۱۱:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۳/۱۵

زنانه شدن آسیب های اجتماعی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، زهرا عباسپور پژوهشگر و فعال حوزه زن و خانواده در یادداشتی در ارتباط زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی اینچنین نوشتند: آسیب های اجتماعی پدیده ای، جهانی، کریه و چند و جهی است که در سالیان اخیر رشدی مضاعف د...

زنانه شدن آسیب های اجتماعی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، زهرا عباسپور پژوهشگر و فعال حوزه زن و خانواده در یادداشتی در ارتباط زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی اینچنین نوشتند:

آسیب های اجتماعی پدیده ای، جهانی، کریه و چند و جهی است که در سالیان اخیر رشدی مضاعف داشته است.

فراوانی آسیب های اجتماعی نشان دهنده فقدان «عدالت اجتماعی» مطلوب در جامعه است. به تعبیر رهبر انقلاب: آسیب های اجتماعی بیماری هایی هستند که یکایک افراد جامعه را در یک محدوده بزرگی به ناکامی و مشکل دچار می نماید. اعتیاد، حاشیه نشینی، طلاق، مفاسد اخلاقی از جمله مهم ترینِ این آسیب ها در جامعه هستند.

از آنجا که آسیب های اجتماعی پدیده ای ذوابعاد و چند وجهی است عوامل متعددی در شکل گیری آن نقش دارند از جمله مهمترین آنها می توان به ؛ محیط اجتماعی نادرست، محیط خانوادگی مختل شده، آسیب‌های دوران کودکی، نداشتن عزت نفس و احساس نارضایتی از خود، تفاوف طبقاتی و شکاف اقتصادی، زاغه‌نشینی در شهرهای بزرگ، معاشرت با افراد ناصالح، فقر و بیکاری، گرسنگی، تنوع و تجمل طلبی، اعتیاد، کمرنگ شدن ارزش ازدواج، پایین بودن سطح سواد، سست بودن بنیان های خانوادگی و مشکلات زناشویی اشاره نمود.

بسیاری معتقدند نابسامانی و سرکوب«خانواده» را می توان عامل اساسی در رشد پدیده آسیب های اجتماعی دانست.

سرکوب خانواده به‌واسطه دو مولفه «خشونت اقتصادی» و «آشفتگی فرهنگی» رخ می‌دهد و گاه خانواده را نابود می‌کند و منجر به افزایش آسیب های اجتماعی در جامعه می گردد.

بی توجهی ساختاری و فرهنگی به آسیب های اجتماعی در کشور منجر به تغییر “الگوی جنسیِ آسیب های اجتماعی” به سمت «زنانه شدن» آسیب ها، «کودکانه‌تر» شدن آسیب‌های مجازی و تبدیل «خانواده‌ها» به کانون آسیب گردیده است.

این امر در جامعه ای که آرمان «ساخت تمدن نوین اسلامی» در سر دارد، به هیچ وجه شایسته نیست.

چرا که زنان در «الگواره تمدن آرمانی»، در نقش «مادران جامعه ساز اسلامی» قرار دارند این نقش آن قدر بنیادین، حیاتی و مبنایی است که زنانه شدن آسیب های اجتماعی به معنای عدم رسیدن به این الگویِ تمدنی است.

تغییر الگویِ جنسیِ اعتیاد

اعتیاد یک معضل قدیمی در کشوراست. سال‌هاست که مصرف مواد مخدر یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی و شایع‌ترین بیماری روانی بین مردان است اما چند سالی است که زنان هم وارد این گود خانمان‌سوز شده‌اند.

دو زنگ خطر اساسی در موضوع اعتیاد بانوان وجود دارد ؛ ۱- کاهش سن اعتیاد در دختران ۲-تغییر نوع مصرف مواد در دختران از سنتی به صنعتی در سال‌های اخیر که هم ارزان‌تر هستند و هم بو ندارند و هر جایی می‌توان آنها را مصرف کرد.

شاید یکی از عوامل این گرایش را باید در آرایشگاه‌ها و باشگاه‌ها زنانه جستجو نمود که به راحتی به بهانه لاغری به خانم ها پیشنهاد مصرف شیشه می دهند غافل از اینکه فقط پس از ۲۰ روز از مصرف شیشه علائم اعتیاد خود را نشان داده و ترک آن دیگر کار راحتی نیست!

فرار دختران از خانه

امروزه مسئله فرار دختران و زنان از خانه، جنبه فوق‌العاده‌ای پیدا کرده و آمار آنان به طرز نگران کننده‌ای در حال افزایش است و پژوهش ها نشان داده است فرار دختران از خانه، از بین عوامل اجتماعی و خانوادگی ، عامل خانواده نقش مهمتری از سایر عوامل داشته است؛

عمده ترین علت از بین عوامل خانوادگی به ترتیب جدایی والدین، نابسامانی های خانوادگی، اعتیاد یکی از والدین به ویژه پدر و سوء رفتار برادر بزرگتر با خواهران قلمداد شده است. بر اساس گزارش معاونت عملیات پلیس تهران، آمار دختران و زنان فراری هر ساله افزایش می‌یابد، که بیشتر دختران در سنین ۱۴ تا ۱۸ سال هستند.

زنانه شدن سرپرستی خانواده

در کشور ما بیش از سه میلیون زن سرپرست خانواده وجود داردکه براساس آمارها این پدیده با روندی صعودی در ایران روبه روست.

امروزه زنان بسیاری هستند که به دلایل گوناگون از جمله آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق،فوت، اعتیاد، مهاجرت برای جست‌وجوی کار یا تعدد زوجات، همسران خود را از دست داده و به تنهایی مسئولیت سنگین اداره مالی و معنوی یک خانواده را برعهده دارند.

بخش زیادی از این زنان درگیر مشکلات فقر و مسائل مالی هستند؛چرا که هم از اشتغال ایمن محرومند و هم از حمایت بیمه های اجتماعی! مطالعات صورت گرفته حاکی از این است که این زنان و خانواده هایشان اکثرا جزء اقشار حاشیه نشین محسوب شده و شرایط سختی را می گذرانند.

با وجود حساسیت مسائلی که بر شمرده شد؛ بر طبق قانون، «شورای اجتماعی کشور» با ریاست رئیس جمهور با هدف «سیاستگذاری، هماهنگی، ایجاد وحدت رویه و تنظیم ساز و کار اداری در زمینه پیش‌بینی، پیشگیری و مقابله با پدیده‌ها، معضلات و‌آسیب‌های اجتماعی» متولی امر سیاست گذاری آسیب های اجتماعی در کشور می باشد اما آیا این نهاد به عنوان نهاد سیاست گذار توانسته است به درستی از پتانسیل ها و ظرفیت های قانونی خود در حل مسائل استفاده کند؟! همچنین “سازمان امور اجتماعی” که در آذرماه ۱۳۹۶ کار خود را آغاز نموده سازمانی است که در بخشی از وظایفش این طور آمده است؛«ارتقاء سلامت، سرمایه، رضایت نشاط و عدالت اجتماعی، نظم و احساس امنیت، پیشگیری، مدیریت، کنترل، کاهش و حذف معضلات و آسب های اجتماعی» حال با گذشت سه سال از شکل گیری خود باید دید توانسته است به درستی از امکانات قانونی خود درپیشگیری و حل معضلات و آسیب های اجتماعی استفاده نماید؟

هرچند جهت رمز گشایی از ابعاد عملکردی این نهادها می بایست در قالب پژوهش های اصولی صورت گیرد؛ لکن بانو نگار از تمامی خوانندگان فرهیخته این مرقومه استدعا دارد جهت تحقق مطالبه نخبگانی به دنبال پاسخ به این سوالات از نهادهای ذی ربط باشند.

✍️زهرا عباسپور پژوهشگر و فعال حوزه زن و خانواده( هیئت تحریریه بانو نگار)

انتهای پیام/*

مطالب مرتبط

آخرین اخبار