گرفتن فتوای مجتهد است با التزام به عمل به آن…

تبریزی:تقلید در احکام، اعتماد کردن به دستور مجتهد درهنگام عمل یا بعد از آن است… [منهاج الصالحین م۴]

۲– گلپایگانی، صافی: و عادل کسی است که با ملکۀ عدالت کارهائی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهائی را که حرام است ترک کند،  و ملکۀ عدالت عبارتست از حالتی که وادار کند انسان را به اطاعت و ترک معصیت و نشانۀ آن این است که اگر از اهل محلّ یا از همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند…

خوئی، سیستانی، تبریزی: (تبریزی: و نیز معتبراست سابقۀ فسق معروفی بین مردم نداشته باشد و از مجتهدی که تقلید می شود، غیر از اوصاف ذکر شده امر دیگری معتبر نیست ) وعادل کسی است که کارهائی را که بر او واجب است، بجا آورد و کارهائی را که بر او حرام است ترک کند، و نشانۀ عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد، که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند…

فاضل:ومقصودازعدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات وترک گناهان کبیره داشته باشد…

۳- [قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام:خوئی ، گلپایگانی ، صافی، تبریزی و سیستانی نیست]

۴-  گلپایگانی، صافی: مجتهدی که انسان از او تقلید می کند- در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر- بنابر احتیاط واجب باید غیر، اعلم از او نباشد مگر آنکه فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد (صافی:یا فتوای اعلم شاذ ونادر باشد که دراین صورت باید به قولی که احوط است عمل نماید) واعلم…

خوئی، تبریزی: در صورتی که اختلاف فتوی بین مجتهدین در مسائل محلّ ابتلاء ولو اجمالاً معلوم باشد لازم است مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، اعلم باشد …

سیستانی: در صورتی که فرد به طور اجمالی بداند در مسائلی که برایش پیش می آید مجتهدین با هم اختلاف فتوا دارند هرچند مورد اختلاف نظر را نداند لازم است از مجتهدی تقلید کند که اعلم باشد …

فاضل: لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد …

نوری: بنابرأقوی در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر در مسائل مورد احتیاج، او باید اعلم باشد مگر آنکه فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد و اعلم …

۵-خوئی ،تبریزی:بهترباشد.  سیستانی:تواناتر باشد.

فاضل: در فهمیدن حکم خدا از همۀ مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد [و] یکی از راههای شناخت عدالت، حسن ظاهر است یعنی با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرایط مختلف او را دیده باشد که مسائل شرعی را رعایت می کند و یا همسایگان و اهل محل خوبی او را تصدیق کنند.

* * * * *

اراکی: مساله ۲- تقلید در احکام، عمل نمودن به دستور مجتهد است، یعنی عملش را به استناد فتوای او انجام دهد و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد و نیز باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و بنابر احتیاط واجب، در مسائلی که می داند فتوای اعلم با غیر اعلم اختلاف دارد و همچنین در مسائل محدودی که می داند در یکی یا بعضی از آنها اختلاف فتوی دارند ( شبهۀ محصوره ) باید از اعلم تقلید کرد.

امام خامنه ای: تقلید یعنی در احکام دین به مجتهد جامع الشرائط مراجعه کردن، و به عبارت دیگر بر طبق تشخیص و فتوای او اعمال شرعی را به جا آوردن.

بهجت: مساله ۱- تقلید از مجتهدی که مرد،بالغ، عاقل،شیعۀ دوازده امامی ،حلال زاده ،آزاد،زنده و عادل باشد جایز است و بنا براظهر باید از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در استنباط احکام الهی تواناتر باشد ویا اینکه از نظر علمی و اجتهاد مساوی دیگر مجتهدین باشد و در صورتی که شناختن اعلم یا بدست آوردن فتاوای او مشکل باشد (مستلزم عسر و حرج باشد)می تواند با رعایت الاعلم فالاعلم و سایر شرایط،از غیر اعلم تقلید نماید.

مکارم: مساله ۲- حقیقت تقلید در احکام استناد عملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.

مکارم: مساله ۳- مجتهدی که از او تقلید می کند باید دارای صفات زیر باشد:

مرد،بالغ ،عاقل ،شیعه دوازده امامی،حلالزاده و همچنین بنا بر احتیاط واجب عادل و زنده باشد.

عادل کسی است که دارای حالت خداترسی باطنی است که او را از انجام گناه کبیره و اصرار بر گناه صغیره باز می دارد.

مکارم: مساله ۴- در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از‌«اعلم» تقلید کند.

وحید: مساله ۲- تقلید -در آنچه در مسأله قبل گذشت- عمل کردن به دستورمجتهد است، و قول مجتهدی برای مقلّد حجّت است که مرد و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده – هرچند به ادراک حیات او در حالی که ممیز باشد- و عادل و بنابراحتیاط واجب بالغ بوده و حافظه اش کمتر از متعارف نباشد. و عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهایی که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبی او را تصدیق نمایند و مجتهدی که انسان از او تقلید می کند –در صورتی که علم اگر چه اجمالاً به اختلاف بین مجتهدین در فتوا نسبت به مسائل محلّ ابتلاء داشته باشد – باید اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا و وظائف مقرّره به حکم عقل وشرع از تمام مجتهدهای زمان خود بهتر بوده، مگر اینکه قول غیر اعلم مطابق با احتیاط باشد.

زنجانی: مساله ۲- ‌‌‍‌‌‌‌تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است ، و در احکام دینی،از کسی باید تقلید کرد که دارای  شرایط زیر باشد:

۱- مرد باشد. ۲- بالغ باشد. ۳- عاقل باشد . ۴-شیعه دوازده امامی باشد . ۵-حلال زاده باشد . ۶-عادل باشد ،یعنی از گناهان کبیره، مانند:دروغ ،غیبت ،تهمت ،آدم کشی،رباخواری ،ترک نماز و ترک روزه…،از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه ؛حالت نفسانی است که انسان را به ترک گناه وادار می کند ،اصرار بر گناه صغیره نیز، گناه کبیره محسوب می گردد. و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد. یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند،بگویند: ماخلاف شرعی از او سراغ نداریم . ۷-مجتهد باشد .۸- اعلم باشد و این در صورتی است که احتمال اختلاف میان مجتهدین در مسائل مورد ابتلا را  بدهد، مجتهد اعلم کسی است که از تمام مجتهد های زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد، و برتری وی باید به گونه ای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند،و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل می توان تقلید نمود. ۹-موثّق باشد. یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالباٌ موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص می گردد. ۱۰- زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).

جوادی آملی: م ۲ – تقلید در احکام، التزام به عمل نمودن به فتوای مجتهد است.

مرجع تقلید باید مجتهد، زنده، بالغ، عاقل، مرد، شیعه دوازده امامی، حلال زاده و عادل باشد و در فهمیدن احکام خدا از منابع دینی، هیچ مجتهدی از او داناتر (یعنی ماهرتر) نباشد و بنابراحتیاط لازم، مبتلا به حُبّ دنیا نباشد.

جواز تقلید زنان از زن مجتهدی که هیچ مجتهدی از او اعلم نباشد، بعید نیست.

سبحانی: م ۲ – تقلید در احکام، عمل کردن به فتوای مجتهد است {۱} یعنی عمل خود را به استناد فتوای او انجام دهد. و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده و عادل باشد . و از مجتهد های دیگر اعلم باشد.

{۱} ولی در بقاء بر تقلید میت فراگرفتن مسائل کفایت می کند.

مظاهری: م ۲ – از مجتهدی باید تقلید کرد که اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد، و همچنین باید مرد ، بالغ ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد؛ و همچنین باید حریص به دنیا نباشد. عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانۀ آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.

همین مقدار که مکلّف التزام به تقلید از مجتهد پیدا کند مقلد او محسوب می شود و برای تحقّق تقلید، لازم نیست رساله مجتهد را داشته باشد یا به فتوای او عمل کرده باشد.

امام خامنه ای: مسأله- تقلید یعنی در احکام دین به مجتهد جامع‌الشرائط مراجعه کردن، و به عبارت دیگر بر طبق تشخیص و فتوای او اعمال شرعی را به جا آوردن. از کسی باید تقلید کرد که شرایط آن را داشته باشد:

۱. مرد باشد. ۲. بالغ باشد. ۳. عاقل باشد. ۴. شیعه‌ی ۱۲ امامی باشد. ۵. حلال زاده باشد. ۶. بنابر احتیاط (واجب) زنده باشد. ۷. عادل باشد. ۸. با توجه به حساسیت و اهمیت منصب مرجعیت در فتوا، بنابر احتیاط واجب، قدرت تسلط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنیا نداشته باشد. ۹. مجتهد باشد. ۱۰. بنابر احتیاط واجب اعلم باشد.

مسائل اختصاصی

بهجت :م ۲ – اگر دو مجتهد یکی اعلم و دیگری اورع باشد و در سایر جهات با هم مساوی باشند، أظهر رجوع به اعلم است؛و اگر هر دو در علم مساوی باشند ولی یکی اعدل و اورع از دیگری باشد، ترجیح قول اعدل خالی از وجه نیست .

فاضل : مسأله ۶- در صورتی که دو مجتهد از نظر علمی مساوی باشند احتیاط لازم آن است که از کسی که اتقی و اورع است تقلید کند.

مسأله ۳- مجتهد واعلم را از سه راه۱ می توان شناخت : اول : آن که خودانسان یقین کند ،مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد۲. دوّم : آن که دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفتۀ آنان مخالفت ننمایند۳  .سوم :آن که عدّه ای۴ از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفتۀ آنان اطمینان پیدا می شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند۵.

۱– وحید: چند راه …

۲– وحید: مثل آن که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد…

سیستانی :اوّل: آن که خود مکلّف یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد …

مکارم، مظاهری :اوّل: اینکه خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد…

۳-خوئی: و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفتۀ یک نفر که مورد وثوق باشد نیز ثابت می شود …

وحید:و اقوی ثبوت اجتهاد واعلمیت به گفته ثقه خبیر است در صورتی که ظن برخلاف گفته او نباشد…

سیستانی:بلکه اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفتۀ یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت می شود …

تبریزی: [و] در صورت اختلاف ،خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدّم است .بلکه به گفتۀ یک نفر عالم خبرۀ مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیّت ثابت می شود …

مکارم:دوّم : دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند ،به شرط اینکه دو نفر عالم دیگر بر خلاف گفتۀ آنها شهادت ندهند…

سبحانی: دوم: آن که یک عالم عادل؛ که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد، مجتهد بودن و اعلم بودن کسی را تصدیق کند، به شرط آن که یک نفرعالم عادل دیگر با گفتۀ او مخالفت ننماید. اجتهاد و اعلمیّت به گفتۀ یک نفرکه مورد وثوق باشدنیز ثابت می شود…

مظاهری: دوم: یک نفر عالم ثقه که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند…

۴- سیستانی: سوم: آنکه مکلّف از راههای عقلائی به اجتهاد یا اعلمیّت فردی اطمینان پیدا کند مثل آنکه عدّه ای …

۵- بهجت: بلکه از هر راهی که انسان اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند بنا بر أظهر می تواند به همان اکتفاء نماید.

مکارم: سوّم: آنچنان در میان اهل علم و محافل علمی مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است .

اعلم کسی است که در استخراج احکام شرعی  از ادله شرعیه، داناتر است.

سبحانی: سوم: آن که در محافل علمی، مجتهد و یا اعلم بودن او معروف و مشهور باشد و از گفتار آنان برای انسان اطمینان حاصل شود.

* * * * *

فاضل: مساله ۳- مجتهد اعلم را از سه راه می توان شناخت :اوّل خود انسان یقین و یا اطمینان پیدا کند ، مانند اینکه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد . دوّم : دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند اعلم بودن کسی را تصدیق نمایند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر باگفتۀ آنان مخالفت ننمایند . سوّم : اجتهاد و اعلم بودن شخصی به حدّی شایع باشد که از آن شیوع و شهرت، برای انسان علم یا اطمینان حاصل شود.

زنجانی: مساله ۳- مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط تقلید را از سه راه می توان شناخت :

اوّل: خود انسان از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط را بشناسد و  برایش یقین یا اطمینان حاصل گردد. در تشخیص مجتهد و اعلم، لازم نیست خود انسان مجتهد باشد.

دوم : از راهی برای خود انسان یا برای نوع مردم اطمینان حاصل شود، مثلاٌ عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم و واجد شرایط را تشخیص دهند ،واجد شرایط بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان برای شخص انسان یا نوع مردم اطمینان پیدا شود.

سوم : دو مرد عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم  و واجد شرایط را تشخیص دهند ،بدان گواهی دهند به شرط آن که دو مرد عالم عادل دیگر با نظر آنان مخالفت ننمایند.و اگر یک نفر عالم عادل گواهی دهد باید احتیاط کرد و چنانچه دو مرد عالم عادل یا بیشتر، به واجد شرایط تقلید بودن کسی شهادت دهند لازم نیست انسان تحقیق کند که آیا دو مرد عالم عادل دیگر بر خلاف نظر آنها شهادت می دهند یا خیر.

جوادی آملی: مساله ۴- اجتهاد و اعلم بودن مرجع تقلید، با سه راه ثابت می شود.

یکم. خود انسان، آگاه به فن اجتهاد باشد و یقین یا اطمینان حاصل نماید.

دوم. دو مجتهد عادل و أعلم شناس گواهی دهند، در صورتی که دو مجتهد عادل مجتهد شناسِ دیگر، برخلاف گواهی آنان، شهادت ندهند.

سوم. عده‌ای از مجتهدان أعلم شناس، اجتهاد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان اطمینان حاصل شود.

یادآوری:

أ. ثبوت اجتهاد و اعلم بودن مجتهدی به گفته یک عالم خبیر که از قول او اطمینان حاصل می شود، بعید نیست.

ب. گواهی دو عالم عادل مجتهد شناس و نیز گفته یک مجتهد شناسِ خبیر کافی است.

لازم نیست جستجو شود که کسی مخالف است یا نه.

مسأله ۴- اگر شناختن اعلم مشکل باشد به احتیاط واجب باید۱ از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد ۲ ، بلکه اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست۳، به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید۴و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از آنان تقلید کند۵.

این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی، جوادی آملی و سبحانی نیست.

۱– اراکی،فاضل ،نوری: اگر شناختن اعلم مشکل باشدباید…

۲-خوئی:اگر اختلاف بین مجتهدین ولو اجمالأ معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد لازم است احتیاط کند ،و در صورتی که احتیاط ممکن نباشد ،باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد …

۳- خوئی: باید از او تقلید نماید.[پایان مسأله]

۴- فاضل: اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و احتمال اعلم بودن دیگری را ندهد باید از همان کس تقلید نماید و همینطور اگر علم داشته باشد که مثلأ دو نفر یا مساوی در علم هستند و یا یکی از آنها بطور معیّن، احتمالاً اعلم است و احتمال اعلمیّت دیگری را ندهد باید از آن شخص معیّن تقلید نماید…

۵-اراکی: از هر یک می تواند تقلید کند،هر چند أولی و احوط آن است که پرهیزکارتر را انتخاب کند.

* * * * *

گلپایگانی و صافی : م ۴- اگر شناختن اعلم مشکل باشد، می تواند از کسی تقلید کند که یقین به اعلم بودن دیگران از او نداشته باشد یا مخالفت فتوای او با فتوای اعلم معلوم نباشد. واگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران وبا یکدیگر مساوی باشند، باید از یکی از آنان تقلید کند،ولی چنانچه یکی از آنان پرهیزکارتر باشد بهتر آن است که از او تقلید کند.

تبریزی: م ۴- اگر اختلاف بین مجتهدین ولو اجمالأ معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد، چنانچه احتمال می دهد یکی از آنان اعلم از دیگران باشد لازم است از او تقلید نماید ودر صورت احتمال اعلمیّت در هر کدام کافی است از یکی از آنها تقلید کند وگمان به اعلمیّت معتبر نیست و همچنین اگر مجتهدین در اعلمیّت مساوی باشند می تواند از یکی از آنها تقلید کند.

بهجت: م ۴- اگر شناختن اعلم مشکل باشد و انسان گمان به اعلم بودن کسی دارد،در صورتی که گمانش به حدّ اطمینان برسد باید از او تقلید کند.بلکه اگر اطمینان برای او حاصل نشد بعید نیست ترجیح کسی که فقط به اعلم بودن اوگمان دارد یا احتمال می دهد، ولی بهتر این است که در این صورت به قول کسی عمل کند که موافق احتیاط باشد.امّا اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست، باید از او تقلید نماید.واگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی ازآنان تقلید کند.

وحید: م ۴ ـ اگر بین دو مجتهد یا بیشتر در فتاواى مورد ابتلا علم به اختلاف باشد ـ اگر چه اجمالا ـ در صورتى که بداند یا حجّت شرعیّه بر تساوى آنان در علم باشد باید به فتواى کسى که فتواى او مطابق با احتیاط است عمل کند ، و چنانچه فتواى یکى از آنان مطابق با احتیاط نباشد ـ مثل این که یکى فتوا به قصر و دیگرى فتوا به تمام بدهد ـ احتیاط کند به جمع بین آن دو.
و اگر احتیاط ممکن نباشد ـ مثل این که یکى فتوا به وجوب عملى و دیگرى فتوا به حرمت عملى بدهد ـ یا مشقّت داشته باشد بنابر احتیاط باید به فتواى کسى که ورع او در فتوا دادن بیشتر است عمل کند ، و اگر در این جهت هم متساویند مخیّر است.
و همچنین است در غیر این صورت ـ چه وجود اعلم معلوم ولى معیّن نباشد و یا وجود اعلم محتمل باشد ـ اگر احتیاط ممکن بوده و مشقّت نداشته باشد.
و اگر احتیاط ممکن نباشد یا مشقّت داشته باشد ، در صورتى که وجود اعلم معلوم ولى معیّن نباشد ، چنانچه احتمال اعلمیّت در یک طرف بیشتر باشد باید به فتواى او عمل کند، و اگر مساوى باشد بنابر احتیاط باید به فتواى اورع در فتوا عمل نماید و اگر در این جهت هم متساویند مخیّر است.
و در صورتى که وجود اعلم محتمل باشد بنابر احتیاط باید به فتواى کسى که گمان دارد یا احتمال مى دهد اعلم است یا احتمال اعلمیّت در او اقوى است عمل کند، و گرنه بنابر احتیاط باید به فتواى اورع در فتوا عمل نماید، و اگر در این جهت هم متساویند مخیّر است..

زنجانی: م ۴ – اگر انسان اختلاف بین مجتهدین در مسائل مورد ابتلا را احتمال دهد و یقین داشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است (یعنی: در شناخت حُکم خدا برتری روشنی نسبت به دیگر مجتهدان دارد) ولی نتواند اعلم را تشخیص دهد ،باید در صورت امکان، احتیاط نماید واگر احتیاط ممکن نیست ،از کسی که به اعلم بودن وی گمان داشته باشد تقلید کند و اگر گمان نداشته باشد ،از هر کسی که احتمال اعلم بودن او را بدهد می تواند تقلید کند.و اگر یقین نداشته باشد که یکی از مجتهدین از دیگران اعلم است باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد و احتیاط کردن لازم نیست ،بلکه اگر احتمال اعلم بودن یکی را بدهد وبداند دیگری از او اعلم نیست ،باید از او تقلید نماید،اگرچه  گمان داشته باشد که با هم مساویند واگر هیچ یک از افراد در احتمال اعلم بودن بر دیگری ترجیح نداشته باشد،از یکی از آنها تقلید نماید.

مکارم: م ۶- هر گاه شناختن اعلم بطور قطع ممکن نشود ،احتیاط آن است از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد، و در صورت شکّ میان چند مجتهد و عدم ترجیح آنها، از هر کدام بخواهد می تواند تقلید کند.

مظاهری: م۵- درصورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آن که اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند از هر کدام که بخواهد می تواند تقلید کند، بلکه می تواند در بعضی از مسائل ازکسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.

مسائل اختصاصی

بهجت: م  ۵- در صورت مساوی بودن دو مجتهد، جایز است انسان در مسائلی که ارتباطی با هم ندارند،بعضی مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.

بهجت:م ۶-عدول از مجتهد زنده به مجتهد دیگر ،در صورت تساوی دو مجتهد در اعلمیّت،در جمیع مسائل یا در بعضی از مسائل که ارتباطی با هم ندارند ،جایز است،ولی احوط ترک عدول است مگر به اعلم؛و حکم اورعیّت نیز مانند اعلمیّت است.

مسأله ۵- به دست آوردن فتوی ،یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد ۱:اول : شنیدن از خود مجتهد. دوم : شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند۲. سوم : شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست۳.  چهارم : دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد۴.

۱– سبحانی:  به دست آوردن فتوای مجتهد در مسأله چهار راه دارد…

۲– گلپایگانی،صافی: دوم: شنیدن از دو نفر عادل…

سبحانی: دوم: شنیدن از فرد عادل که فتوای مجتهد را نقل کند…

۳- بهجت: اگر اطمینان به کلام او دارد بنابر أحوط…

اراکی: سوم: شنیدن از کسی که مورد وثوق می باشد واز گفته او اطمینان پیدا شود …

خوئی،گلپایگانی ،صافی ،سیستانی ،تبریزی:سوم :شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد…

وحید: سوم: شنیدن از شخصی که مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفتۀ او نیست، یا به گفتۀ او اطمینان دارد…

۴-بهجت:بنابر أحوط.

تبریزی: و در صورتی که نقل شخص معتبر با نوشتۀ رسالۀ معتبره مخالفت کند و اشتباه در یکی معلوم نگردد،شخص باید تا روشن شدن فتوای مجتهد عمل به احتیاط کند و اگر ناقل نقل خود را نسبت به رساله بدهد که در آن رساله خلاف نقل مذکور است،نقل او اعتبار ندارد.

* * * * *

فاضل: م ۹- به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد  :

اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل می کنند, و اکتفا به خبر دادن یک نفر عادل اشکال دارد مگر آنکه از قول او علم یا اطمینان حاصل شود. سوم: دیدن فتوا در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد یعنی بداند که تمام رساله را خود مجتهد ویا افراد مورد وثوق وی ملاحظه نموده اند .

زنجانی: م ۵- بدست آوردن فتوا، یعنی نظر مجتهد، دو راه دارد:

اوّل : از هر طریقی که علم یا اطمینان برای خود انسان یا نوع مردم حاصل شود مثل شنیدن از خود مجتهد یا دیدن در رساله ایشان یا شنیدن از کسی که از گفته وی اطمینان حاصل شود،و درصورتی که انسان فتوایی را از خود مجتهد بشنود ولی به جهتی مثلأمخالفت آن فتوا با رساله مجتهد احتمال بدهد که مجتهد درنقل فتوای خود اشتباه کرده است ،نمی تواند به گفته مجتهد اعتماد کند و همچنین تا به درستی رساله مجتهد اطمینان حاصل نشود ،نمی تواند به آن عمل کند.

دوّم : شنیدن از دو مرد عادل ضابط که فتوای مجتهد را نقل کنند،و مراد از ضابط کسی است که اشتباه او در نقل، از متعارف مردم بیشتر نباشد.

مکارم: م ۷- برای آگاهی از فتوای مجتهد چند راه وجود دارد: اوّل : شنیدن از خود مجتهد یا ملاحظه دستخطّ او. دوّم : دیدن در رساله ای که مورد اطمینان باشد. سوّم : شنیدن از کسی که مورد اعتماداست. چهارم : مشهور بودن در میان مردم به طوری که سبب اطمینان شود.

جوادی آملی: م ۵- فتوای مرجع تقلید با دو راه ثابت می شود.

یکم. حصول علم یا اطمینان، با شنیدن از خود مجتهد یا  دیدن در رساله؛ یا جواب استفتاء قابل اعتماد؛ یا شنیدن از فرد آگاه و مورد وثوق.

دوم گواهی دو شاهد عادل.

مظاهری: م ۶- به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد:

اول : شنیدن از خود مجتهد.

دوم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است.

سوم: دیدن در رساله مجتهد.

مسأله اختصاصی

فاضل:م ۱۰- تقلید فقط در واجبات و محرّمات لازم است امّا تقلید در مستحبّات واجب نیست مگر اینکه مستحبّی باشد که در آن احتمال وجوب باشد.

مسأله ۶- تا انسان یقین نکند۱ که فتوای مجتهد عوض شده است می تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نماید، و اگر احتمال دهد که فتوای او عوض شده جستجو لازم نیست ۲.

این مسأله در رساله آیهالله سبحانی نیست

۱– مظاهری: اطمینان نکند…

۲- تبریزی:و همچنین است اگر احتمال دهد مجتهدی راکه از او تقلید می کرده ،در حال حاضر شرائط تقلید را ندارد.

بهجت:ولی اگر بعدأ معلوم شود که فتوایش عوض شده بود باید نسبت به گذشته به وظیفه عمل نماید.

* * * * *

جوادی آملی: م ۶- در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت  تقلید، یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع، می توان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو  لازم نیست؛ چنانچه  بعدها ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود، باید نسبت به گذشته، مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.

مکارم: م ۸ – اگر احتمال دهدفتوای مجتهد عوض شده می تواند به فتوای سابق عمل کند و جستجو لازم نیست .

زنجانی: م ۶- در مواردی که مکلّف به طور مثال از گفته دیگران یا به جهت آگاهی از مبانی جدید مجتهد، احتمال عقلایی بدهد که فتوای مجتهد در مسأله ای عوض شده است و تحقیق کردن برای او حرجی (۱) نباشد لازم است تحقیق کند، و در زمان تحقیق _ اگر احتیاط برایش مقدور است _ باید احتیاط نماید و گرنه به فتوای سابق عمل کند.

(۱) کار حرجی کاری است که به قدری مشقت دارد که معمول مردم در امور خود آن را متحمل نمی شوند.

مسأله ۷- اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد ،مقلّد آن مجتهد یعنی کسی که از او تقلید می کند نمی تواند۱ در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند۲، ولی اگر فتوی ندهد و بفرماید :احتیاط آن است که فلان طور عمل شود،۳ مثلأ بفرماید : احتیاط آن است که در رکعت سوم وچهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه یعنی :«سُبحانَ اللّهٍ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلْه اِلّااللّهُ وَاللّهُ اکبَرُ» بگویند، مقلّد باید یا به این احتیاط- که احتیاط واجبش می گویند- عمل کند و سه مرتبه بگوید ، یا بنا بر احتیاط واجب به فتوای۴مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است۵ عمل نماید ،پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند می تواند یک مرتبه بگوید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محلّ تأمّل یا محلّ اشکال است .

۱– گلپایگانی ،صافی: بنا بر احتیاط  …

۲- فاضل:ولی اگر فتوا ندهد و احتیاط واجب نماید ،مقلّد می تواند یا به این احتیاط عمل کند یا به مجتهدی که علم او از مجتهد اوّل کمتر یا مساوی است رجوع نماید.[پایان مسأله ]

۳- خوئی،تبریزی،سیستانی: مثلأ بفرماید :احتیاط آن است که در رکعت اوّل و دوّم نماز ،بعد از سوره حمد یک سوره تمام بخواند ،مقلّد باید یا به این احتیاط (خوئی ، تبریزی: که احتیاط واجبش می گویند – سیستانی: که احتیاط واجب یا لازم نامیده می شود) عمل کند و یا به فتوای مجتهد دیگری (خوئی، تبریزی: که تقلیدش جایز است – سیستانی: با رعایت الا علم فالاعلم) عمل نماید،پس اگر او فقط سوره حمد را کافی بداند ،می تواند سوره را ترک کندو همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محلّ تأمّل یا محلّ اشکال است .

۴- گلپایگانی، صافی: یا به فتوای…

۵- بهجت: بیشتر ویا مساوی است با احراز سایر شرایط تقلید…

* * * * *

وحید: مسأله ۷ ـ اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا دهد، کسى که وظیفه اش تقلید از اوست نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد دیگرى عمل کند ، ولى اگر فتوا ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود ـ مثلا بفرماید: احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه بگوید : ( سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ ) ـ مقلّد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش گویند عمل کند ، یا به فتواى مجتهد دیگرى که بعد از او از دیگران اعلم باشد و مى گوید یک مرتبه کفایت مى کند عمل نماید ، و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محلّ تأمل یا محلّ اشکال است.
و در فعل مستحبّات و ترک مکروهات ذکر شده در این رساله قصد رجاء شود.

زنجانی: مسأله ۷ ـ اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد ،مقلّد آن مجتهد ،یعنی کسی که از او تقلید می کند نمی تواند درآن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند.لازم به ذکر است که علاوه بر مواردی که مسأله بدون هیچ قیدی  ذکر شده، مواردی که در آن عباراتی نظیر «اقوی آن است »، «بنابر اقوی »،«اظهر آن است »، «بعید نیست »، و مانند آن بکار رفته است ؛فتوا می باشد.در این رساله در برخی موارد کلمه احتیاط به کار رفته است؛احتیاط بر دو قسم است:

الف: احتیاط مستحب ؛در جایی است که قید «استحبابی»یا «مستحب » همراه احتیاط آمده است ،مثل آنکه گفته شود:«احتیاط مستحب آن است که پیش از نماز اذان و اقامه گفته شود ».عمل به احتیاط مستحب ،واجب نیست ،بلکه شایسته است .

بــ: احتیاط مطلق:در جایی است که احتیاط بدون هیچ قیدی بکار رفته است،مثل آنکه گفته شود :بنا بر احتیاط باید از آب قلیلی که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن می ریزند وازآن جدا می شود اجتناب کرد.در احتیاط مطلق ، مقلد می تواند به احتیاط عمل نکند ،بلکه مطابق فتوای مجتهد دیگر-با رعایت شرط اعلمیت نسبی- رفتارنماید. عبارت «محل اشکال است » نیز در موارد احتیاط مطلق به کار می رود.

در متن قبلی رساله توضیح المسائل، قسمی دیگر از احتیاط با قید «وجوبی» یا «واجب» وجود داشت که معنای آن وجوب عمل به احتیاط بود و مکلّف نمی توانست در آن به فتوای مجتهد دیگری رجوع کند. با توجّه به این که نسبت به وظیفه مکلّف در بسیاری از موارد این قسم از احتیاط با فتوا تفاوتی نداشت، در ویرایش جدید رساله این قسم حذف گردید و در معمول موارد حُکم مسأله به صورت فتوا بیان شد. در احکام وضعی نیز که نتیجه این نوع احتیاط با فتوا تفاوت داشت، به صورت «باید احتیاط شود» ذکر گردید.

مکارم: مسأله ۹ ـ در جایی که مجتهد صریحأ فتوی ندارد، بلکه می گوید احتیاط آن است که فلان گونه عمل شود این احتیاط را «احتیاط واجب» می گویند و مقلّد یا باید به آن عمل کند و یا به مجتهد مساوی یا به مجتهدی که بعد از مرجع تقلید فرد، اعلم از دیگر مجتهدان باشد مراجعه نماید ولی اگر فتوای صریحی داده مثلأ گفته اقامه برای نماز مستحب است سپس گفته احتیاط آن است که ترک نشود، این را «احتیاط مستحبّ » می گویند و مقلّد می تواند به آن عمل کند یا نکند، و در مواردی که می گوید: «محلّ تأمّل »یا «محلّ اشکال» است مقلّد می تواند عمل به احتیاط کند یا به دیگری مراجعه نماید، امّا اگر بگوید«ظاهر چنین است» یا «أقوی چنین است» این تعبیرها فتوا محسوب می شود و مقلّد باید به آن عمل کند.

جوادی آملی: مسأله ۷ ـ اگر مرجع تقلید در مسئله ای  فتوا  دهد، مقلد او نمی تواند  به فتوای مجتهد دیگر عمل کند؛ ولی اگر فتوا ندهد، بلکه احتیاط کند، مثل اینکه بگوید «احتیاط، آن است  فلان طور عمل شود»، مقلد او می تواند به فتوای مجتهد دیگر – که  دیگر مجتهدان از او اعلم  نیستند – عمل کند؛ همچنین است اگر مرجع تقلید بگوید «محل تأمّل» یا «مورد اشکال» است.

سبحانی: مسأله ۵ ـ اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوا ندهد، مثلاً بگوید:احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز ، تسبیحات اربعه یعنی : « سُبحانَ اللّهٍ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلْه اِلّااللّهُ وَاللّهُ اکبَرُ»را سه مرتبه بگویند در این صورت مقلد باید یکی از دو راه را برگزیند:

۱– به این احتیاط – که به آن «احتیاط واجب» می گویند- عمل کند و سه مرتبه بگوید. –

۲- به فتوای مجتهدی که پس از وی «اعلم» به شمار می رود عمل نماید. پس اگر او یکمرتبه گفتن را کافی بداند، می تواند یک مرتبه بگوید.

مظاهری: مسأله ۸ ـ اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد، مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید:احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مقلد باید یا به این احتیاط – که احتیاط واجبش می گویند – عمل کند یا به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است.

مسأله اختصاصی

زنجانی:مسأله ۸ ـ انسان نمی تواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام – مثلأ در باب نماز – از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر – مثلأ روزه- اعلم باشد ،باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.

مسأله ۸- اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله ای فتوا داده۱ احتیاط کند مثلأ بفرماید :ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند مقلد او نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند۲، بلکه باید یا به فتوی عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوی که آن را احتیاط مستحبّ می گویند عمل نماید۳، مگر آنکه فتوای آن مجتهد  نزدیکتر به احتیاط باشد.

این مسأله در رساله آیات عظام : فاضل و سبحانی نیست

۱- خوئی، تبریزی ، سیستانی: یا پیش از آن …

۲- گلپایگانی:مقلّد اومی تواند در آن مسأله به فتوای او عمل کند و یک مرتبه بشوید و می تواند به فتوای مجتهدی که سه مرتبه شستن را لازم می داندرفتار کند و به عنوان احتیاط سه مرتبه بشوید.[پایان مسأله]

خوئی ،تبریزی ،سیستانی:مقلد او می تواند عمل به این احتیاط را ترک کند و این را احتیاط مستحبّ می گویند. [پایان مسأله]

۳- بهجت: [پایان مسأله] .

مکارم، زنجانی:رجوع کنید به ذیل مسأله ۷.

* * * * *

وحید: مسأله ۸ ـ اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله فتوا داده یا قبل از فتوا احتیاط کند ـ مثلا بفرماید: ظرف نجس را یک مرتبه در آب کرّ بشویند پاک مى شود ، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند ـ مقلّد او مى تواند عمل به آن احتیاط را که احتیاط مستحبّ گویند ترک کند.

صافی: مسأله ۸ ـ اگر مجتهد اعلم بعد از بیان فتوا در مسأله ای احتیاط کند ، مثلأ بفرماید : یک مرتبه تسبیحات خواندن در رکعت سوم و چهارم کفایت می کند اگر چه احتیاط این است که سه مرتبه بخوانند، مقلّد می تواند به خواندن یک مرتبه اکتفا کند و می تواند رعایت احتیاط نموده، سه مرتبه بخواند واین احتیاط را احتیاط مستحب گویند.

مظاهری: مسأله ۹ ـ اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله ای فتوی داده احتیاط کند مقلد او نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند بلکه باید به فتوا عمل کند یا به احتیاط بعد از فتوا که آن را احتیاط مستحب می گویند.

جوادی آملی: مسأله ۸ ـ اگر مرجع تقلید در مسئله ای فتوا  دهد و پیش از آن یا پس از از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید «نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً  چهار رکعت ظهر را هم به جا آورد» – که آن را احتیاط مستحب گویند – مقلد او نمی‌تواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند، مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاط نزدیکتر باشد.

مسأله ۹- تقلید میّت ابتداءً جایز نیست ، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده۱، بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند.

۱-اراکی: کسی که در مقدار قابل توجّهی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده و همانگونه که متعارف و معمول است بنا بر عمل در بقیّه هم داشته…

* * * * *

گلپایگانی، صافی، نوری: مسأله ۹ ـ اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند ،از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند(۱) ولی کسی که در مسئله ای به فتوای مجتهدی عمل کرده یا آن را یاد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، می تواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد(۲) اگر چه احتیاط مستحبّ آن است که به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید.

(۱) نوری: ولی کسیکه در بعضی از مسائل به فتوای مجتهد عمل کرده ، بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند، مگر اینکه مجتهد زنده اعلم از میّت باشد که در این صورت رجوع به آن زنده واجب است.

(۲) صافی: بلکه جواز بقاء بر تقلید او در سایر مسائل نیز بعید نیست . ولی اگر مجتهد میتی که از او تقلید می کرده اعلم از حیّ باشد بقا بر تقلید او بنا بر احتیاط، واجب است چنانکه اگر مجتهد حیّ از میّت اعلم باشد عدول به حیّ واجب است .

خوئی، تبریزی: مسأله ۹ ـ اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود در صورتی که فتوای او در نظر مقلّد بوده و فراموش نکرده باشد حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است ؛ و اگر فتوای او را یاد نگرفته یا فراموش کرده است لازم است به مجتهد زنده رجوع کند(۱).

(۱) تبریزی : اگر فتوای او را یاد نگرفته لازم است به مجتهد زنده رجوع کند و بعید نیست در صورتی که فراموش کرده است باز بتواند به فتوای او عمل کند.

امام خامنه ای: تقلید از میّت از یک نظر بر دو قسم است:

۱. ابتدایی: (یعنی تقلید کردن از مجتهد مرده بدون آن که قبلاً در زمان حیات وی از او تقلیدکرده باشد) که بنا به احتیاط (واجب) جایز نیست.

۲. بقایی: (یعنی باقی بودن بر تقلید از مجتهد مرده یی که در زمان حیات وی از او تقلید کرده است) که در همه ی مسائل حتی در مسائلی که تا کنون مکلفبه آنها عمل نکرده جایز و مجزی است.

* در تقلید بقایی، فرقی نیست بین آن که مجتهد میت، اعلم باشد یا نباشد، در هر صورت جایز است، ولی سزاوار است که احتیاط در بقا بر تقلید میت اعلم ترکنشود.

فاضل: مسأله ۱۲ ـ باقی ماندن بر تقلید میّت جایز است در صورتی که مجتهد میّت و مجتهد حیّ مساوی در علم باشند و چنانچه یکی از آن دو اعلم باشد تقلید از اعلم لازم است . و در باقی ماندن بر تقلید میّت ، فرقی بین مسائلی که عمل نموده و مسائلی که عمل ننموده وجود ندارد.

سیستانی: مسأله ۸ ـ اگر مجتهدی که مکلّف از او تقلید می کند از دنیا برود حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است بنابر این اگر او اعلم از مجتهد زنده باشد و مکلّف بطور اجمالی بداند در مسائلی که برایش پیش می آید آن دو مجتهد با هم اختلاف فتوا دارند هرچند مورد اختلاف نظر را نداند باید بر تقلید او باقی بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد باید به مجتهد زنده رجوع کند. و اگر اعلمیتی در میان آنها معلوم نشود یا مساوی باشند، پس اگر اورعیّت یکی از آنها ثابت شود، به این معنا که در اموری که در فتوا دادن و استنباط نقش دارند بیشتر احتیاط کند و اهل تحقیق و بررسی باشد، باید از او تقلید کند و اگر ثابت نشود، مخیّر است عمل خود را با فتوای هر کدام تطبیق نماید مگر در موارد علم اجمالی یا قیام حجت اجمالی بر تکلیف، مانند موارد اختلاف در قصر و تمام که بنا بر احتیاط واجب باید رعایت هر دو فتوا را بنماید و مراد از تقلید صرف التزام به متابعت از فتوای مجتهد معیّن است نه عمل کردن به دستور او .

وحید: مسأله ۹ ـ اگر مجتهدى که وظیفه انسان تقلید از او بوده از دنیا برود، در صورتى که اعلم بودن مجتهد زنده از میّت برایش ثابت شود ، در مسائل مورد ابتلایى که علم ـ اگر چه اجمالا ـ به اختلاف بین میّت و حىّ دارد واجب است به حىّ رجوع کند ، و در صورتى که اعلمیّت مجتهد میّت برایش ثابت بوده ، مادامى که اعلم بودن مجتهد زنده برایش ثابت نشود باید به فتواى مجتهد میّت عمل کند، چه در زمان حیات او التزام به عمل به فتواى او داشته یا نداشته باشد ، و چه عمل به فتواى او کرده یا نکرده باشد ، و چه فتواى او را یاد گرفته یا یاد نگرفته باشد.

مکارم: مسأله ۱۰ ـ هر گاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است بلکه اگر اعلم باشد واجب است در مسائلی که به فتوای او عمل کرده و مورد اختلاف با دیگران است باقی بماند.

عمل کردن به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته ابتداءً جایز نیست هر چند اعلم باشد بنا بر احتیاط واجب.

زنجانی: مسأله ۱۰ ـ اگر انسان در هنگامی که ممیز بوده و خوب و بد را می فهمیده مجتهدی را درک کرده که در آن زمان می توانسته از او تقلید کند ، می تواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقلید کند ، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقلید کرده باشد یا تقلید نکرده باشد، در غیر این صورت ،بنا بر احتیاط عمل کردن به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته جایز نیست . و چنانچه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود پس از وفات ،حکم زنده بودن را دارد، بنابر این اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد یا در صورت تساوی به فتوای او – هرچند در برخی از مسائل – عمل کرده باشد ،لازم است در تمام مسائل بر فتوای او باقی بماند.

اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد ، باید  از او تقلید کند و اگر به فتوای مجتهد متوفی که با مجتهد زنده مساوی است اصلاً عمل نکرده باشد، از هر یک از آنها که بخواهد می تواند تقلید کند .و اگر مجتهد پیش از عمل کردن مقلد به فتوای او از دنیا برود و انسان به فتوای مجتهد مساوی دیگر عمل کند دیگر نمی تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید.

بهجت: مسأله ۱۱ ـ فقها حیات را شرط می دانند یعنی می گویند :برای ابتدای تقلید بایداز مجتهد زنده تقلید کرد امّا اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت در اینکه آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید،اختلاف است ، پس اگر کسی در این مسأله مجتهد بود طبق نظر خودش عمل می کند وگر نه طبق نظر مجتهد زندۀ اعلم عمل می نماید . باقی ماندن بر تقلید میّت در مسائلی که در آنها تقلید و عمل کرده است در صورتی که مجتهد از دنیا رفته با مجتهد زنده از نظر علمی مساوی باشند ،بنا بر اقوی جایز است ،هر چند با اجازۀ مجتهدی دیگر بر تقلید باقی بوده و عمل کرده باشد؛و اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقلید او باقی بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامی مسائل به او عدول نماید .

جوادی آملی: مسأله ۹ ـ تقلید مجتهد متوفی در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای تقلید میّت، اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میّت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد؛ خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفی أعلم  باشد، بقای برتقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده أعلم باشد، عدول از مجتهد متوفی به مرجع زنده، واجب است.

سبحانی: مساله ۹- اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند ، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.

مظاهری: مساله ۱۱- انسان باید از مجتهد زنده تقلید کند و اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود، می توان در همه مسائل بر تقلید او باقی بود اگر چه به هیچ یک از فتواهای او عمل نکرده باشد. اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود ، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهد میت، اعلم از مجتهدین زنده باشد.

مسائل اختصاصی

زنجانی: مساله ۹- اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمی تواند از مجتهد دیگر تقلید کند ، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اوّل باشد که لازم است به فتوای مجتهد اعلم عدول کند.

بهجت: مساله ۱۳- اگر مسائلی را از مجتهد میت یاد گرفته و بنا داشته عمل کند ، چنانچه عمل نکرده و یا شک در عمل کردن دارد ، در صورت بقاء بر تقلید میت، نمی تواند در آن مسائل بر تقلید باقی بماند ، هر چند مجتهد میت اعلم باشد.

بهجت: مساله ۱۴- شخصی که مقلّد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده ، ولی در بعضی از فتاواْ ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هر مسأله دیگر) به مرجع دوّم عدول کرده ، بعد از وفات مرجع دوّم ، درصورت بقاء نمی تواند در این مسائل به مرجع اوّل برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.

بهجت: مساله ۱۵- کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اوّل باقی بوده ، پس از وفات مرجع دوّم ، در صورت جواز بقاء تنها درمسائلی که طبق فتوای مجتهد اوّل عمل کرده می تواند باقی بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هرکدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی برتقلید باقی مانده ودر نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است ، درآن مسائل می تواند برتقلید مجتهدین قبلی باقی بماند، ولی در هر صورت در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.

بهجت: مساله ۱۶- شخصی که مقلد مرجعی بوده ، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و یا احتمال اعلمیّت میت در بین نباشد ، رجوع به مجتهد زنده جایز است و در صورتی که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیّت او در بین باشد رجوع به او واجب است .

مسأله ۱۰- اگر در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل کند۱ و بعد از مردن او در همان مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید ، دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد . ولی اگر مجتهد زنده در مسأله ای فتوی ندهد و احتیاط نماید و مقلد مدتی به آن احتیاط عمل کند، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید۲. مثلاً اگر مجتهدی گفتن یک مرتبه ( سُبحانَ اللهِ وَالحمدُ لِلّهِ وَ لا اِلْه الّا اللّهُ وَاللّهُ اَکبَر) را در رکعت سوم و چهارم نماز کافی بداند و مقلد مدتی به این دستور عمل نماید و یک مرتبه بگوید، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتی به این احتیاط عمل کند وسه مرتبه بگوید دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته برگردد و یک مرتبه بگوید. 

این مسأله در رساله آیات عظام : فاضل ، سیستانی و مکارم نیست

۱– سبحانی:  و یا فرا گرفته باشد …

۲- مظاهری:  [پایان مسأله]

بهجت: رجوع کنید به مسأله اختصاصی ۱۴، که گذشت.

زنجانی: رجوع کنید به ذیل مسأله ۹.

* * * * *

خوئی، تبریزی: مساله ۱۰- اگر در مسأله ای فتوای مجتهدی را یاد گرفته و بعد از مردن او در همان مسأله بر حسب وظیفه اش از مجتهد زنده تقلید نماید دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد.

وحید: مساله ۱۰- اگر در مسأله اى وظیفه اش آن بوده که از مجتهد زنده تقلید کند دوباره نمى تواند از مجتهدى که از دنیا رفته تقلید نماید.

جوادی آملی: مساله ۱۰- اگر در مسئله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از  وفات وی در همان مسئله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمی‌تواند آن را برابر فتوای مرجع متوفی انجام دهد، مگر آنکه مجتهد مطلق زنده، در آن مسئله، فقط احتیاط کرده و مقلد مدتی برابر آن عمل کرده باشد؛ در این حال، مقلد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفی رفتار کند.

مسأله ۱۱- مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد.

این مسأله در رساله آیهالله فاضل نیست

 این مسأله در رساله آیهالله فاضل نیست

* * * * *

امام خامنه ای: رساله آموزشی ج ۱، ص۲۷- مکلف باید مسائلی را که انجام تکالیف شرعی روزمره وابسته به دانستن آن است فرا بگیرد، مانند مسائل اصلی نماز و روزه و طهارت و برخی معاملات و غیر آن، و اگر یاد نگرفتن احکام به ترک واجب یا ارتکاب حرام بینجامد گناهکار خواهد بود.

سیستانی: مسأله ۹- بر مکلّف لازم است مسائلی را که احتمال می دهد به واسطه یاد نگرفتن آنها در معصیت – یعنی ترک واجب یا فعل حرام – واقع می شود یاد بگیرد.

زنجانی: مساله ۱۱- مسائلی را که انسان احتمال عقلائی می دهد به آنها احتیاج پیدا کند و نتواند احتیاط کند، باید پیش از عمل آنها را یاد بگیرد تا در هنگام عمل بر خلاف وظیفه شرعی خود رفتار نکند.

جوادی آملی: مساله ۱۱- مقلد باید احکام امور مورد ابتلای خود را یاد بگیرد، تا هنگام نیاز مطابق حکم شرعی عمل کند و در این جهت، فرقی میان عبادات و معاملات و شئون عادی نیست.

مکارم: مساله ۱۲- هر کس باید مسائلی را که معمولاً مورد احتیاج او واقع می شود یاد گیرد یا طریقۀ احتیاط آن را بداند.

وحید: مساله ۱۱- مسائلى را که انسان معمولا به آنها مبتلا مى شود واجب است یاد بگیرد.

مسأله ۱۲- اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد ، یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذوری لازم نیاید، می تواند عمل را به جا آورد۱. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد.

این مسأله در رساله آیت الله فاضل نیست.

۱-سبحانی: ولی اگر معلوم شود که مخالف فتوای مجتهدی که باید از او تقلید کند بوده دوباره باید انجام دهد.

نوری: بنا بر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید…

* * * * *

اراکی: م ۱۲– اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند  اگر می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد بنا بر احتیاط واجب باید صبر کند، و اگر نمی تواند جایز است به غیر اعلم رجوع کند.

گلپایگانی، صافی: م ۱۲– اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که فتوای اعلم را نداند اگر مخالفت فتوای غیر اعلم با اعلم معلوم نباشد یا فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد می تواند به غیر اعلم رجوع کند و می تواند از روی احتیاط وظیفه خود را انجام دهد.

خوئی، تبریزی: م ۱۲– اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند لازم است که احتیاط کند، یا اینکه با شرائطی که ذکر شد ، تقلید نماید، ولی چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را اجمالاً بداند و تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد و دستش به اعلم نرسد جایز است از غیر اعلم تقلید نماید.

وحید: م ۱۲ ـ اگر براى انسان مسأله اى پیش آید که حکم آن را نمى داند، باید احتیاط کند یا این که با شرایطى که ذکر شد تقلید نماید ، ولى چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را در مسائل مورد ابتلا بداند ـ اگر چه اجمالا ـ و فتواى اعلم در دسترس نباشد و تأخیر عمل تا روشن شدن فتواى اعلم و احتیاط ممکن نباشد یا حرجى باشد، مى تواند از غیر اعلم – با مراعات الأعلم فالأعلم – تقلید نماید.

سیستانی: م ۱۰– اگر برای مکلّف مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند لازم است احتیاط کند، یا اینکه با شرائطی که ذکر شد تقلید نماید ، ولی چنانچه دسترسی به فتوای اعلم در آن مسأله نداشته باشد جایز است از غیر اعلم تقلید نماید با رعایت الاعلم فالاعلم.

زنجانی: م ۱۲– اگر برای غیر مجتهد مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند، لازم است احتیاط کند یا از مجتهد جامع شرایط تقلید نماید و اگر به فتوای مجتهد دسترسی نداشته باشد و دسترسی نداشتن به فتوای مجتهد به این جهت نباشد که مجتهد رأی و نظرش را ابراز نکرده باشد یا نتواند ابراز کند و از طرفی تأخیر واقعه و احتیاط نیز ممکن نباشد یا با حرج همراه باشد جایز است بر اساس ضوابط از مجتهد دیگر تقلید نماید.

مکارم: م ۱۳ – اگر مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند می تواند عمل به احتیاط نماید، یا اگر وقت آن نمی گذرد صبر کند تا دسترسی به مجتهد پیدا کند و اگر دسترسی ندارد، یک طرف را که بیشتر احتمال صحّت می دهد انجام می دهد و بعداً سوال می کند، اگر مطابق فتوای مجتهد بود صحیح است وگرنه باید اعاده کند.

جوادی آملی: م ۱۲– هرگاه برای مقلد مطلبی پیش آید که فتوای مرجع تقلید خود را در آن باره نمی داند؛ اگر ممکن است، صبر کند تا فتوای مرجع او معلوم شود و اگر صبر ممکن نیست، مانند آنکه در اثنای نماز مسئله‌ ای پدید آمد که حکم آن را نمی داند، در صورت امکان احتیاط، برابر آن عمل نمایند و در صورت عدم امکانِ احتیاط، اگر انجام دادن عمل محذوری ندارد آن را به پایان برساند، پس از آگاهی به فتوای مرجع، اگر فتوا مخالف عمل بود، باید آن را دوباره انجام دهد.

مظاهری: م ۱۴– اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند اگر می تواند باید صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل کند و اگر نمی تواند صبر کند باید از غیر اعلم تقلید کند و اگر دسترسی به غیر اعلم نیز ندارد باید بنارا بر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده باید دوباره انجام دهد.

مسأله ۱۳- اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید ، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود لازم نیست به او خبر دهد که فتوی عوض شده ، ولی اگر بعد از گفتن فتوی بفهمد اشتباه کرده۱ در صورتی که ممکن باشد ۲باید اشتباه را برطرف کند۳.

این مسأله در رساله آیات عظام فاضل و سبحانی نیست.

۱– سیستانی: و گفته او موجب آن می شود که آن شخص بر خلاف وظیفه شرعیش عمل کند باید بنابراحتیاط لازم اشتباه را در صورت امکان برطرف کند.

۲- وحید: در صورتی که مخالفت حکم الزامی لازم بیاید و ممکن باشد …

۳- اراکی: اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده باید اشتباه را برطرف کند .

* * * * *

مکارم: مساله ۱۵- هر گاه کسی در نقل فتوای مجتهدی اشتباه کرده بعد از اطّلاع، باید صحیح آن را بگوید، و اگر در منبر و سخنرانی گفته باید آن را در جلسات مختلف تکرار کند تا کسانی که به اشتباه افتاده اند از اشتباه درآیند. امّا اگر فتوای آن مجتهد تغییر کرده اعلام تغییر بر او لازم نیست.

زنجانی: مساله ۱۳- اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید و گفته او موجب شود آن شخص بر خلاف وظیفه شرعیش عمل کند در صورتی که حرجی نباشد باید اشتباهش در گفتن مسأله را برطرف کند، همچنین است اگر فتوای آن مجتهد عوض شده باشد و ندانستن وی موجب شده که آن شخص بر خلاف وظیفه شرعیش عمل کند و اگر سکوت وی دلالت عرفی بر عوض نشدن فتوای مجتهد دارد مانند بعضی از مسأله گویان، در صورت امکان و عدم حرج باید تغییر فتوا را خبر دهند.

جوادی آملی: مساله ۱۳- اگر کسی فتوای مرجعی را بدون اشتباه برای مقلد او بگوید، چنانچه فتوای آن مرجع عوض شد، لازم نیست به او خبر دهد؛ ولی اگر در نقل فتوا اشتباه کند، در صورت امکان، لازم است مقلد را آگاه کند. البته وجوب تعلیم جاهل نسبت به مرجع و و ناقل فتوا و عالمِ دیگر، محفوظ است.

مسائل اختصاصی

فاضل: مساله ۱۳– رجوع کردن از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر در صورت تساوی آنها جایز است و اگر دیگری اعلم باشد رجوع به او واجب است.

فاضل: مساله ۱۴– وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنابر احتیاط مانعی ندارد.

مکارم: مساله ۱۶– عدول ( یعنی تغییر تقلید از مجتهدی به مجتهدی دیگر ) جایز نیست بنابر احتیاط واجب، مگر آنکه مجتهد دوّم اعلم باشد و اگر بدون تحقیق عدول کرده باید بازگردد.

مکارم: مساله ۱۷– هر گاه فتوای مجتهد تغییر کند باید به فتوای جدید عمل شود امّا اعمالی را که مطابق فتوای سابق انجام داده {مانند عبادات یا معاملاتی که انجام داده} صحیح است و اعاده لازم ندارد. همچنین اگر از مجتهدی به مجتهد دیگر عدول کند اعاده اعمال سابق لازم نیست .

مسأله ۱۴- اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد درصورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است۱، یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده، یا با فتوای مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد۲.

۱– اراکی: یا عمل او با فتوای مجتهدی که فعلا باید از او تقلید کند مطابق باشد.

۲- بهجت:و عباداتی را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

نوری: مگر عمل را طوری انجام داده باشد که از گفته آنان به احتیاط نزدیکتر باشد که دراین صورت هم صحیح است.

* * * * *

جوادی آملی: مساله ۱۴– اگر کسی بدون تقلید اعمال دینی را انجام دهد، در صورتی می‌تواند به آنها اکتفا کند که بفهمد مطابق با واقع یا موافق احتیاط یا مطابق فتوای مرجعی بوده که وقت عمل لازم بود طبق فتوای او عمل کند؛ یا اکنون لازم است موافق با آن عمل نمایند.

خوئی، تبریزی: مساله ۱۴– اگرمکلف مدتی اعمال خودرابدون تقلیدانجام دهد،سپس ازمجتهدی تقلید نماید ، در صورتی که آن مجتهد به صحّت اعمال گذشته حکم نمایدآن اعمال صحیح است و الّا محکوم به بطلان است (تبریزی: نکته : نظر به اینکه استحباب اغلب اعمال مستحبی که در این رساله آمده است ثابت نشده است لذا باید به نیت رجاء آورده شود ، یعنی هنگام عمل چنین قصد شود که این عمل را به امید آنکه مطلوب و خواسته خداوند باشد بجا می آورم ، مگر در مواردی که تصریح به ثبوت استحباب شود.)

گلپایگانی، صافی: مساله ۱۴– اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد در صورتی صحیح است که مطابق با واقع انجام شده باشد و اگر عبادی بوده به قصد قربت آن را بجا آورده باشد. و راه به دست آوردن مطابق شدن آن با واقع این است که یا بعد علم پیدا کند که مطابق با واقع بوده یا آنکه مطابق فتوای مجتهدی که فعلا وظیفه اش تقلید از اوست واقع شده باشد.

سیستانی: مساله ۱۲- اگر مکلّف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد اگر اعمال او مطابق با واقع یا فتوای مجتهدی باشد که اکنون می تواند مرجع او باشد صحیح است و در غیر این صورت اگر جاهل قاصر بوده و نقص عمل از جهت ارکان و مانند آن نبوده است عمل صحیح است و همچنین است اگر جاهل مقصر بوده است و نقص عمل از جهتی بوده است که در صورت جهل صحیح است مانند جهر به جای اخفات یا به عکس و همچنین اگر کیفیت اعمال گذشته را نداند که محکوم به صحّت است بجز در بعضی موارد که در «منهاج الصالحین» ذکر شده است.

شایان ذکر است بسیاری از مستحبّات که در این رساله ذکر شده مستحبّ بودن آنها بر پایه قاعده ای به نام «تسامح در ادلّه سنن» می باشد و چون این قاعده در نزد ما ثابت نشده، بنابراین در صورتی که مکلّف بخواهد آنها را انجام دهد، لازم است رجاءً و به امید آن که شرعاً مطلوب باشد، بجا آورد و حکم در بسیاری از مکروهات نیز چنین است به این معنا که آنها را رجاءً و به امید آنکه ترکشان شرعاً مطلوب باشد ترک نماید.

وحید: مساله ۱۴ ـ مکلّفى که مدّتى اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، در صورتى که مطابق با واقع یا فتواى مجتهدى باشد که فعلا وظیفه اش تقلید از اوست صحیح است.

فاضل: مساله ۱۵– اگر مکلفی مدتی عبادات خویش را بدون تقلید انجام داده و مقدار آن عبادات را نداند در این صورت اگر بداند آن عبادات را مطابق با فتوای مجتهدی که باید از او تقلید می کرده است انجام داده ، آن عبادات صحیح است و در غیر این صورت واجب است به مقداری که یقین به فوت آن دارد ، قضاء کند ، البته در صورتی که مرجع تقلید فعلی او قضاء را واجب بداند؛ و احتیاط مستحب این است که به مقداری قضا کند که علم به برائت ذمّه پیدا کند.

زنجانی: مساله ۱۴– اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد ، و پس از آن از مجتهدی تقلید نماید، در صورتی که این مجتهد اعمال گذشته را صحیح بداند آن اعمال صحیح است و اگر باطل بداند محکوم به بطلان است و چنانچه نسبت به صحت آن اعمال احتیاط کند مکلف به وظیفه احتیاطی عمل می نماید.

مکارم: مساله ۱۴ – هرگاه کسی مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، سپس تقلید کند، اگر اعمال سابق مطابق فتوای این مجتهد باشد صحیح است وگرنه نظر مرجع خود را درباره آن سوال کرده و مطابق آن عمل می کند؛ همچنین است اگر بدون تحقیق کافی از مجتهدی تقلید نموده باشد.

سبحانی: مساله ۱۰- اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.

مظاهری: مساله ۱۶- اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام می داده است باید از آن به بعد از یک مجتهد جامع الشرایط زنده تقلید کند و اعمال گذشته را حمل بر صحت کند.

مسائل اختصاصی

فاضل: مساله ۱۶- واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم « تقلید از اعلم » یا « عدم لزوم » آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.

فاضل: مساله ۱۷- اگر مجتهدی در احکام عبادات اعلم باشد و مجتهد دیگری در احکام معاملات ، احتیاط آن است که مکلف تقلید را تقسیم نماید یعنی در عبادات از اوّلی و در معاملات از دوّمی تقلید نماید.

فاضل: مساله ۱۸- واجب است مکلف در زمانی که در جستجوی اعلم است ، به احتیاط عمل کند.

مکارم: مساله ۱۸– هر گاه مدتی تقلید کرده امّا نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه ، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد ، امّا برای اعمال فعلی و آینده باید به طور صحیح تقلید کند.

مکارم: مساله ۱۹- هر گاه دو مجتهد مساوی باشند می توان بعضی از مسائل را از یکی و بعضی را از دیگری تقلید کرد؛ ولی هر گاه در مسأله ای به فتوای یکی عمل کرد، عمل به فتوای دیگری در آن مسأله جایز نیست.

مکارم: مساله ۲۰- فتوی دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعی برای کسی که مجتهد نیست {یعنی قادر به استنباط احکام از مدارک و دلائل آن نمی باشد.} حرام است و هر گاه بدون اطّلاع اظهار نظر کند، مسؤول اعمال تمام کسانی است که به گفته او عمل می کنند.

سبحانی: مساله ۱۴- عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر جایز نیست مگر اینکه دومی اعلم باشد، و نیز فتوی دادن و اظهار نظر در مسائل شرعی برای کسی که قادر بر استنباط احکام از مدارک آن نیست حرام است، و مسئول اعمال دیگران خواهد بود.

سبحانی: مساله  ۱۵- عدالت یک حالت خداترسی باطنی در انسان است که او را از ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر صغیره باز می دارد و اگر هم گناهی از او سرزد فوراً نادم شده و استغفار می کند.

سبحانی: مساله ۱۶- منظور از اصرار بر گناهان صغیره این است که گناهی را که کرده است دو یا سه مرتبه پشت سر هم  انجام دهد اما با یکمرتبه انجام دادن و یاقصد تکرار، اصرار صورت نمی پذیرد.

تذکر: هرکجا که حکم مسأله به لفظ «احتیاط واجب» یا «احتیاط» ذکر شده است عمل به آن احتیاط الزامی است.

مظاهری: مساله ۱۷- اگر مجتهد اعلم فتوا نداشته باشد یا دسترسی به فتوای او ممکن نباشد باید به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهد های دیگر بیشتر است عمل نماید .

مظاهری: مساله ۱۸- در زمانی که در اعلمیت مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهد اعلم وجود نداشته باشد مکلف می تواند از هر مجتهد جامع الشرائطی تقلید کند، همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر می شود تقلید کرد ورجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.

مظاهری: مسأله ۱۹- در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصیّ برای کسی که وصیّ ندارد ، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت می کند.

احکام بلوغ

مظاهری: مسأله ۲۰- شرایط تکلیف، چند چیز است:

۱.‌ بلوغ؛ نشانه‌های بلوغ در دختر و پسر سه چیز است:

اوّل: روییدن موى درشت پشت عورت.

دوّم: بیرون آمدن منى.

سوّم: تمام ‏شدن پانزده‏‌سال قمرى در مرد {۱} و تمام شدن نه سال قمرى در زن{۲}.

۲.‌ عقل؛

۳.‌ قدرت و توانایی انجام تکلیف؛

۴.‌ علم به بلوغ و تکلیف.

{۱} پانزده سال قمری، معادل ۱۴ سال و ۷ ماه و ۵ روز شمسی است.

{۲} نُه سال قمری برابر با ۸ سال و ۹ ماه و ۵ روز شمسی است.

مظاهری: مسأله  ۲۱– اگر فقط یکی از علامت‌های بلوغ در کسی ایجاد شود، بالغ است و باید به همۀ وظایف شرعی خود عمل کند.

مظاهری: مسأله  ۲۲– دختری که در اتمام نُه ‌سال قمری شک دارد، اگر خونی ببیند که علائم حیض را دارد، بالغ محسوب می‌شود.

مظاهری: مسأله  ۲۳– کسی که نمی‌داند از لحاظ سنّی بالغ شده یا نه و دو نشانۀ دیگر بلوغ، یعنی احتلام و روئیدن موی خشن پشت عورت را نیز ندارد، تا یقین نکند، مکلّف نیست.

مظاهری: مسأله  ۲۴– کسی که عاقل نیست، نظیر دیوانه، مجنون و سفیه، تکلیف ندارد.

مظاهری: مسأله  ۲۵– روئیدن موی درشت در صورت، پشت لب، زیر بغل و نیز درشت شدن صدا و مانند اینها، نشانۀ بلوغ نیست.

مظاهری: مسأله  ۲۶– معنای قدرت در انجام تکالیف، آن است که به طور کلّی از انجام عبادتی عاجز نباشد؛ بنابر این اگر کسی نتواند به وظیفه عمل کند، آن تکلیف بر او واجب نیست؛ نظیر دختری که تازه به سنّ بلوغ رسیده و توانایی گرفتن روزه را ندارد، یا پیرمرد و پیرزنی که قادر به روزه‌داری نیستند.

مظاهری: مسأله  ۲۷– نوجوانی که ممیّز شده است می‌تواند تقلید کند و اعمال او در عبادات صحیح است.

مظاهری: مسأله  ۲۸– تکالیف برای غیر بالغ، مقام تنجّزش تمام نیست، امّا مقام فعلیّت دارد، لذا کلّیه عبادات برای او مشروع است و کلیّه محرّمات برای او محرّم است، ولی چون منجّز نیست، احکام محرّمات را ندارد.

مظاهری: مسأله  ۲۹– اگر بچّۀ نابالغ کاری کند که نیاز به غسل داشته باشد، مثلاً میّت را مس کند یا لواط کرده یا با او لواط شود، می‌تواند قبل از بلوغ غسل کند، بلکه مستحب است غسل کند و در مثل لواط، بد است که به حالت جنابت باقی بماند.

مظاهری: مسأله  ۳۰– اگر بچّه‌ای که به سنّ تکلیف نرسیده، پیش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، باید روزه بگیرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزۀ آن روز بر او واجب نیست.

مظاهری: مسأله  ۳۱– لزوم تحقیق در اصول دین، یک امر عقلی است و هر موقع که شخص قدرت بر تحقیق پیدا کرد،(ممیّز شد) عقل او بر تحقیق در اصول دین حکم می‌کند.

مظاهری: مسأله  ۳۲– گرچه گفته‌اند اصول دین سه‌ چیز است: توحید، نبوّت، معاد و اصول مذهب را علاوه بر این سه‌چیز اضافه کرده‌اند: عدل و امامت، ولی هر کسی باید راجع به اعتقادات شیعه که بیش از چهل مسئله است و در آخر رساله توضیح المسائل نیز آمده است، مطالعه داشته باشد. و این باید، «باید» عقلی است که کوتاهی در آن، تقبیح عقلی دارد و اگر العیاذبالله این کوتاهی منجر به ضرر به اعتقادات و تشیّع فرد شود، مؤاخذه دارد و معذور نیست.

 

اندیشه معاصر را در اینستاگرام دنبال کنید.

برای عضویت در کانال اندیشه معاصر کلیک کنید.

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار