۲۰:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۲

پدرم از زمان خودش جلوتر بود

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، از آخرین روزی که ناصر حجازی را به خاک سپردیم، درست یک دهه می‌گذرد، ولی روزی نمی‌شود که نام و عکس و فیلم‌های او را در فضای مجازی نبینیم و خاطرات این مرد را در ذهنمان به یاد نیاوریم. مردی که بیش از ...

پدرم از زمان خودش جلوتر بود

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، از آخرین روزی که ناصر حجازی را به خاک سپردیم، درست یک دهه می‌گذرد، ولی روزی نمی‌شود که نام و عکس و فیلم‌های او را در فضای مجازی نبینیم و خاطرات این مرد را در ذهنمان به یاد نیاوریم. مردی که بیش از هرکسی به اسطوره شباهت داشت.

به قول “مجید وارث” گزارشگر قدیمی که در وصف ناصر حجازی پایش را فراتر می‌گذارد و می‌گوید:” ناصر حجازی نه‌تنها یک اسطوره، ملی بلکه یک میراث ملی به شمار می‌رود.”

به همین بهانه و گذشت یک دهه از تاریخ از دست دادن این چهره محبوب ورزشی، به‌پای صحبت‌های یکی از دو یادگار او یعنی آتوسا حجازی نشستیم تا شخصیت اخلاقی او را بیشتر از هرزمانی درک کنیم:

باهم این گفتگوی مفصل را می‌خوانیم:

*خانم حجازی سلام، دهمین سالگرد ناصر حجازی را پشت سر می‌گذاریم، این ده سال را چگونه سپری کردید؟

آتوسا حجازی: انگارنه‌انگار که ده سال از آن روز کذایی گذاشته، من فکر می‌کنم دلیلش این است که هر چه زمان می‌گذرد بیشتر به دلایل حرف‌ها و تصمیمات و کارهای پدر پی می‌بریم. تازه می‌فهمیم که او از زمان خودش چقدر جلوتر بود.

*در طی این‌ یک دهه اخیر آیا توانستید فقدان پدر را هضم کنید؟
آتوسا حجازی: باور کنید ما هرروز انگار حضور پدر را در کنارمان به بهانه‌های مختلف حس می‌کنیم، گرچه بزرگ‌ترین خصلتی که هر آدمی در وجودش دارد فراموشی است و الا هیچ‌کسی نمی‌توانست پس از مرگ عزیزانش به زندگی ادامه دهد. اما من اگر حتی بخواهم به پدر فکر نکنم نمی‌توانم، چراکه با ورود به فضای مجازی و دیدن عکس‌ها و فیلم‌های بازی او دوباره به یادش می‌افتم. من کمتر کسی را به خاطر می‌آورم که تا این حد پس از فوتش به آن پرداخته می‌شود. حالا سالگرد تولد و فوت که جای خودش دارد. خوشا به حال بابا. ای‌کاش من فقط ده درصد شبیه به او باشم، همین برای من کافی بود.

*فرزند حجازی بودن برای شما چه تبعات و چه مضراتی داشته است؟
آتوسا حجازی: بینید، تا حدی سخت است، اما خوبی‌هایی هم طبیعتاً دارد. البته برای من در رشته ورزشی‌ای که فعالیت می‌کردم سختی‌های خاص خودش را داشت ولی امروز که فکرش را می‌کنم می‌بینم که آن‌ مشکلات هیچ ارزشی نداشت و همین‌که او بالای سر ما بوده خودش کافی است.

*به‌عنوان فرزند حجازی که حتماً شناخت خوبی از او داشت، چه چیزی ناصر خان را بیش از هر چیزی اذیت می‌کرد؟
آتوسا حجازی: دروغ. به‌شدت دروغ و دروغ‌گویی و ریاکاری او را اذیت می‌کرد. امری که این روزها بیش از هرزمانی می‌بینیم. پدر به معنای واقعی کلمه هرگز منافع خودش را به هیچ‌چیزی ترجیح نمی‌داد و زیر بار هیچ منت و زوری نمی‌رفت و این محبوبیتی که شما امروز پس از یک دهه می‌بینید به همین خاطر ایجاد شده است. این در حالی است که هر چه زمان می‌گذرد و مردم افراد دوروبر خود را می‌بینند، ارزش وجودی پدر برایشان بیشتر می‌شود.

*فکر می‌کنید اگر ناصر خان امروز بودند چه احوالاتی را تجربه می‌کردند؟
آتوسا حجازی: گرچه من دوست داشتم او همیشه کنار ما بود، ولی تصور می‌کنم الآن جای پدر راحت‌تر است. او اگر امروز زنده بود از این‌همه نابسامانی در تمامی ارکان، از شدت غم و غصه، دق می‌کرد. درواقع آن زمان که پدر بود، اوضاع به این شدت وخیم نشده بود ولی من معتقدم، پدرم الآن جایش از ما خیلی بهتر است و اگر بود ۱۰۰ برابر ما حرص می‌خورد.

*آیا ناصر خان در دوران کودکی، شما و آتیلا را همراه خود به ورزشگاه می‌برد؟
آتوسا حجازی: من خیلی کمتر به همراه پدر به ورزشگاه‌ها می‌رفتم و اکثر عکس‌هایی که امروز وجود دارد بیشتر به مراسم و جشن و در کل مناسبت‌های خاص برمی‌گردد، اما آتیلا اکثراً با پدر بود و در بسیار از بازی‌ها همراه پدرم به استادیوم می‌رفت.

*درجایی عنوان کردید که هنوز به شماره تلفن پدر پیغام می‌دهند و ابراز علاقه می‌کنند، آیا این روند هنوز ادامه دارد یا قطع‌شده است؟
آتوسا حجازی: نه به‌هیچ‌وجه این پیام‌های پرمهر و محبت قطع نشده است و جالب است بدانید که شماره بابا دست مادرم است و ایشان باحوصله حدوداً به ۹۰ درصد این پیام‌ها جواب می‌دهد.

* خانم حجازی روزهای اخیر ثبت‌نام ریاست جمهوری بود و ناصر خان هم یکی از کسانی بود که به این امر مبادرت ورزید. ممکن است برای ما دلیل این امر ایشان را توضیح دهید.
آتوسا حجازی: اتفاقاً این یکی از آن کارهایی است که بعدها ما دلیلش را متوجه شدیم و درک کردیم. پدر برای این کارش هدف داشت. باور کنید پشت این تصمیم یک عالمه فکر بود. شب‌ها و روزها برای اینکه چنین کاری کند فکر کرد. پدر بیشتر از هرکسی که تصور کنید مطالعه داشت و خودش را به‌روز نگه می‌داشت و اینکه هر کاری که می‌خواست انجام دهد ساعت‌ها برایش فکر می‌کرد و وقت می‌گذاشت. این‌طور نبود که سَرسَری بخواهد عملی را مرتکب شود. در این مورد بخصوص هم در برابر مخالف‌های ما می‌گفت: “من که می‌دانم که رد صلاحیت می‌شوم اما می‌خواهم به آن‌ها ثابت کنم هرکسی باید سر جای خودش باشد. برای چه افراد غیرورزشی به ورزش ورود می‌کنند؟ خوب است من هم جای آن‌ها را بگیرم؟ هرکسی باید در حوزه تخصصی خودش قرار بگیرد و الا پیشرفتی در هیچ زمینه‌ای نخواهیم داشت. هدف من از ثبت‌نام ریاست جمهوری فقط همین است نه چیز بیشتر. من که احتیاجی به دیده شدن ندارم.”

*خانم حجازی با توجه به فضای مسموم طرفداری در فوتبال امروز، برخورد هواداران پرسپولیس با ایشان و شما چطور بود و هست؟
آتوسا حجازی: ببینید هرچقدر این فضا مغشوش شود، هواداران اصیل این دو تیم به این اتمسفر ورود نمی‌کنند. انصافاً ما در این مدت چیزی جز احترام از طرفداران اصیل پرسپولیس ندیدیم. حتی درخصوص اسیدپاشی به سنگ مزار و تابلوی خیابان حجازی به ما گفتند که اعلام کنیم کارِ هواداران پرسپولیس بوده اما ما هرگز چنین چیزی را نپذیرفتیم و درعین‌حال نمی‌پذیریم. هواداران اصیل و فهیم هیچ‌وقت دست به چنین اقداماتی نمی‌زنند. باور کنید این حجم از توهینی که طرفداران نسبت به هم می‌کنند بخش زیادی از آن برمی‌گردد به مشکلات معیشتی و اینکه وقتی نمی‌توانند حرفشان را در بیرون بزنند، عقده‌هایشان را سرِ همدیگر در فضای مجازی خالی می‌کنند. من خودم هرگاه به چنین مواردی برمی‌خوردم به‌هیچ‌وجه محل نمی‌گذارم و هرگز آرامشم را بر هم نمی‌زنم و ناراحت نمی‌شوم. با خودم می‌گویم اگر او با این توهین زندگی‌اش بهتر و تخلیه روحی روانی می‌شود هیچ عیبی ندارد و به این کار ادامه دهد. این حداقل کاری است که من می‌توانم در قبال او انجام دهم. درعین‌حال به دوستانم هم می‌گویم وقتی توان تغییر آن‌ها را ندارید، پس سعی کنید تا آنجا که می‌شود به آن نپردازید و طوری رفتار کنید که اصلاً نمی‌بینید.

*رابطه شما با فضای مجازی و با طرفداران ناصر خان تا چه حد است؟
آتوسا حجازی: واقعاً من کسانی را باعلاقه‌های عجیبی می‌بینم، که شما حتی تصورش را هم نمی‌کنید. من که دختر ناصر حجازی هستم حاضر به انجام کارهایی نیستم که این دوستان به خاطر پدر من انجام می‌دهند.

*خانم حجازی بسیاری بر این باورند که پس از فوت ناصر حجازی و منصور پورحیدری استقلال به‌نوعی یتیم شده است. تا چه حدی موافق این موضوع هستید؟
آتوسا حجازی: نمی‌خواهم به این موضوع چندان ورود کنم، که خدای‌نکرده باعث تکدر خاطر کسی شوم، اما شخصاً فکر می‌کنم مثل این دو نفر دیگر نداریم. استقلال امروز طوری شده که استقلال انگار بزرگ‌تری ندارد، کسی که بیاید وسط و میدان‌داری کند، مثلاً امروز استقلال چند تیم پیشکسوتان دارد اما عملاً آن‌ها وجود تأثیرگذاری را ندارند. کسی مثل پدر من پیدا نمی‌شود که حاضر باشد آرامش و زندگی خودش را فدای استقلال کند. خیلی از اوقات که پیشنهادی از سوی استقلال می‌آمد، به او می‌گفتیم که باباجان قبول نکنید. اما اسم استقلال که می‌آمد دیگر دست خودش نبود و این عشق عجیب‌وغریب به استقلال، خودبه‌خود او را به سمت باشگاه سوق می‌داد. آن زمان که صحبتی هم از پول و این‌گونه مسائل نبود. برای مثال من حتی به‌خوبی به یاد دارم که آقای پورحیدری حتی زندگی خود را وقف استقلال کرد و درنهایت تأسف باید بگوییم هنوز طلب ایشان را نمی‌دهند و این بیشتر شبیه به فاجعه است.

*امروز کسی سکان هدایت استقلال را بر عهده دارد که همواره خودش را شاگرد مکتب حجازی دانسته است. حضور او را در استقلال چگونه می‌بینید و اینکه فرهاد آیا هنوز با خانواده حجازی ارتباطی دارد؟
آتوسا حجازی: من خودم آقای مجیدی را کمتر دیده‌ام اما ایشان با مادرم هنوز از طریق موبایل ارتباط دارد، اما بااین‌حال به نظر من مجیدی بهترین انتخاب ممکن برای سرمربیگری استقلال است و امیدوارم هواداران به او فرصت کافی را بدهند.

 *تا چه حدی می‌شود اخلاق و روحیات فرهاد مجیدی را با ناصر خان مقایسه کرد و اینکه تصور نمی‌کنید شباهت‌هایی دراین‌بین وجود دارد؟
آتوسا حجازی: تا حدی اظهارات شما را قبول دارم، اما بااین‌حال به نظر من مجیدی باید باسیاست بیشتری رفتار کند، ولی درمجموع کاری نمی‌شود انجام داد و مدلش همین است. مجیدی نیز یک سری حرف‌ها و کارها را نمی‌تواند بشنود و ببیند اما به روی خودش نیاورد. بالاخره او هنوز جوان است و باید به جوانان و سرمایه‌های باشگاه استقلال میدان دهیم.
متأسفانه همیشه به این شکل بوده که یک اکیپ مربیگری وجود داشته که از تیمی به تیم دیگر منتقل می‌شده، اما خوشبختانه چند وقت است که شاهد مربیان جدید و خوبی مثل نکونام، خطیبی و سایر مربیان جوان که این تا حدی جای امیدواری دارد. اما باید این مسئله را در نظر بگیریم که این مربیان جدید فرصت کافی می‌خواهند. مطمئن باشید عیار هیچ سرمربی‌ای چندماهه مشخص نمی‌شود. کسی که فکرش آزاد نباشد چه طور می‌تواند تمرکزش را معطوف تیمش کند. بیچاره پدر من، به بازی سوم که نمی‌رسید از همه طرف فشار می‌آوردند که کار به‌هیچ‌وجه کار درستی نبود. اما پدرم هیچ‌گاه اعتراضی نمی‌کرد و دلش نمی‌خواست استقلال وارد حاشیه شود.

 

*کمی هم از خودتان بگویید و در حال حاضر مشغول به چه‌کاری هستید؟
آتوسا حجازی: من تا پیش از پاندمی کرونا مدیر تیم‌های ملی بانوان بودم، اما دیدم که این کار با شرایط و روحیات من سازگار نیست. در ابتدا فکر می‌کردم که بتوانم، اما به‌محض ورودم متوجه شدم که جای من آنجا نیست. به‌هرحال آقای تاج به خاطر دوستی دیرینی که با پدر من داشت از من چنین درخواستی کرد که من هم دیدم انرژی خوبی از حضورم در این پست نمی‌گیرم و عطایش را به لقایش بخشیدم. البته من دوست دارم کارکنم، به شرطی که آرامش ذهنی‌ام بر هم نخورد. من کلاس فوتبال خود را همراه با دوستانم داشتم و از این بابت خیلی هم خوشحال بودم ولی با آمدن کرونا فعلاً فعالیتی در کار نیست.

*به‌عنوان صحبت پایانی آیا خاطره‌ای از ناصر خان در ذهنتان وجود دارد که برای ما تعریف کنید؟
آتوسا حجازی: خاطره که واقعاً بخش زیادی از زندگی ما خاطره بود، اما آن لحظه پایانی و آن روزهایی که پدرم دیگر متوجه چیزی نمی‌شد، چند بار من را صدا کرد اما نتوانست حرفش را به من بزند و من دائم با خودم می‌گویم، بابا چه چیزی دران لحظه می‌خواست به من بگوید که نتوانست. دقیقه وقتی از پله‌های بیمارستان قصد بالا رفتن را داشت (علی‌رغم تمام اصرار ما تا آخرین لحظه روی ویلچر ننشست) در ان حالتی که حتی مسیر را تشخیص نمی‌داد حاضر به نشستن روی ویلچر نشد و می‌گفت من باید راه بروم. در همان حال دائم می‌گفت: آتوسا … آتوسا…. اما نمی‌توانست حرف بزند. احساس می‌کردم حرف مهمی دارد اما توان گفتنش ندارد. پس از فوت بابا هم همواره منتظر ماندم که روزی در خواب من بیاید و به من بگوید، آن لحظه چه چیزی می‌خواست اما هنوز چنین خوابی ندیدم و این مسئله هنوز در فکر من باقی‌مانده است. در آخر می‌خواهم از طرف من و خانواده‌ام از مردم یک تشکر ویژه‌ای کنید که در این ده سال ما را حتی یک‌لحظه تنها نگذاشتند و دم همه آن‌ها گرم، دست تک‌تک آن‌ها را می‌بوسم.

منبع: ورزش سه

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط