07:29 - 1404/02/30

اندیشه معاصر بررسی کرد؛

نگاهی به سریال نمایش خانگی «آبان»؛ لجن مال کردن تصویر یک زن و مادر ایرانی

سقوط اخلاق در قاب نمایش خانگی؛ وقتی سریال «آبان» مرزهای ابتذال و بی‌منطقی را درنوردید در روزگاری که سریال‌های شبکه نمایش خانگی قرار بود خلأ فرهنگی تلویزیون را پر کنند و خوراکی فاخر برای ذهن مخاطب ایرانی باشند، حالا به پدیده‌ای تبدیل شده‌...

سریال آبان

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر ؛ دنبال کردن و تماشای سریال‌های شبکه نمایش خانگی به یکی از رفتار‌های فرهنگی مردم ایران در سال‌های اخیر تبدیل شده است. پدیده‌ای که از اواخر دهه ۸۰ جای خود را در بین سایر محصولات فرهنگی باز کرد.سریال‌های شبکه نمایش خانگی در شرایطی پا به عرصه ظهور گذاشتند که زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری لازم برای آن‌ها فراهم نشده بود.. یعنی از یک طرف، شرایط به گونه‌ای بود که بسیاری از این آثار، سریع وارد شبکه قاچاق می‌شدند و از طرف دیگر، هیچ نقشه و راهبرد فرهنگی مشخصی در تولید این آثار دیده نمی‌شود. اغلب سریال‌ها، ارتباط چندانی با نیاز‌های تفریحی و فرهنگی مردم ندارند و به همین دلیل هم سازندگان خیلی از این آثار به روش‌هایی غیرمنطقی و دور از ارزش‌های فرهنگی و هنری برای جذب مخاطب رو می‌آورند.

استفاده از خشونت عریان، ترویج خیانت و روابط عاشقانه مثلثی، تخریب مقام مادر و یا پدر و کلا بنیان خانواده از این روش‌ها بوده است‌. به نظر می‌رسد طی یک شبیخون فرهنگی حساب شده در این سریال‌ها سره و ناسره داستان‌ها از هم قابل تشخیص نیست و حتی قهرمان‌ها هم پای منقل و بساط شرب خمر می‌نشینند و از ورود به روابط غیراخلاقی هم شرم و حیا نمی‌کنند. و وقتی شخصیت‌های ظاهرا مثبت و قهرمانان قصه، دست رد به سینه جرم و گناه نمی‌زنند و حتی نیش‌شان هم از انجام این اعمال باز است و هیچ احساس عذاب وجدان ندارند. در همه این سریال‌ها از عاشقانه و اجتماعی گرفته تا جنایی و معمایی شاهد روابط نامتعارف و گناه‌آلود، شرب خمر و استعمال مواد مخدر و بدتر عادی‌سازی آنها  هستیم. در این سریال‌ها بازیگران نقش‌های مثبت و منفی چه زن و چه مرد  با دلیل و بی‌دلیل، سیگار دود می‌کنند گویی سیگار جزء تفکیک ناپذیری از شخصیت‌هاست.در میان بلبشوی سریال‌های نمایش خانگی سریال ” آبان” به کارگردانی رضا دادویی و تهیه‌کنندگی مجید مولایی با پخش به صورت هفتگی از پلتفرم شیدا و زردفیلم، براستی نقطه اوج این روند نزولی و پیشگام ترویج بی حیایی می‌باشد.  سریالی با ادعای روایت داستانی درام و معمایی پیچیده که اکنون قسمت پایانی آن پخش شده و مخاطب در حیرت مانده است که چگونه شخصیت منفی ابتدای فیلم یعنی ثابت با آن همه دبدبه و کبکبه و قدرت و مافیا به شخصیتی عاشق و محترم و قابل ترحم در پایان فیلم تبدیل شد و همچون قهرمانان اساطیری با مرگ غریبانه خود مخاطب را در اندوهی بی پایان فرو برد!!

آبان” تمام حد و حدود و مرزهای روابط محرم و نامحرم و وفاداری زن شوهردار را زیر سوال برد. شخصیت “آبان” زنی است که نه برای طرفداران فمینیست ک فشر روشنفکر قابل درک است و نه برای معتقدان به جایگاه سنتی زن.

نگاهی به سریال نمایش خانگی «آبان»

نگاهی به سریال نمایش خانگی «آبان»

 

آبان” برخلاف ظاهر استوار و محکمی که در ابتدای فیلم از او نشان داده می‌شو؛ یادمان بیاید برخورد اوا او را بابک محمودی و فریبرز ثابت را،  شخصیتی متزلزل است و هیچ نشانی از یک زن باهوس و نابغه ندارد و قطعا اولین و بزرگترین اشتباه زندگی او ازدواج با امیر بوده است. مردی به شدت ضعیف النفس و ترسو و البته ساده لوح و شاید احمق که فقط بلد است ادای مردان عاشق پیشه را دربیاورد اما وقتیکه وارد گود می‌شود بدون کوچکترین فکر و درایتی عمل می‌کند و این از همان سکانس آغازین سریال آنجا که امیر در استخر به پای مرد نزول خوار می‌افتد مشخص است و ابن بلاهت با کارهایی چون آتش زدن پارکینگ هلدینگ و یا رفتن عجولانه به خانه ثابت و به گردن گرفتن قتل مرد نظافتچی ادامه می‌یابد.گویی کمال همنشین در آبان هم اثر می‌کند که او برخلاف ایستادگی اولیه در مقابل ثابت در چرخشی صد و هشتاد درجه‌ای، در آخر او را بر همه چیز و همه کس ترجیح می‌دهد. آبان حاضر نیست امیر را برای یک شب خیانت ببخشد آن هم زمانیکه زن او نبوده اما در کمال ناباوری بدون هیچ نسبتی با ثابت همخانه شده و او را نه تنها بخاطر تمام بلاها و استرس‌هایی که به او وارد کرده می‌بخشد بلکه با رضایت کامل به همسری او در می آید و دخترش را فراموش می‌کند در کمال وقاحت به فریبرز می‌گوید تا به حال هیچکس او و نیازهایش را ندیده و فقط ثابت او را درک کرده است و این یعنی لجن مال کردن تصویر یک زن و یک مادر در خانواده ایرانی. آبان بدترین مادری است که تابه‌حال در سریال‌های ایرانی به نمایش در آمده‌است؛ مادر بی‌روح، بی‌عاطفه و بی‌فکر که عشق‌بازی‌هایش و مدیریت در هولدینگ برای او از دخترش مهم‌تر است. حتی دختر او (آلما) نیز آرزو کرد دوست مادرش یعنی بهار همیشه در خانۀ آن‌ها بماند و نه مادر بی‌فکرش. از آنسو بهار نیز شخصیتی بعنوان دومین زن داستان، شخصیتی منفور دارد. زنی که با وجود بی محلی از امیر و طرد شدن از سوی او هنوز می‌خواهد خود را به او تحمیل کند، در حالیکه خود زنی مستقل، تحصیل کرده و زیباست و امیر مردی ضعیف و ترسو.

” آبان” با وجود توسل به انواع و اقسام ناهنجاری‌های فرهنگی و شرعی بدلیل عدم منطق روایی فیلمنامه و شخصیت پردازی های ضعیف نمی‌تواند مخاطب را راضی نگهدارد و حتی  اگر مقصود فیلمساز به نمایش گذاشتن مشکلات نخبه‌ها و و نوابغ کشور در جذب سرمایه برای اختراعاتشان باشد که باعث می‌شود در موقعیت آسیب‌پذیر قرار بگیرند، باز هم سیر داستانش و شکل گیری گره آن با عقل جور در نمی‌آید و بیشتر شبیه به نسخه بی‌رمق سریال‌های ترکی است، با همان درام‌های کش‌دار، شخصیت‌های سطحی، و موقعیت‌های احساسی تصنعی. بزرگترین مشکل سریال این است که مخاطب در طول تماشای آن هیچ‌وقت حس نمی‌کند بخشی از یک جهان واقعی و ملموس است. این حس مصنوعی بودن باعث دوری ذهنی مخاطب از داستان و عدم همذات پنداری با شخصیت‌های آن می‌شود و اینگونه “آبان” با وجود هیاهوی بسیار و روایت داستانی نامتعارف و استفاده از بازیگران مشهوری چون شهاب حسینی و امین حیایی با شکست مفتضحانه روبه رو می‌شود.  ایکاش در پایان مثلا مخاطب می‌فهمید آبان مأمور وزارت اطلاعات در دستگاه ثابت است و یا برای گرفتن انتقام از ثابت بخاطر فروپاشی زندگی اش به او نزدیک شده است، شاید اینگونه کمی سریال قابل دفاع می‌شد.

 

*نفیسه ترابنده/ کارشناس ارشد ادبیات و فعال فرهنگی

پایان/*

اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.

 

نویسنده : نفیسه ترابنده

مطالب مرتبط

1 نظر برای این مطلب ثبت شده است:

محمد

02 خرداد 1404


متاسفانه تحلیل نادرستی ارائه نمودید، به نظر بسیار مغرضانه و غیر نظر کارشناسانه در حیطه علم روانشناسی و حتی دینی مطلب خود را به تحریر در آوردید، که جای بحث و نکته سنجی بسیار دارد، بطور مثال نظر شما در شخصیت حر که در رکاب یزیدجنگ میکرد و شخصیت ضد حقی و خلافی داشت تبدیل شد یک روزه به صحابه امام حسین، متاسفانه شما کلمه تغییر را در زندگی درک نکرده اید، این حدیث الهی که هر زمان شما می توانی تغییر کنید، و به سوی حق بازگردید حتی اگر گناهان زیادی داشته باشید.در اصل اسم سریال قمار باز هست، برداشت شما از این اسم چیست، سقوط اخلاقی در چه زمانی و در چه جامعه ای رخ میدهد ، تن فروشی یک سقوط اخلاقی است ولی اگر برای نجات فرزندتان از دست اهریمنان باشد اسمش چیست، وقتی آبان با ثابت سناریو جدیدی را برای نجات دختر آبان و آلوده نشدن در خصوص فروش مواد مخدر میکشند، و آبان بازیگر نقش سناریو نوشته شده هست آیا این نقشه که اتفاقا جواب هم داد باز سقوط اخلاقی است و ... متاسفانه بیش از 90 زنان جامعه در حد و توان فکری و قابلیت های ذاتی آبان نیستند، برای همین همذات پنداری برایشان سخت هست، و بیشتر درصدد تخریب آبان هستند

نظرات بسته شده است