۱۵:۰۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱

اعتراف سرپرست سابق تیم ملی/ شنیدم ملی‌پوشان به مقر ریاست جمهوری رفتند و گفتند با اسکوچیچ ۶ گل از انگلیس می‌خوریم/ طارمی گفت از دراگان عذرخواهی نمی‌کند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصربه نقل از روزنامه اعتماد،اعتراف سرپرست سابق تیم ملی/ شنیدم ملی‌پوشان به مقر ریاست جمهوری رفتند و گفتند با اسکوچیچ ۶ گل از انگلیس می‌خوریم/ طارمی گفت از دراگان عذرخواهی نمی‌کند. مجتبی خورشیدی، سرپرست...

اعتراف سرپرست سابق تیم ملی/ شنیدم ملی‌پوشان به مقر ریاست جمهوری رفتند و گفتند با اسکوچیچ ۶ گل از انگلیس می‌خوریم/ طارمی گفت از دراگان عذرخواهی نمی‌کند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصربه نقل از روزنامه اعتماد،اعتراف سرپرست سابق تیم ملی/ شنیدم ملی‌پوشان به مقر ریاست جمهوری رفتند و گفتند با اسکوچیچ ۶ گل از انگلیس می‌خوریم/ طارمی گفت از دراگان عذرخواهی نمی‌کند.

مجتبی خورشیدی، سرپرست سابق تیم ملی ایران، ماجراهای زیادی داشت. خورشیدی در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد، به پشت پرده اتفاقات رخ داده در تیم ملی اشاره کرد که بخش هایی از این گفت‌وگو را در زیر می خوانید:

*من با فوتبال بیگانه نبودم. ۱۹ سال در باشگاه راه‌آهن مدیریت کرده بودم. قائم‌مقام باشگاه راه‌آهن بودم. یک فصل و نیم قائم‌مقام باشگاه استقلال بودم. تحصیلکرده رشته مدیریت سازمان‌های ورزشی هستم. من می‌دانستم مدیریت در فوتبال چگونه است. چند سال مربی‌گری کردم. سال ۲۰۰۰ مدرک A آسیا را گرفتم. من همیشه توی فوتبال بودم. جزو معدود کسانی هستم که همزمان کار مدیریتی و مربی‌گری کردم. سال ۸۳تا۸۴ که باشگاه استقلال بودم در زمان آقای اولیایی یک طرح ۵ ساله برای باشگاه استقلال نوشتم و مدعی شدم اگر باشگاه این طرح را اجرا کند، می‌تواند به خودکفایی و استقلال مالی برسد. من تاییدیه‌های مربوط به این طرح را دارم که از طرف سازمان مدیریت و برنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. از سازمان تربیت‌بدنی تاییدیه گرفت. همه گفتند این طرح قابلیت اجرایی دارد. یک هفته بعد از تایید این طرح آقای اولیایی عوض شد و این طرح در کتابخانه من ماند و خاک خورد. همه اینها را گفتم که بگویم من با مدیریت در فوتبال بیگانه نبودم. همان موقع می‌گفتم شما بروید مدارک و رزومه سرپرست‌های سابق را ببینید، ببینید کدام‌یک سابقه من را دارد؟ مدرک من را دارد؟ بعد بیایید مرا بکوبید.

*یکی از دوستان خبرنگار چیزی به من گفت که خیلی جالب است. ایشان سردبیر یکی از خبرگزاری‌های بزرگ است. ایشان جزو کسانی بود که مرا می‌کوبید. با او تماس گرفتم و پرسیدم چرا این کار را می‌کنی؟ جواب داد اول از همه ما باید تو را بکوبیم و تو هم باید تحمل کنی. پرسیدم چرا؟ حرفی که به من زد را عینا برای اولین‌بار بازگو می‌کنم. شاید هم حرف درستی نباشد و خیلی از ژورنالیست‌ها نپذیرند. ایشان گفت یک بازیکن فوتبال همیشه آرزو دارد به کجا برسد؟ تیم ملی! مربی چی؟ تیم ملی! خبرنگار هم دوست دارد مدیا آفیسر تیم ملی بشود. پرسیدم این چه ربطی به من دارد؟ جواب داد آقای عزیزی خادم محمودرضا رضایی را گذاشته برای مدیا آفیسری تیم ملی و ما نمی‌توانستیم به او گیر بدهیم چون می‌گفتند شما سنگ خودتان را به سینه می‌زنید. ما هم به یکی دیگر از منصوبان او گیر دادیم. همان موقع خیلی‌ها به من گفتند رزومه‌ات را منتشر کن تا همه ببینند چه سوابقی داشتی. من گفتم این موج کوبیدن من که موج وحشتناکی بود و از زمان شاه‌عباس سابقه نداشت تمام می‌شود و عملکرد من نشان می‌دهد وضعیت چگونه است.

*بارها بزرگان تیم می‌گفتند ما لباس پوشیدن آقای عزیزی خادم را می‌بینیم کیف می‌کنیم چون لباس‌هایش برند است و ما خوشحالیم از اینکه رییس فدراسیون ما جنتلمن است و خوش‌تیپ می‌گردد. بازیکنان دید منفی نداشتند. آقای عزیزی خادم هم در بیشتر اردوها با تیم بودند.

*بعد از بازگشت از بحرین آقای عزیزی خادم به خبرنگاران گفت باید در مورد ادامه همکاری با آقای اسکوچیچ تصمیم‌گیری کنیم. من خیلی به ایشان اصرار کردم و گفتم به اسکوچیچ اعتماد کنید و تا پایان دور مقدماتی ایشان را نگه دارید و گارانتی می‌دهم این تیم با ایشان موفق خواهد شد.

*داستان بازیکنان متفاوت بود. یک‌سری بازیکن داشتیم که عاشق سینه‌چاک آقای کی‌روش بودند و خیلی اصرار داشتند که ایشان برگردد. همان موقع می‌گفتند بعد از بازی با بحرین برویم سراغ کی‌روش. آنها هم دل‌شان برای تیم ملی می‌سوخت و دوست داشتند تیم نتیجه بگیرد. یک عده هم اصلا با کی‌روش خوب نبودند. اینها کسانی بودند که طرف آقای اسکوچیچ بودند. می‌گفتند او مربی خوبی است و باید باشد. تمام سعی ما در تیم ملی این بود که بین این دو گروه تعادل برقرار کنیم. من به بازیکنان تیم می‌گفتم شما سرباز تیم ملی هستید و هر کسی که روی نیمکت بنشیند شما باید تابع باشید. بچه‌ها هم واقعا تا زمانی که من بودم حتی آنهایی که طرفدار کی‌روش بودند کم‌کاری نکردند.

*این بازیکنان اصرار داشتند همان موقع با کی‌روش تماس بگیریم، بیاید. آقای عزیزی خادم به اصرار وزیر ورزش قبلی یعنی آقای سلطانی‌فر با کی‌روش صحبت کرد. آقای عزیزی خادم هم با کی‌روش حرف زد و در نهایت تصمیم گرفت با اسکوچیچ ادامه دهد. نمی‌دانم مشکل‌شان چه بود. مالی بود یا هر چیزی دیگری.

*به صورت قاطع می‌گویم در آن زمان هیچ فشاری روی فدراسیون و سرمربی برای دعوت نکردن از وریا نبود. وحید هاشمیان هم چند بار به اسکوچیچ گفت این دو بازیکن خیلی آماده‌اند و می‌توانند کمک کنند ولی تصمیم‌گیرنده نهایی آقای اسکوچیچ بود.

*اسکوچیچ در مورد لیست تیم ملی بسیار غد و کله‌شق بود. در مورد لیست خودش به قدری بسته عمل می‌کرد که حتی تا لحظه آخر دستیارانش هم نمی‌توانستند اسامی را در بیاورند. شاید یکی از مشکلاتش اصلا این بود که تعامل نداشت با کسی. آن کاری که خودش دوست داشت را انجام می‌داد. شاید آقای اسکوچیچ خیلی ضعف داشت ولی الان هم که در کشور ما نیست و من به راحتی می‌توانم بگویم چنین شائبه‌ای وجود داشت، با قاطعیت می‌گویم ایشان هیچ رابطه‌ای با هیچ خبرنگار یا مدیر برنامه‌ای نداشت و آنچه خودش فکر می‌کرد درست است انجام می‌داد.

*بازیکنان در لبنان در مورد نداشتن لباس استوری گذاشتند و این تنها موردی بود که در طول یازده ماه فعالیت من در تیم ملی پیش آمد. این در حالی بود که ما برای هر بازی ۱۸۰ دست لباس می‌بردیم. در لبنان ۱۱۷ ساک بردیم که برخی رسانه‌ها گفتند اینها دارند پول و طلا می‌برند برای لبنان. نمی‌دانم چرا این بحث‌ها پیش آمد ولی خیلی از بازیکنان آمدند پیش من و پرسیدند آیا واقعا در چمدان‌ها دلار بود؟ پس چرا پاداش تیم ملی را نمی‌دهید و دلار به لبنانی‌ها می‌دهید؟ بازیکنان و ما شوکه بودیم.

*یک بار در اردو ما در اردن بودیم و اسکوچیچ گفت من دروازه کوچک متحرک می‌خواهم. در آنجا ما در شرایط بدی بودیم. آن کشور چسبیده بود به اسراییل و شرایط سخت بود. زمینی به ما داده بودند با دیوارهای بلند که شبیه پادگان بود و دروازه بزرگ متحرک نداشت. ما در آن شرایط باید می‌گشتیم دنبال دروازه کوچک. گفتم تهیه می‌کنم. روز بعد ۸ تا دروازه کوچک برایش بردم. پرسید از کجا آوردید؟ گفتم از تهران آورده بودیم. ما به اندازه یک کلینیک وسایل فیزیوتراپی می‌بردیم با خودمان. من گفتم کره جنوبی هفته پیش به ایران آمده بود و بیشتر از ۱۶۰ چمدان با خودش آورده بود. آیا آنها برای ما زغال‌سنگ آورده بودند؟

*می‌گفتند جادوگر به شما گفته از فلان شماره‌ها استفاده کنید. ما در هر بازی به ازای بازیکنانی که داشتیم باید از شماره یک تا ۲۵ می‌پوشیدند. دیگر نمی‌توانستیم شماره‌ ۲۶ داشته باشیم.‌ الله‌یار صیادمنش به تیم ملی دعوت شد. ما نمی‌توانستیم شماره ۲۶ یا ۳۰ به او بدهیم. باید شماره‌ بازیکنی که دعوت نشده بود را به او می‌دادیم. در آن بازی مهدی طارمی دعوت نشده بود و ما شماره او را دادیم به ‌الله‌یار. خود من هم حتی در شماره‌ها دخالت نمی‌کردم. چه برسد که مثلا جادوگر بیاید و چنین دستوری بدهد. معمولا برای تخریب یک گروه دو، سه تا چیز را استفاده می‌کنند. یا می‌گویند سواد ندارد یا اگر ببینند سواد دارد می‌گویند بلد نیست و بعد از اینکه ببینند بلد است می‌گویند طرف خورد و برد و اگر هیچ‌کدام از اینها نباشد یک‌سری چیزهای دیگر مثل رابطه نامشروع و جادوگری را نسبت می‌دهند. من همیشه گفتم اول خدا دوم خدا آخر هم خدا. اگر ما فکر کنیم نیرویی غیر از خدا هست شرک گفتیم.

 *من نه از اسکوچیچ دفاع می‌کنم نه طارمی. آقای اسکوچیچ داشت بازیکنان ایرانی را با اروپایی مقایسه می‌کرد و گفت ایرانی‌ها از همه نظر عالی هستند ولی در مسائل تاکتیکی از اروپایی‌ها پایین‌ترند ولی الان در ایران بازیکنان خوبی داریم که دارند در اروپا بازی می‌کنند. این حرف اسکوچیچ بود. خب اگر بازیکنان ما همه‌چیز تمام بودند که باید به اندازه برزیل در باشگاه‌های اروپایی نماینده می‌داشتیم ولی الان چند بازیکن ما در سطح یک فوتبال اروپا و تیم‌های مطرح بازی می‌کنند؟ پس اسکوچیچ حرفش از نظر فنی درست بود ولی خوب بیان نشد. طارمی هم به خاطر اینکه بین بازیکنان شاخص بود نه به خاطر خودش آن توئیت را نوشت. جالب بود که هر اتفاقی می‌افتاد، می‌انداختند گردن سرپرست تیم ملی. می‌گفتند اگر سرپرست قوی بود مدیریت می‌کرد. من همان زمان هماهنگ کردم با آقای عزیزی خادم به دعوت رییس فدراسیون پرتغال برویم آنجا. ما چند بازیکن فوتبال و فوتسال در پرتغال داشتیم در آن زمان. من گفتم برویم آنجا دیداری داشته باشیم و علی دایی را هم ببریم تا با رونالدو دیدار داشته باشند. من ساعت‌ها با مهدی طارمی و اسکوچیچ حرف زدم و جفت‌شان گفتند هیچ مساله‌ای وجود ندارد. تا اینکه در یک اردو آقای طارمی را دعوت نکرد.

*اسکوچیچ می‌گفت طارمی باید عذرخواهی کند. طارمی هم می‌گفت من حرفی نزدم که بخواهم عذرخواهی کنم. هر دو کوتاه نمی‌آمدند. ما یک اردو را بدون او برگزار کردیم و لبنان و سوریه را بردیم. اس‌ام‌اس طارمی هنوز در گوشی‌ام هست که قبل از بازی‌ها گفت ان‌شاء الله این دو بازی با موفقیت برای تیم ملی تمام می‌شود. یعنی این بچه دلش برای تیم می‌سوخت و می‌تپید. بعد از بازگشت مشکل حل شد. هر کسی که می‌گوید من واسطه شدم و اینها اشتباه است. خود آقای عزیزی خادم باعث شد. من داشتم کارهای ویزا را می‌کردم که برویم پرتغال. نشان به آن نشان که رونالدو گفت من نمی‌رسم بیایم ولی ویدیو کنفرانس می‌کنیم و یک هدیه‌ای از جانب رونالدو توسط مادر رونالدو به آقای دایی داده شود و یک هدیه هم از طرف فدراسیون و آقای دایی به رنالدو. اما صحبت آقای عزیزی خادم با مهدی طارمی باعث شد مشکل حل شود. مهدی طارمی یک زنگ زد به اسکوچیچ و حل شد مشکل.

*در یک برهه‌ای آقای اسکوچیچ می‌خواست کریم انصاری‌فرد را دعوت نکند. به دلیل سن بالا و کمک نکردن و… احساس می‌کرد انصاری‌فرد دارد تشکیل باند می‌دهد. ولی من خودم می‌گویم کریم یکی از حرفه‌ای‌ترین بازیکنانی است که در زندگی‌ام دیدم. زمانی که آقای انصاری‌فرد قرار بود دعوت نشود آقای عزیزی خادم پیام داد که کریم باید به عنوان بزرگ‌تر تیم دعوت شود. من بعد از مصاحبه آقای اسکوچیچ به او پیام دادم چرا وقتی می‌گوید آقای عزیزی خادم گفته کریم دعوت نشود، نمی‌گوید سه ماه پیش خودش می‌خواست او را خط بزند و آقای عزیزی خادم نگذاشت؟ چیزی که من شاهد بودم این بود که در یک برهه‌ای اسکوچیچ کریم انصاری‌فرد را نمی‌خواست و با اصرار آقای عزیزی خادم دعوت کرد. اما چرا رییس فدراسیون بعدش گفت کریم نباشد؟ بعد از اردوی لبنان یک‌سری از خبرها به گوش آقای عزیزی خادم رسید که کریم انصاری‌فرد نقش داشته در استوری اعتراضی بازیکنان و ایشان به آقای اسکوچیچ گفت فعلا کریم انصاری‌فرد نباشد تا بیاید و من شخصا با او صحبت کنم. چون کسی که جو تیم را به هم بریزد نباید توی تیم باشد اما اسکوچیچ اصرار کرد که من به این بازیکن نیاز دارم. من خودم با سرمربی و رییس فدراسیون صحبت کردم و گفتم کریم نقشی در این ماجرا نداشته. ایشان هم پذیرفت و کوتاه آمد.

*اینکه می‌گویند بچه‌های تیم ملی رفتند نهاد ریاست‌جمهوری تا آقای خراطی و نقی‌پور را ببینند درست است. چون آقای نقی‌پور (رییس سابق حراست فدراسیون فوتبال) در ریاست‌جمهوری سمت گرفته بود و مهدی خراطی را برد پیش خودش. من شنیدم بازیکنان رفتند آنها را ببینند. این تمام اطلاعات من در خصوص این جلسه است. اینکه در جلسه چه گذشت و با چه کسانی دیدار شد من اطلاعی ندارم. اما شنیدم عده‌ای می‌گفتند اگر با اسکوچیچ برویم ممکن است جلوی انگلیس ۶ تا بخوریم و آبروریزی می‌شود و آوردن کی‌روش ضروری و حیاتی است. در نهایت هم دیدیم که کی‌روش تشریف آورد و دیدید که آبروی ما جلوی انگلیس حفظ شد!

*مگر می‌شود ببینم بازیکن دارد با تلفن صحبت می‌کند بروم دنبالش؟ همین الان شما بخواهی با تلفن صحبت کنی ادب حکم می‌کند که از شما فاصله بگیرم. ۷۰ نفر در اردوی تیم ملی بودند. آیا من خورشیدی می‌توانستم تکثیر شوم بروم در اتاق‌هاشان ببینم چه کار می‌کنند؟ شمایی که می‌گویی خورشیدی سر آن فایل صوتی مقصر است جواب بده. چون نه از نظر اخلاقی درست در می‌آید نه از نظر واقعیت. می‌گفتند اگر خورشیدی سرپرست درستی بود طرف نمی‌رفت توی اتاقش فلان کار را کند یا فایل صوتی نمی‌آمد بیرون. چطور باید این کار را می‌کردم؟ حالا کاری نداریم آن فایل صوتی تقلید صدا بود یا نه. پلیس فتا هنوز در حال پیگیری است.

*تنش ایجاد شد و انداختند گردن من. وظیفه ما این است که اتوبوس تیم ملی را ببریم زیر دوربین بگذاریم. در هر جایی رفتیم این کار را کردیم. این هم به خاطر مسائل امنیتی است چون ممکن است یک نفر بیاید بمب کار بگذارد زیر اتوبوس. جای اتوبوس که مشخص است. بروند چک کنند، ببینند آیا یک بار در انجام این کار قصور شده؟ ولی من که نمی‌توانم بروم در اتاق بازیکن ببینم با کسی حرف می‌زند یا نمی‌زند یا فلان کار را می‌کند یا نه؟

*کل پاداشی که از تیم ملی گرفتم ۷۰۰ میلیون بود. همان زمان گفتم این پاداشی که گرفتم را همه اعضای تیم گرفتند. در هر تیمی از باشگاهی تا ملی ببینید سرپرست چند درصد پاداش می‌گیرد؟ در کشورهای خارجی در لیست تیم اول اسم سرپرست را می‌نویسند بعد سرمربی. در همه جا سرپرست مثل بقیه پاداش می‌گیرد. من یک ریال بیشتر از بقیه و کادرفنی پاداش نگرفتم. اینها آمدند، گفتند خورشیدی میلیاردی پاداش گرفته. این مساله چه تنش‌هایی که در زندگی من ایجاد نکرد! من این آدم‌ها را نمی‌بخشم. یکی از همان‌ها مدتی بعد در شب قدر به من پیام داد و گفت حلالم کن! از خودم پرسیدم چطور ممکن است عده‌ای یک نفر را تخریب شخصیت کنند و بعد از او حلالیت بخواهند؟ بعد من سوالم این بود که شما می‌گویید من زیاد گرفتم! باشد! بروید، ببینید سرپرست تیم ملی چهار سال قبل چند برابر من گرفته بود؟ چند میلیارد پول گرفته؟ نوش جانش! حقش بوده. من هم همان پاداش مصوب را گرفتم. گفتند مصوب نبوده، گفتم این هم مصوبه هیات‌رییسه. همین الان مصوبه‌اش در گوشی‌ام هست. در مصوبه آمده بود که سرپرست و کادرفنی صد در صد پاداش را می‌گیرند و بقیه عوامل طبق نظر رییس فدراسیون. آیا من باید کمتر از بقیه می‌گرفتم؟ منی که در شبانه‌روز ۳-۴ ساعت می‌خوابیدم؟ الان ۷۰۰ میلیون پول است؟ امسال ماساژور تیم لیگ برتری ما ۸۰۰ میلیون پول گرفته. آیا سرپرست تیم ملی‌ای که رفته جام جهانی نباید ۷۰۰ میلیون پاداش بگیرد؟ آقایانی که آن زمان تریبون داشتید و از هر چیزی برای کوبیدن ما استفاده می‌کردید! خدا را هم در نظر بگیرید! در فوتبال ما ۷۰۰ میلیون پول است؟ الان مربی لیگ یکی دارد چند میلیارد پول می‌گیرد؟ مربی در لیگ دو می‌شناسم سه و نیم میلیارد قرارداد بسته. حقوق من هم بوده ماهی ۳۵ تومن که با کسورات ماهی ۳۰ تومن می‌گرفتم. آن‌هم سه، چهار ماهش را نگرفتم و طلب دارم. چه پول نجومی من گرفتم؟

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط