به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، جواد آل حبیب- خلاقیت از دل بینظمی آغاز میشود. خلاقیت با سادگی شروع نمیشود؛ به آن ختم میشود. خلاقیت در آشوب آغاز میشود، نه در شفافیت. سادگی پاداش مسیر است، نه نقطهی شروع. زیادهروی در نظم و ترتیب در ابتدای مسیر، ایدههای اصیل را میکشد. در بینظمی بمان—در همانجا است که به کشف بزرگت میرسی. این روزها سادگی به یک ارزش مهم تبدیل شده است.
به ما گفته میشود ذهنمان را خلوت کنیم، از همه چیز لغو اشتراک کنیم، آدمهای سمی را حذف کنیم و اهدافمان را روی تختهچسبهای کوچک و تابلوهای تجسم محدود کنیم. سادگی بهعنوان میانبری برای رسیدن به وضوح، آرامش و خلاقیت معرفی میشود: فقط همه چیز را دور بریز، و نبوغ خودش بیرون میزند.
اما حقیقت این است:
خلاقیت با سادگی شروع نمیشود؛ به آن ختم میشود.
با وجود شیفتگی فرهنگی ما به مینیمالیسم—چه ذهنی، چه دیجیتال، چه احساسی—خلاقیت واقعی از حذف و کاستن نمیآید، بلکه از افزودن میآید:
آزمایشهای بیشتر.
پیشنویسهای بیشتر.
شکستهای بیشتر.
ابهامهای ناراحتکنندهی بیشتر.
قبل از اینکه به سادگی برسیم، باید پیچیدگی را تاب بیاوریم.
چرا به سادگی گرایش داریم؟
سادگی حس خوبی دارد چون بار شناختی را کاهش میدهد. طبق «نظریه بار شناختی» روانشناس جان سوئلر (۱۹۸۸)، حافظهی کاری ما محدود است؛ وقتی با پیچیدگی بیش از حد روبرو میشویم، ذهن خسته و بیانگیزه میشود. سادگی نوید آرامش میدهد—راهی برای فرار از این بار زیاد.
اما در فرآیند خلاقانه، سادهسازی زودهنگام میتواند آن چیزی را که میخواهیم پرورش دهیم، از بین ببرد.
روانشناس کیت ساویر، متخصص خلاقیت، تأکید دارد که بصیرت خلاقانه معمولاً از وضوح اولیه نمیآید، بلکه از «آشوب ساختارمند» بیرون میزند—او آن را «تفکر زیگزاگی» مینامد. یک مسیر غیرخطی با شروعهای اشتباه، مسیرهای انحرافی و پیچشهای ناگهانی. خیال یک مسیر صاف و منظم فقط یک توهم است.
پیچیدگی، زمین بازی خلاقیت است
اگر دنبال اثبات میگردید، به فرآیند خلق آثار واقعی نگاه کنید.
یک آهنگ، شعر، مدل کسبوکار یا نقاشی را مهندسی معکوس کنید، لایهها را خواهید دید—نسخههای ردشده، آزمونهای ناموفق، جرقههایی که پس از ناامیدیهای طولانی زده شدهاند. سادگی، وقتی پدیدار میشود، پاداشی است برای دوام آوردن در دل پیچیدگی.
مثلاً جیمز دایسون را در نظر بگیرید—او یک مخترع آزمونگر است، نه یک میلیاردر اهل نمایش. برای ساخت اولین جاروبرقی بدون کیسهاش، ۵۱۲۷ نمونه اولیه طراحی کرد. این مینیمالیسم نیست. این پایداری خلاقانه است. طراحی سادهای که امروز میبینیم، فقط پس از هزاران شکست به دست آمده.
این با مفهوم «تثبیت طراحی» همخوان است—پدیدهای که میگوید رفتن سریع به سمت راهحل ساده و بدیهی، خلاقیت را کاهش میدهد (یانسن و اسمیت، ۱۹۹۱). نوآوری واقعی اغلب مستلزم سرگردانی در دل آشوب است تا ایدهی زیبا و ظریف درون آن کشف شود.
خلاقیت، تمیز و مرتب نیست
ما اغلب خلاقیت را با آزادی، بازی و الهام یکی میدانیم—جریانی بیزحمت.
اما در واقعیت، خلاقیت پر از آشفتگی است.
نیازمند تابآوری است.
یعنی کنار آمدن با ایدههای ناقص و مقاومت در برابر وسوسهی پاکسازی زودهنگام.
لئوناردو داوینچی گفته: «سادگی، نهایت پیچیدگی است.»
اما او سادگی را نقطهی شروع نمیدانست. دفترهای یادداشتش پر است از نوشتههای شلوغ، طراحیهای آینهای، نقشههای آناتومی و طرحهای مکانیکی. او همهچیز را میکاشت—تا سالها صرف هرس کردن آنها کند.
این حرف از آشوبزدگی دفاع نمیکند، بلکه قوس طبیعی خلاقیت را نشان میدهد: از ابهام به انسجام. از افراط در ایدهها به رسیدن به ایدهی درست.
چگونه فرهنگ خلاقیت را اشتباه میفهمیم
امروزه توصیههای فرهنگی اغلب از میانبر رسیدن به وضوح حرف میزنند—حذف کن، کاهش بده، سادهسازی کن.
اینها در پایان فرآیند مفیدند، اما در شروع، مخرباند.
ما را تحت فشار میگذارند تا «یک ایدهی بزرگ» یا «جایگاه خلاقانهمان» را پیدا کنیم—پیش از آنکه اصلاً به اندازهی کافی کاوش کرده باشیم.
این فشار برای رسیدن زودهنگام به وضوح، منجر به پدیدهای میشود که روانشناس بری شوارتز آن را «پارادوکس انتخاب» مینامد (۲۰۰۴). در جهانی پیچیده، ما دنبال راهحل سریع هستیم. اما همین عجله، خلاقیتی را که بهدنبالش هستیم، محدود میکند.
خلاصه اینکه:
ما ناراحتی خلاقانه را با شکست اشتباه میگیریم.
و به جای گسترش، به کاهش پناه میبریم.
چگونه در بینظمی بمانیم (به شکل سازنده)
برای اینکه در پیچیدگی خلاقانه غرق نشویم، این سه اصل میتواند راهگشا باشد:
ابهام را بپذیرید.
انعطافپذیری شناختی—توانایی جابجایی بین مفاهیم مختلف—یکی از ویژگیهای اصلی خلاقیت است (De Dreu et al., 2011). عجله نکنید. با مسئله بمانید. سؤالهای بهتری بپرسید.
بیشتر از نیاز خلق کنید.
کمیت پیشنیاز کیفیت است. پژوهشگر دین سیمونتون (۱۹۹۹) دریافت که افراد بسیار خلاق، خروجی بیشتری تولید میکنند—نه اینکه همهاش خوب باشد—اما همین حجم زیاد، احتمال دستیابی به ایدهی درخشان را بالا میبرد. به پیشنویسها فکر کنید، نه بیانیهها.
بعداً ویرایش کنید.
سادگی را مانند یک مجسمهساز ببینید که از دل سنگ آن را بیرون میکشد. بهدنبال سادگی در ابتدا نباشید. اجازه دهید از دل کاستن پدید آید. به قول طراح جان مائدا: «سادگی یعنی حذف چیزهای بدیهی و افزودن چیزهای معنادار.»
معاملهی امروز
بله، جهان امروز پر سر و صداست. بله، ما بیش از حد درگیر شدهایم.
اما خلاقیت به معنی عقبنشینی از پیچیدگی نیست—بلکه به معنای یاد گرفتن کار با آن است. حرکت در دل آن. شکل دادن به آن.
فقط در این صورت است که چیزی مفید، زیبا و نو متولد میشود.
ما نباید از پیچیدگی فرار کنیم. باید یاد بگیریم به آن اعتماد کنیم.
پس اگر در کار خلاقانهات سردرگم، بلاتکلیف یا خسته شدی، نگران نباش.
به دنبال وضوح فوری نرو.
کمی بیشتر در بینظمی بمان.
کاوش کن. آزمایش کن. اجازه بده ایدههایت زیاد، پیچیده و خام باشند—فعلاً.
چون در سوی دیگر این آشفتگی، ممکن است چیزی ساده، زیبا و کاملاً منحصر به فرد منتظرت باشد.
پایان/*
اندیشه معاصر را در ایتا، روبیکا، پیام رسان بله و تلگرام دنبال کنید.