نگارخانه
دیدن این فیلم جرم است | جزئیات سریال دیدن این فیلم جرم است
سریال دیدن این فیلم جرم است یکی از فیلمهای سیاسی قشنگ ایرانی میباشد.
نگارخانه
سریال دیدن این فیلم جرم است یکی از فیلمهای سیاسی قشنگ ایرانی میباشد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، دیدن این فیلم جرم است یکی از سریالهای درام و سیاسی ایرانی است که نگاه خیلی از افراد را به خودش خیره کرد. دیدن این فیلم جرم است حاشیه های زیادی تشکیل داد و باعث تشکیل حرف و حدیث های زیادی شد. دیدن این فیلم جرم است تا به امروز بیننده های زیادی دارد. برای با خبر شدن از جزئیات بیشتر و کسب اطلاعات بیشتر اندیشه معاصر را تا انتها دنبال کنید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
«دیدن این فیلم جرم است»، فیلمی در ژانر خانوادگی-اجتماعی به نویسندگی و کارگردانی «رضا زهتابچیان» و محصول سال ۱۳۹۷ سینمای ایران است. این فیلم با هنرنمایی «امیر آقایی»، «لیندا کیانی»، «حسین پاکدل»، «حمیدرضا پگاه،» «محمود پاک نیت»، «احسان امانی» و نقش آفرینی «مهدی زمین پرداز»، طبق ادعای سازندگانش سیاسی ترین فیلم دهه نود سینمای ایران است که پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر سی و هفتم با واکنش های گسترده و متفاوتی رو به رو شد. داستان این فیلم حول محور یک گرونگانگیری می گردد. جوانی بسیجی پس از آن که همسر محجبه اش مورد ضرب و شتم یک شهروند قرار می گیرد و نهایتا منجر به سقط جنینش می شود، تصمیم می گیرد با دستگیری ضارب او را به سزای عملش برساند اما زمانی که مشخص می شود ضارب یکی از اشخاص رده بالای حکومتی است، کار به جاهای پیچیده می کشد./فیلیمو
مهدی زمین پرداز، امیر آقایی، حسین پاکدل، لیندا کیانی، حمیدرضا پگاه، محمود پاک نیت، احسان امانی
در خلاصه داستان فیلم امده است : فقط یک فیلم پنج دقیقهای میخواستم تا بعدا بتونم از زنم و دخترم دفاع کنم ولی امونم ندادند … صدای آژیراشون داره نزدیک میشه … الان مثل مور و ملخ میریزن اینجا …
دست زهتابچیان آزاد گذاشته شده تا هرچه میخواهد در فیلم خود بگوید و انتقادات را به زمین و زمان روانه کند. بسیاری فکر میکنند که فیلم رنگ اکران به خود نمیبیند اما تصور میکنم که انتقادات سیاسی داخل فیلم اگرچه بسیار بسیار تند است اما با مضامینی که توسط رهبری مطرح شده منافاتی ندارد و فیلم احتمالا اکران خواهد شد. قهرمان فیلم یک ارزشی آتش به اختیار است که از آقازادهها و مذاکره و… بیزار است و میخواهد هر جور که شده با گرفتن اسلحه حرفش را پیش ببرد و از گرفتن قلم به جای تفنگ، حذر میکند.
فیلم تائیدکننده و مقوم نگاه تیپیکال همیشگی سینمای روشنفکری ایران به بسیجیهاست. خلاصه کردن بسیجی به ایست بازرسی. به هرحال ایست بازرسی ماهیتا نمیتواند وجهه مثبتی بین مخاطب عام داشته باشد و همه بسیج نیز این نیست./زرد فیلم
بله، قهرمان که قطعاً امیر است و عموی او در انتهای فیلم بازی ضدقهرمان را بههم میزند.
کاراکتر سردار، در این فیلم، به نیت ایشان نبوده است. زمان نگارش فیلمنامه، یعنی حدود ۱۶ سال پیش، شخصیت سردار موسوی دقیقاً همینی بود که الان در فیلم هست و دقیقاً با همین پایانبندی. آن زمان من اصلاً سردار سلیمانی را نمیشناختم. این برداشتی که برخی از تماشاگران عزیز داشتهاند، بهخاطر رویدادهای همزمان با ساخت این فیلم است.
چرا در نهایت، سردار موسوی، کشیدهای به گوش فرد دو تابعیتی میزند؟ این قانونی است؟ ضمن اینکه با این پایانبندی ماجرا برای مخاطب تمام شده است و تأثیرگذاری ندارد.
در پایانبندی من، صدای سیلی نبود! در که بسته میشد، فقط یک صدای تک آژیر در سیاهی میآمد و سپس موسیقی و تیتراژ؛ به این معنا که این نبرد سیرهها ادامه دارد. صدای سیلی از ناحیه یک جایی (که نمیتوانم بگویم!) به فیلم «تحمیل» شد و من بهخاطر مراعات حوزه هنری و به احترام او، که بعد از تولید این فیلم، دو سال تحت فشارهای کمرشکن بود، آن را پذیرفتم. اگر فقط پای منافع خودم در میان بود، حتی به بهای اکران نشدن فیلمم ترجیح میدادم این تغییر را اعمال نکنم. چون اساساً سردار موسوی حق ندارد سیلی بزند. چه کاره مملکت است؟! او یک سردار زبده نظامی است. صلاحیت تشخیص جرم واعمال مجازات را که ندارد! حداکثر این است که شخصیت را نگه دارد و تحویل یثربی بدهد. سیلی زدن، خودسری است. همانطور که شلیک گلوله خودسری است و بازی با زندگی مردم است. من، صدای آژیر را گذاشته بودم./ایمنا
لیندا کیانی، بازیگر فیلم در زمان نمایش آن در جشنواره فجر از احتمال حذف خود در فضای سینما بهخاطر مضمون ملتهب و جنجالی فیلم ابراز نگرانی کرد. رای اولین بار است در تاریخ جمهوری اسلامی، فیلمی با بودجه یک نهاد انقلابی ساخته میشود که در آن، دو نهاد انقلابی روی هم اسلحه میکشند. شباهت موقعیت این فیلم به فیلم معروف «آژانس شیشه ای» اثر ابراهیم حاتمی کیا از دیگر نکات برجسته ای ست./زرد فیلم
دیدن این فیلم جرم است از نیمه و با ورود دیگر نهادها وارد فاز جدیدی شده و شکل جدیتری به خود میگیرید. بازیگران نقشهای فرعی داستان خصوصا در این نیمه کار خود را به خوبی انجام میدهند. فیلم با ارائهی اطلاعات بیشتر به مخاطب و برخی شخصیتها نسبت به شخصیت اصلی، تعلیق خوبی را بوجود میآورد و درست آنجا که خیال تماشاگر از وقوع اتفاقی راحت میشود، او را به زیبایی غافلگیر میکند. زهتابچیان در این فیلم موضوع مهمی را برای نمایش به مخاطب انتخاب کرده و بخش زیادی از مسیر را طی کرده اما چند عامل مهم او را از رسیدن به هدف نهایی باز داشته است. نمیدانمهای که از زبان نقش اول فیلم میشنویم و مواردی که در بالا ذکر شد، تیری در پای فیلم میزند که در میان راه آن را زمینگیر میکند. همهی این موارد از تجربهی کم نویسنده و کارگردان اثر نشات گرفته اما او حداقل دغدغههای خود را تا حدودی به نمایش گذاشته و در فیلم اول خود تا جایی که توانش را داشته برای فاصله گرفتن از آثار مشابه تلاش کرده است.
آخرین مشکل فیلم نیز دوباره از شخصیت پردازی نقش اصلی نشات گرفته و باعث ایجاد جلوهی شعاری در برخی دیالوگهای کلیدی اثر شده است. مهر تایید این موضوع در یکی از سکانسهای نیمهی نخست که همهی افراد پایگاه غیر از امیر در اتاقی حضور دارند، نهفته است. جایی که خبری از شعار و ژست در دیالوگها نیست و اولین گامهای جدی در پرداختن به مشکلات جامعه و اعتراض به این مشکلات برداشته میشود. در طرف مقابل نیم ساعت آخر فیلم که باید این حرفها را به ثمر برساند، گرفتار شعارهای تکراری میشود و تیر خلاص را به فیلم دیدن این فیلم جرم است، وارد کرده و باعث گم شدن هدف سازنده و از دست رفتن پتانسیل بالای فیلم در تبدیل شدن به اثری ماندگار و متفاوت در این وضعیت تکراری و خسته کنندهی سینمای ایران شده است.
فیلم دیدن این فیلم جرم است در کنار اینکه یک ساعت و نیم شما را سرگرم میکند، به هیچ عنوان با هدف سرگرم کردن مخاطب ساخته نشده و میخواهد حرف جدیدی بزند اما از سر بیتجربگی و شعارهای فراوان از هدف اصلی خود دور شده و در اعتراض و گفتن حرفی تازه شکست میخورد.
اندیشه معاصر
پایان/*
اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.