09:05 - 1403/09/10

موضع ایران درباره حوادث خونین در حلب سوریه

گزارش‌ها حاکی از آن است که هجوم مجدد گروه‌های تروریستی به مناطق تحت کنترل دولت سوریه از مناطق تحت اشغال ترکیه در شمال این کشور انجام شده است.

موضع ایران درباره حوادث خونین در حلب سوریه

سه روز قبل، بار دیگر جنگ داخلی در سوریه آغاز شد. جنگی که فعلاً به شمالغرب این کشور محدود شده حوالی ساعت ۱۹ شب گذشته، مهاجمان سلفی مدعی شدند که حلب را به تصرف درآوردند. حلب در شمالغرب سوریه، مرکز استانی به همین نام، بزرگ‌ترین شهر و مرکز اقتصادی این کشور است و بیش از دو میلیون نفر جمعیت دارد. شهر ادلب در ۶۰ کیلومتری شرق حلب نیز در معرض حمله قرار دارد.

به گزارش هم‌میهن، گزارش‌ها حاکی از آن است که هجوم مجدد گروه‌های تروریستی به مناطق تحت کنترل دولت سوریه از مناطق تحت اشغال ترکیه در شمال این کشور انجام شده است. شمال سوریه در جریان بحران داخلی این کشور، در چند مرحله مورد تهاجم نیرو‌های ترکیه و متحدان آنکارا در میان معارضین قرار گرفت که آخرین عملیات آنها در سال ۲۰۱۹ انجام شد.

در حال حاضر گفته می‌شود عملیات مذکور با هماهنگی میان اسرائیل و ترکیه اتفاق افتاده است چراکه دقیقاً پس از برقراری آتش‌بس در لبنان آغاز شد. اما حجم و گستره این عملیات نشان‌دهنده برنامه‌ریزی و اجرای فوری نیست. به نظر می‌رسد از ماه‌ها پیش آماده‌سازی برای این عملیات در دستور کار بوده است.

موضع ایران 

سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان عصر دیروز در گفت‌وگوی تلفنی با همتای سوری خود، در جریان آخرین تحولات این کشور قرار گرفت. وزیر امور خارجه کشورمان در این تماس، «فعال شدن مجدد گروه‌های تروریستی در سوریه را طراحی آمریکایی- صهیونیستی متعاقب شکست‌های رژیم صهیونیستی از مقاومت در لبنان و فلسطین خواند و بر تداوم حمایت جمهوری اسلامی ایران از دولت، ملت و ارتش سوریه برای مبارزه با تروریسم و حراست از امنیت و ثبات منطقه‌ای تاکید کرد.»

چینش میدان 

در اولین روز جنگ، سردار کیومرث پورهاشمی معروف به حاج هاشم فرمانده مستشاران ایرانی در این منطقه به شهادت رسید. در حال حاضر اخبار به ما نشان نمی‌دهد که وضعیت نیرو‌های حامی نظام سوریه در منطقه به چه صورت است. پیش از این نیرو‌های فاطمیون (افغانستان)، زینبیون (پاکستان) و حیدریون (عراق) کنار حزب‌الله و نیرو‌های ایرانی در مناطق مختلف سوریه مستقر بودند.

حزب‌الله تا سه روز قبل درگیر جنگ در کشور خود بود و وضعیت دیگر گروه‌ها نیز مشخص نیست، اما شهادت یک فرمانده ایرانی نشان می‌دهد که احتمالاً نیرو‌های مستشاری ایران نیز در منطقه بودند. همچنین مشخص نیست که نیرو‌های نظامی پیاده سوریه که از چند سال قبل در حلب و شمال آن مستقر بودند، در چه شرایطی هستند. وضعیت منطقه با جنگ پیشین سوریه بسیار متفاوت است.

اخبار حاکی از آن است که تروریست‌ها حمله سنگینی را آغاز کردند که نشان‌دهنده حمایت لجستیکی گسترده از آنان است. دو عبارت معارضین و تکفیری‌ها درباره مهاجمین در اخبار استفاده می‌شود. معارضه سوریه، گروه‌های سکولاری مانند ارتش آزاد بودند که ابتدای جنگ گذشته از ارتش رسمی سوریه جدا شدند و با حکومت مرکزی می‌جنگیدند.

بخشی از گروه‌های مسلح نیز سلفی‌ها و تکفیری‌ها بودند که نیروی عظیمی در جنگ پیشین محسوب می‌شدند. تا لحظه تنظیم این گزارش، هنوز به طور دقیق مشخص نیست که تنها گروه‌های سلفی – تکفیری در این هجوم حاضر بودند یا گروه‌های دیگر نیز حضور داشتند. چراکه در تصاویر موجود از گروه‌ها در حلب، پرچم سبز سوریه (پرچم این کشور پیش از کودتای ۱۹۶۳ حزب بعث) نیز وجود دارد که استفاده از آن توسط گروه‌های سلفی مرسوم نیست.

تکرار تاریخ 

معادله جنگ پیشین سوریه به این صورت بود که تمام این گروه‌ها با حکومت مرکزی و متحدانش روی زمین (ایران، گروه‌های مقاومت متشکل از اتباع افغانستان، پاکستان، عراق و حزب‌الله لبنان) می‌جنگیدند و در عین حال بعضی از آنها با یکدیگر نیز درگیر بودند. مثلاً معارضین سکولار با سلفی‌ها می‌جنگیند یا جبهه‌النصره و داعش با هم درگیر بودند. در حال حاضر، اخبار حاکی از آن است که دو گروه هیئت تحریرالشام و احرارالشام در حال عملیات و پیشروی هستند.

تحریرالشام ائتلافی از چند گروه است که در جریان جنگ سوریه تشکیل شده بود و جبهه‌النصره ستون فقرات آن را تشکیل می‌دهد. جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ و به دنبال اعتراضات موسوم به بهار عربی (۲۰۱۰) آغاز شد.

در جریان آن اعتراضات که کشور‌های مختلفی از خاورمیانه و شمال آفریقا را درگیر کرد، سوریه یکی از کشور‌هایی بود که سرنوشتی متفاوت را روبه‌روی خود دید. دو روایت درباره آغاز جنگ وجود دارد. یک روایت این است که سرایت اعتراضات به سوریه سناریوی عبری – غربی – عربی بود برای زمینگیر کردن سوریه و جبهه مقاومت. روایت دوم این است که با سرکوب خونین اعتراضات سال ۲۰۱۱ و فراهم شدن زمینه، طرف مقابل روی موجی که در سوریه راه افتاد، سوار شد. در جریان آن جنگ، سوریه به چهارراه تضاد منافع میان کشور‌های مختلف تبدیل شد.

یک طرف ایران بود که متحد قدیمی سوریه و حکومت خانواده اسد است و منافعش حکم می‌کرد که حکومت دمشق را حفظ کند. طرف دیگر اسرائیل، ایالات متحده و برخی کشور‌های دیگر منطقه بودند که هر کدام بخشی از معارضین سوری از ملی‌گرا تا تکفیری را تحت حمایت خود گرفتند. در آن دوران داعش دست برتر میان گروه‌های مخالف نظام سوریه را داشت که گستره خلافت اسلامی خود را از سوریه تا عراق وسعت داد.

اعلام پایان داعش که سال ۹۶ توسط سردار قاسم سلیمانی، فرمانده شهید وقت نیروی قدس اعلام شد، مربوط به سقوط آخرین منطقه تحت سیطره داعش یعنی منطقه البوکمال در مرز سوریه و عراق بود که دیگر پیوستگی سرزمینی برای تروریست‌های تکفیری به جا نمی‌گذاشت.

تغییر نظم در شام 

صابر گل‌عنبری، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در کانال تلگرامی خود نوشت: شمال سوریه از چهارشنبه پیش شاهد حمله و پیشروی گسترده گروه‌های مخالف در منطقه حلب و حومه شرقی ادلب است. این حمله سنگین با تجهیزات پیشرفته امری برنامه‌ریزی‌شده از ماه‌ها قبل با ابعادی منطقه‌ای و بین‌المللی و تاثیرگذار بر نظم منطقه به نظر می‌رسد.

گروه‌های مهاجم تا رسیدن به حلب با مقاومت خاصی مواجه نبودند و امروز جمعه پس از کنترل حومه غربی حلب در حال ورود به محلات شهر هستند. هدف از این عملیات نیز سیطره دوباره بر مناطقی در استان حلب، حماه و ادلب و … و همچنین بازگرداندن یک میلیون آواره سوری ساکن این مناطق عنوان شده است. اما بعید است که به این اهداف بسنده شود و به قول برخی محافل مخالفان، از مهم‌ترین اهداف خارج کردن نیرو‌های ایرانی و متحدان آن از سوریه است.

این حمله جدا از عوامل داخلی آن در امتداد جنگ داخلی در سوریه از سال ۲۰۱۱، به دو عامل خارجی نیز باز می‌گردد؛ نخست مشغولیت حزب‌الله در جنگ لبنان و کاهش حضور آن و نفوذ عملیاتی ایران در سوریه، درگیر بودن روسیه در جنگ اوکراین و شدت گرفتن بحران اقتصادی در مناطق تحت کنترل نظام و تاثیر آن بر کاهش اراده جنگیدن در ارتش. عامل دوم «احتمالاً» وجود توافقی بین‌المللی برای تنگ کردن عرصه برای حضور نظامی ایران و متحدانش در سوریه و پایان دادن به آن است. در این باره گویا خواسته یا ناخواسته تلاقی منافع میان آمریکا، اسرائیل، ترکیه و روسیه در سوریه شکل گرفته است.

در شرایط کنونی امکان تبانی میان آمریکایِ بایدن و روسیه وجود ندارد، اما وجود توافقی در این خصوص میان روسیه و اسرائیل از یک سو و میان ترکیه و روسیه از دیگر سو بعید نیست. موضع روسیه در مقابله با عملیات مخالفان سوری مثل گذشته نیست و بعید هم است که عامل آن صرفاً درگیر شدن در جنگ اوکراین باشد. حملات هوایی روسیه برای توقف پیشروی مهاجمان دیرهنگام و «تا این لحظه» ضعیف بوده است.

آنچه شک و تردید درباره نقش روسیه در این برنامه احتمالی منطقه‌ای و بین‌المللی را بیشتر می‌کند، عقب‌نشینی نیروهایش از تل‌رفعت در شمال حلب و منطقه معصران در شرق ادلب است. کما اینکه اظهارات دیروز سخنگوی کرملین فاقد قاطعیتی در قبال حملات مخالفان است. وی ضمن بیان اینکه این حمله نقض حاکمیت سوریه است و از حمایت کشورش از برقراری امنیت در این منطقه خبر داد، با دعوت از نظام سوریه برای بازپس‌گیری منطقه حلب به نوعی توپ را به زمین آن انداخت؛ درحالی‌که اگر ارتش سوریه به تنهایی قادر به این کار بود، به این سرعت و بدون مقاومت خاصی، این منطقه سقوط نمی‌کرد.

روسیه در ماه‌های اخیر از دو طرف تحت فشار بود؛ یکی ترکیه که تلاش داشت به دولت سوریه نزدیک و دیداری میان اردوغان و اسد برگزار شود، اما با مخالفت اسد به پشتیبانی ایران این اتفاق نیفتاد و روسیه هم نتوانست در این باره کاری کند و نگران نزدیکی بیشتر دمشق و تهران است. طرف دیگر اسرائیل است که در کنار حملات روزانه خود به سوریه و تهدید‌ها برای ترور بشار اسد به روسیه نیز فشار می‌‎آورد که او را برای دور شدن کامل از ایران متقاعد کند.

مطالب مرتبط