سعید تشکری: عشق به خانواده و دوچرخه و مبارزات انقلابیام را در «وسنی» آوردم
سعید تشکری: عشق به خانواده و دوچرخه و مبارزات انقلابیام را در «وسنی» آوردم سعید تشکری این بار، خودش را و زندگی شخصیاش را نوشته است. «وسنی» بر خاطرات او سوار است، اما قالب آن خاطره نیست. تشکری درباره این اثرش میگوید: شاید مخاطب کمتر فک...
سعید تشکری: عشق به خانواده و دوچرخه و مبارزات انقلابیام را در «وسنی» آوردم
سعید تشکری این بار، خودش را و زندگی شخصیاش را نوشته است. «وسنی» بر خاطرات او سوار است، اما قالب آن خاطره نیست. تشکری درباره این اثرش میگوید: شاید مخاطب کمتر فکر کند من چنین دورانی را از سر گذراندهام.
سعید تشکری نویسنده در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره تازهترین اثر خود با عنوان «وسنی» که از آن به عنوان اولین پرده از زندگی او یاد میشود، اظهار داشت: حق طبیعی همه نویسندگان است که از حوادث بزرگ زندگی خود خاطرهنویسی کنند. تعدادی ترجیح میدهند این کتابت توسط نویسنده دوم یا مصاحبهگر صورت گیرد؛ چرا که بسیاری از قهرمانان و نویسندگان، شجاعت نوشتنش را ندارند.
او ابراز داشت: وقتی از انتشارات ستارهها پیشنهاد شد خاطراتم را بنویسم، به این نتیجه رسیدم که خاطرات شفاهی زندگی من به چه کار مخاطبی میآید که رمانهای مرا میخواند و دوست دارد رمان از من بخواند؟ از این رو تصمیم گرفتم بخشهایی از زندگی را در قالب رمان فراهم کنم. بنابراین، «وسنی» اولین بخش زندگی من است که به دوران پرشور نوجوانیام برمیگردد.
نویسنده کتاب «مفتون و فیروزه» با بیان اینکه این تصمیم منجر به خلق «وسنی» شد، گفت: در نوجوانی زیر چتر حمایت پدربزرگ و مادربزرگی که به شدت متدین بودند، زیستم. این تدین قبل از انقلاب دارای شورانگیزی مومنانه بود، اما درون خود تقابلی هم داشت. این تقابل اوج دراماتیک وسنی است.
این نویسنده با اشاره به انتخاب نام «وسنی» بر این این اثرش توضیح داد: ما پسران هووهای پدرانمان هستیم. عمدتا در آن دوران هم این امر شدت داشت و به دلیل استبداد خاصی که پدران به مادران داشتند و پسران علیه پدران و نفع مادران این ستیز را دنبال میکردند، پسران گویی لشکری بودند که از آینده دور دفاع میکردند. این آینده دور برای من زود اتفاق افتاد؛ به طوری که بیش از آنکه نوجوانی کنم، احساس کردم باید معرفت خرج مادرم کنم. این مساله باعث شد از خانه رانده شده و به منزل پدربزرگ و مادربزرگ بروم؛ خانهای که در آن پدربزرگ و مادربزرگم به دلیل اخلاقیات و رفتار با پدر و مادرم متفاوت بودند. این تفاوت به حدی بود که من از استبداد زندگی خارج شده و به رویکرد ایمانی رسیدم.
مولف رمان «اوسنه گوهرشاد» تصریح کرد: در آن دوران، دوچرخه کورسی در مشهد اندک بود. من با کار کردن دوچرخه کورسی که آرزویم بود، تهیه کردم. تنها سه یا چهار نفر از این دوچرخهها داشتند. برای همین عضو تیم مشهد شدم و این اتفاقات باعث شد به دوچرخه وابسته میشدم. کمکم از پدربزرگ و مادربزرگ و محیط خانه دور شدم. این دوری به حدی رسید که متوجه نشدم آنها در عین زندگی، مبارزه با دستگاه شاهنشاهی را هم دنبال میکنند.
تشکری با تاکید بر این مساله که زنان مبارز مشهد در اقدامی بزرگ دست به تظاهرات مهم زدند که منجر به دستگیری زنان شد و مادر بزرگ من هم یکی از آن دستگر شدهها بود، ابراز داشت: این موضوع موجب تحول من شد. اما باید یکی از طرفین دعوا قرار میگرفتم. ساختار «وسنی» نشان میدهد یک نوجوان چطور از خانه به کوچه و از کوچه به خانه و از خانه به محیط اجتماعی آن دوران وارد شده و مسئولیت میپذیرد. این مسئولیتپذیری با حادثه همراه است و بیشتر لحظات شورانگیزی فراهم میکند که شاید مخاطب کمتر فکر کند سعید تشکری چنین دورانی را گذرانده است.
وی در پایان اضافه کرد: رمان «وسنی» اثر مستند شخصیت با همه ویژگیهای یک اثر دراماتیک است. سعی کردم با نگاه رمانگونه آن را بنویسم و نه خاطراتگونه. این اثر دارای فضایی است که در آن زندگی کردم؛ با همان مشخصات و فراز و فرودها برای یک نوجوان در دهه ۵۰.