به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر،پرسش:
رفتار اخلاقی باایمان چگونه است؟
پاسخ:
ایمان تنها یک واژه و یا کلمه نیست، بلکه یک باور قلبی است.(۱) باوری که به زندگی انسان جهت میدهد و در چگونه زیستن او نقشی مهمّ دارد و محور ارزشگذاری برای اندیشهها و عملکردهای مردم است.
خداوند متعال نیز در قرآن کریم هرگاه ایمان را مطرح میسازد،به دنبال آن عمل را نیز بیان میدارد(۲) تا نمود عینی ایمان را در عمل گوشزد کند . بنابراین ایمان زبانی و یا اعتقاد صرف، ایمان نیست مگر آنکه به لوازم آن چیزی که بدان معتقد شدهایم، ملتزم شویم و آثار آن را بپذیریم .
لذا درک فوائد ایمان، زمانی معنا پیدا که انسان علاوه بر آنچه که به زبان می آورد و باور قلبی دارد، به آنچه که خداوند دستور داده نیز عمل نماید نه اینکه تنها به ایمان زبانی و یا باور قلبی اکتفا نموده و از طرفی نیز در انتظار چشیدن فوائد ایمان باشد .
علامه طباطبایی در این باره می فرماید: «وقتی روح ایمان در دل کسی جایگیر شد عقاید و اعمال او هم عوض شده، بصورتی که مناسب با ایمان باشد، در میآید؛عینا مانند ملکات نفسانی از فضایل و رذایل که وقتی در نفس پیدا شد رنگ اعمال را هم مناسب با خود میسازد.»(۳)
همچنین در خصوص رابطه ایمان و اخلاق می فرماید: «ایمان به خدا همچون درختی است که توحید ریشه آن است و دارای میوههایی است که در هر آن به اذن پروردگار ببار مینشیند و ثمر میدهد، که همان اعمال صالح میباشند.و نیز دارای شاخههایی است که همان اخلاق نیکو(ملکات نفسانی مثبت)از قبیل تقوی، عفت و معرفت و شجاعت و عدالت و رحمت و نظایر آنها میباشد.» (۴)بر اساس این دیدگاه میتوان گفت که اخلاق جزو ایمان است و درخت ایمان با اخلاق استوار میماند و یا به تعبیر علامه ایمان بوسیله اخلاق حفظ میشود.
البته در خصوص ایمان باید به این نکته نیز توجه شود که: ایمان دارای مراتبی می باشد که هر کسی بنا به اعتقاد و عملی که انجام می دهد به این مراتب دست پیدا می کند . و در اخلاقیاتش نیز تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین ملاک شناختن فوائد ایمان به خدا ویکتا پرستی ؛ افراد و اشخاص نمی باشند چراکه چه بسا افرادی داعیه ایمان داشته باشند اما عملا در پائین ترین مراتب ایمان و اخلاق قرار گرفته و از ثمرات و فوائد ایمان کمترین بهره را در زندگی خود نبرده باشند
روزی حضرت امام علی (ع) صفات مؤمن را از پیامبر(ص) سؤال کرد؛ حضرت در جواب به یکصدو سه صفت برای مؤمن اشاره کرد که اکثر این صفات به اخلاق مومن اشاره دارد. به جهت اختصار به برخی از آن اشاره می شود: مؤمن حلیم و صبور، خوش گفتار و گشاده دل است، شادی او در صورتش نمایان و حزنش در سینه پنهان. خنده اش تبسم و اجتماعش تعلٌم است، غافل را تذکر می دهد و جاهل را تعلیم. در امری که به او مربوط نیست وارد نمی شود. غیبت هیچ شخصی را نمی کند و در شبهات احتیاط می کند. بسیار بخشنده است. از عسل شیرین تر و از کوه سخت تر است. سرٌ کسی را آشکار نکرده و زیاد عبادت می کند، در امانات مردم بسیار امین و راستگو و عفیف است. به وعده هایش وفا می کند، به دنبال امور متعالی و برتر است، خرج زندگی اش کم و عبادتش زیاد است، باطل را از دوستش قبول نمی کند و حق را حتی از دشمنش نیز قبول می کند، در کَسب اش شبهه (چه رسد به حرام) وارد نمی کند. اگر با کسی دشمن باشد؛ این دشمنی او را از انصاف خارج نمی کند، و اگر کسی را دوست داشته باشد؛ به خاطر او به گناه نمی افتد. قطع رحم نمی کند (با پدر و مادر و فامیل، قطع ارتباط نمی کند و به آنها خصوصاً پدر ومادر احترام می گذارد.) و با ایتام مهربان است(۵)
نتیجه اینکه، استحکام بنیان زندگی فردی ، خانوادگی و اجتماعی در گرو پایبندی به اخلاق می باشد اما همین اخلاق نیز در گرو ایمان به خدا می باشد و بر اساس آموزههای دینی، کسانی که ایمان بالاتری دارند، در عرصه تلاش برای کسب فضیلتهای اخلاقی و محو رذیلتهای اخلاقی، با انگیزهتر و جدی تر هستند. و مهمترین واساسیترین ضامن دوام اخلاق ، ایمان است. در جوامع فاقد ایمان به مبدأ ومعاد، مفاسد اخلاقی فراوان است؛ چون غرایز انسانی در آنجا رهاست و انسانها تسلیم خواستهای نفسانی خود میشوند.
چنانکه قرآن کریم به این نکته اشاره دارد«أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً» (۶) آیا آن کس که هواىِ [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى؟ آیا [مىتوانى] ضامنِ او باشى؟ یا گمان دارى که بیشترشان مىشنوند یا مىاندیشند؟ آنان جز مانند ستوران نیستند، بلکه گمراهترند.
پی نوشت ها:
۱. سید محمد حسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن،مترجم، سید محمد باقر، موسوی همدانی ، چاپ پنجم،: قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق، ج ۱، ص۷ .
۲. « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ …» عنکبوت، آیه ۹و مائده، آیه ۹۳؛ عصر، آیه ۳ و…
۳. سید محمد حسین، طباطبایى، پیشین، ج ۷، ص ۵۱۷.
۴. همان ، ج ۱۱، ص ۲۴۴.
۵. مجلسی ،محمد باقر،بحارالانوار، انتشارات وفاء، بیروت، بی تا، ج۶۴،ص۳۱۰.
۶. سوره فرقان، آیه ۴۳ـ۴۴.
انتهای پیام/*