مذهبی
نیمه شعبان ۱۴۰۳ چه روزی است | نیمه شعبان ۱۴۰۳ چند شنبه است؟
در شب نیمه شعبان شیعیان به دعا و عبادت پرداخته و ظهور امام را از خداوند میخواهند.
مذهبی
در شب نیمه شعبان شیعیان به دعا و عبادت پرداخته و ظهور امام را از خداوند میخواهند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، نیمه شعبان به تاریخ ۱۵ ماه در تقویم قمری اشاره دارد و حشن میلاد امام مهدی(ع) دوازدهمین امام شیعیان میباشد. جشن نیمه شعبان به عنوان یکی از مهمترین اعیاد شیعه با مراسم مذهبی و دعای خاص و… برگزار میشود. فضیلت نیمه شعبان در روایت مختلف آمده است که ای روز به عنوان روز امید و انتظار برای امام زمان شناخته میشود. برای با خبرشدن از جزئیات بیشتر و کسب اطلاعات بیشتر اندیشه معاصر را تا انتها دنبال کنید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
نیمه شعبان، روز ۱۵ شعبان و سالروز تولد امام دوازدهم شیعیان میباشد. در برخی روایات، شب نیمه شعبان پس از شب قدر برترین شبها دانسته شده است.
گروهی از شیعیان در این شب به شب زندهداری و اعمال مذهبی مشغول میشوند. برخی از اهل سنت و طریقتهای تصوف نیز به فضیلت این شب معتقدند. جشن نیمه شعبان از بزرگترین جشنهای شیعیان است که به مناسبت میلاد امام مهدی (عج) در مناطق شیعهنشین جهان برگزار میشود.
در ایران، مسجد جمکران و در عراق، کربلا محل تجمع شیعیان در این روز است. این روز در تقویم رسمی ایران تعطیل رسمی است و روز جهانی مستضعفان نام گرفته است.
نیمه شعبان
روز نیمه شعبان در ایران، ۱۵ شعبان زادروز امام مهدی (عج) است. و به علت قمری بودن تاریخ تولد امام مهدی (عج) در ایران روز نیمه شعبان تاریخ هجری شمسی ثابتی ندارد و هر ساله این روز در تقویم شمسی ما در حال گردش است.
این اتفاق به این خاطر می افتد که تعداد روز های ماه قمری ۳۵۴ روز است و تعداد روز های شمسی ۳۶۵ روز که در سال کبیسه به ۳۶۶ روز نیز تغییر پیدا می کند. از این رو روز های ماه قمری با روز های ماه شمسی و میلادی کاملا متفاوت است و در هر سال ۱۱ روز و یا بیشتر تغییر پیدا می کند و به موجب همین تغییرات ۱۵ شعبان یعنی روز نیمه شعبان در هر سال شمسی و میلادی یک روز متفاوت را نشان می دهد/ایلنا
تاریخ دقیق نیمه شعبان در تقویم ۱۴۰۳ جمعه، ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ است اما روز نیمه شعبان در ایران، ۱۵ شعبان زادروز امام مهدی (عج) به علت قمری بودن تاریخ هجری شمسی ثابتی ندارد و هر ساله در حال گردش است.
تاریخ نیمه شعبان که مصادف با ولادت حضرت مهدی (عج) است، در تقویم شمسی ۱۴۰۳، تقویم قمری ۱۴۴۶، تقویم میلادی ۲۰۲۵ عبارتند از:/تابناک
حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج) یگانه فرزند یازدهمین امام معصوم حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بوده و مادرشان نرجس خاتون نام داشت.
نرجس خاتون از نوادگان قیصر روم فرمانروای آن سرزمین بوده و نیاکان او به حضرت عیسی مسیح باز میگردد.
جریان متولد شدن حضرت مهدی (عج) نیز جلوهای از عنایات و معجزات خداوند متعال می باشد. چرا که در آن دوران که عباسیان بر مسلمانان حکومت میکردند، اختناق و فشار زیادی بر شیعیان وارد شده و شبانه روز زندگانی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام تحت مراقبت و نگهبانی ماموران حکومتی بود.
از آنجا که پیامبر اسلام (ص) و هر کدام از امامان معصوم (ع) در دوران حیات خود بشارت متولد شدن دوازدهمین پیشوای مسلمین به عنوان منجی عالم بشریت به مسلمانان را داده بودند، لذا خلفای عباسی و نیروهای حکومتی که وجود حضرت صاحب الزمان (عج) را منافی افکار پلید و رفتارهای ظالمانه خود در جامعه اسلامی میدانستند، درصدد بودند که فرزند حضرت امام حسن عسگری (ع) را به قتل برسانند. لذا به اذن و لطف الهی دوران بارداری نرجس خاتون بدون هیچ گونه علائم ظاهری طی شده و حتی اطرافیان او نیز از این موضوع بیاطلاع بودند.
به طوری که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، فرزندش حضرت مهدی (عج) را با نهایت مراقبت و به شکل پنهانی نگهداری کرده و او را تربیت نمود.
حکیمه خاتون دختر امام جواد (علیه السلام) و عمه امام حسن عسکری (علیه السلام) جریان ولادت حضرت مهدی (عج) را چنین نقل می کند:
«ابو محمد امام حسن عسکری (ع) کسی را در پی من راهی کرد که امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجتش را آشکار می کند.»
پرسیدم:
«این مولود از چه کسی است؟»
آن حضرت فرمود:
«از نرجس خاتون، عرض کردم: من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمی کنم!»
حضرت فرمود:
«موضوع همین است که گفتم.»
من در حالی که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود:
«بانوی من! حالتان چطور است!»
من گفتم:
«تو بانوی من و خانواده ام هستی.»
او از سخن من تعجب کرده ناراحت شد و فرمود:
«این چه سخنی است؟»
گفتم:
«خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید.»
پس از افطار، نماز عشاء را به جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد.
در این هنگام از اتاق بیرون آمدم، تا از طلوع سپیده مطلع شوم. دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. یک لحظه سوالی به ذهنم رسید که چرا حجت خدا آشکار نشد. کم مانده بود تردید در وجودم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری (ع) از اتاق مجاور صدا زد:
«ای عمه شتاب مکن که موعد نزدیک است». من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد.»
در برخی نقل ها و همچنین در کتاب منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون می گوید:
«بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم.»
امام حسن عسکری (ع) فرمود:
«سوره «قدر» را برایش بخوان.»
آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم حالت چطور است؟ او گفت:
«آنچه مولایت فرموده بود، ظاهر شد. من دوباره سوره «قدر» را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره «قدر» را خواند که من ترسیدم»
من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم:
«چیزی احساس می کنی؟»
نرجس گفت:
«آری.»
گفتم:
«نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اول شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن.»
در این هنگام امواج تابناکی همچون پرده میان من و نرجس خاتون حائل شد. به ناگاه متوجه ولادت کودک شدم. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن (ع) صدا زد؛ «عمه! فرزندم را نزد من بیاور»، وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را درآغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود:
«فرزندم! سخن بگو!»
پس آن طفل گفت:
«اشهد ان لا اله الا الله، و اشهد ان محمدا رسول الله»
پس از آن نوزاد به امامت امیر المؤمنین (ع) و سایر امامان معصوم علیهم السلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت:
«اللهم انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبت وطأتی، و املاء الارض بی عدلا و قسطا؛ پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن.»
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحه ۱۹ به نقل از حکیمه خاتون چنین آورده:
«هفتمین روز پس از ولادت این نوزاد فرخنده، به نزد حضرت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم. آن حضرت فرزندش را از من خواست. من مولود را در میان پارچهای مطهر پیچانده و به حضور پدرش بردم.»
امام حسن فرمود:
«پسرم! با من حرف بزن.»
در این هنگام، نوزاد آیه «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض…» را قرائت کرد./فردای تازه
پایان/*
اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.